سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

مدیر سایت مهران حکمت
سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

مدیر سایت مهران حکمت

مصرف ماهی و افسردگی پسران

یک مطالعه که به تازگی در ژاپن انجام شده نشان می دهد مصرف زیاد ماهی پرچرب مانند “ساردین” و “سالمون” به پسران نوجوان کمک می کند کمتر احساس افسردگی کنند.

این تاثیر در مورد نوجوانان دختر مشاهده نشد. اسیدهای چرب امگا ۳ از جمله “ایی.پی.ای”EPA و “دی.اچ.ای”DHA بیشتر در ماهی چرب یافت می شود.

از آنجا که تصور می شود این مواد غذایی در عملکرد مغز نقش دارد، محققان بسیاری به فکر افتاده اند تا بررسی کنند که آیا مصرف زیاد این مواد خطر افسردگی را کاهش می دهد یا خیر.

بنابراین محققان دانشگاه “توکیو” رژیم های غذایی و میزان افسردگی را در بیش از شش هزار و ۵۰۰ دانش آموز دبیرستانی ۱۲ تا ۱۵ ساله بررسی کردند.

محققان در مجله “Pediatrics” نوشتند: در مجموع ۲۳ درصد از پسران و ۳۱ درصد از دختران علائم افسردگی از جمله احساس بی ارزشی، ناامیدی و اختلال خواب داشتند.

محققان بر اساس پرسش نامه های مصرف غذا و ارزیابی عواملی از جمله سن و سطح تحصیلی والدین متوجه شدند، پسرانی که در رژیم غذایی خود بیشترین میزان مصرف ماهی را داشتند در مقابل آنهایی که ماهی را به کمترین میزان مصرف می کردند، ۲۷ درصد کمتر دچار افسردگی شدند.

همچنینی این مطالعه نشان داد که در میان دختران، روغن ماهی هیچ تاثیری بر افسردگی نداشت.

با وجود این محققان پذیرفته اند که توضیح علت تاثیر متفاوت روغن ماهی بر افسردگی در میان پسران و دختران دشوار است، اما به نکاتی مانند برخورداری از یک نقش ژنتیکی قویتر برای ابتلا به افسردگی در میان زنان در مقایسه با مردان اشاره کردند.

تاثیر مثبت و منفی تلوزیون در کودکان

تاثیر مثبت و منفی تلوزیون در کودکان                                                                        مقاله حاضر به قابلیت های تلویزیون و برنامه های کودکان و نوجوانان اشاره نموده، سپس برخی از تأثیرات مثبت و منفی تلویزیون بر کودکان و نوجوانان از جمله پرکردن اوقات فراغت، جامعه پذیری، یادگیری و خشونت را مورد بررسی قرار داده و در پایان، راه کارهایی برای به حداقل رساندن کارکردهای منفی آن ارایه نموده است.

● چکیده

یکی از مسایلی که از دیرباز، توجه اندیشمندان حوزه های گوناگون علوم انسانی را به خود جلب کرده و موجب قلم فرسایی این اندیشمندان شده، مسیله رابطه تلویزیون با کودک و نوجوان است. مقاله حاضر ابتدا به قابلیت های تلویزیون و برنامه های کودکان و نوجوانان اشاره نموده، سپس برخی از تأثیرات مثبت و منفی تلویزیون بر کودکان و نوجوانان از جمله پرکردن اوقات فراغت، جامعه پذیری، یادگیری، اختلال در فعالیت های کودکان، و نیز تأثیر فیلم های مربوط به بزرگ سالان بر کودکان، و تأثیر آگهی های تلویزیونی و خشونت را مورد بررسی قرار داده و در پایان، راه کارهایی برای به حداقل رساندن کارکردهای منفی آن ارایه نموده است.

● مقدّمه

روزها می گذرد و صنعت همچنان بر تعداد و تنوع تولیدات خود می افزاید و بدون وقفه، یکی یکی آنها را به دست انسان ها می سپارد و از دور، به نظاره عملکرد انسان ها با این تازه واردها می نشیند.

تلویزیون پدیده ای است عجیب که چندی است وارد زندگی انسان ها شده و به گونه ای معجزه آسا تقریباً همه خانه ها را اشغال کرده است چنان که توجه بیشتر اندیشمندان را به خود معطوف داشته است. به همین دلیل، گروهی از پژوهشگران آن را وسیله ای برای نابودی جامعه انسانی می دانند. در مقابل، گروهی دیگر آن را وسیله ای برای سرعت بخشیدن و بالا بردن توانمندی بشر محسوب می دارند.

در این مقاله، سعی شده است رابطه تلویزیون و کودک و برخی از جنبه های تأثیرگذار تلویزیون بر کودک مورد بررسی قرار گیرد و در پایان، اشاره ای کوتاه بر چشم انداز تلویزیون و کودک داشته باشد.

پیش از ورود به اصل موضوع، لازم است به نکات ذیل توجه شود:

وقتی درباره تأثیر تلویزیون بر کودک سخن می گوییم، در واقع نظری دو بعدی را بیان می کنیم به این معنا که مطلبی را درباره تلویزیون و مطلبی را درباره کودک بیان کرده ایم. بنابراین، لازم است هم قابلیت های کلی تلویزیون مورد نظر قرار گیرند و هم قابلیت های کلی کودک.

● قابلیت های تلویزیون

کسی نمی تواند مدعی شود که تلویزیون برای کودکان صرفاً خوب یا بد است. برای برخی کودکان در برخی شرایط، برخی برنامه های تلویزیونی زیان بخش است، برای سایر کودکان در همان شرایط یا برای همان کودکان در شرایط دیگر، تلویزیون می تواند سودمند باشد. برای بیشتر کودکان در اغلب شرایط، بیشتر برنامه های تلویزیون خنثاست و زیان و یا سود خاصی ندارد زیرا تلویزیون هم مثل دیگر مصنوعات بشری کارکردهای سه گانه در دو بُعد آشکار و نهان دارد:

▪ کارکردهای مثبت (نهان و آشکار)

▪ کارکردهای منفی (نهان و آشکار)

▪ کارکردهای خنثا (نهان و آشکار).

با توجه به این تقسیم بندی، تلویزیون نه صرفاً عاملی است که زندگی طبیعی انسان ها را به خطر اندازد و نه وسیله ای است مطلقاً برای پیشبرد اهداف بشر. در این زمینه، دیوید سالکید در گفتوگو با مجله لایف می گوید:

من روشن فکری هستم که نگران تلویزیون است. برخی چیزهای خوب در آن است. این چیزهای خوب مثل جزایری مرجانی در اقیانوسی از زباله هستند… . تلویزیون مرا دیوانه کرده است چراکه واقعاً دوستش دارم، در حالی که چیز کثیفی است مثل زن بسیار زیبایی که نفرت انگیز به نظر می رسد. تنها ]راه [درست کردن آن (تلویزیون) تهذیب گروهی است که تلویزیون را اداره می کنند.۱

● قدرت تلویزیون

تلویزیون از یک سو، رسانه ای است که همه قوای ادراکی انسان (عقل، خیال و وهم) را تحت تأثیر قرار می دهد. از این رو، یکی از ویژگی های متمایزکننده تلویزیون کیفیت و جذابیت آن است. این ویژگی، جزو جداناشدنی این رسانه است. تمرکز و توجه چشم و گوش را می طلبد، توجه را به حرکت در یک فضای کوچک معطوف می کند. این جعبه جادویی کنار میز غداخوری و یا هر جایی که مناسب تر تشخیص داده شود، قرار داده می شود. استفاده کننده از تلویزیون به بیرون رفتن از خانه و تهیه بلیط نیاز ندارد، بدون آنکه از صندلی خود بلند شود، می تواند با استودیو، صحنه های نمایش و دوربین های خبری در دور دست ها ارتباط دیداری و شنیداری برقرار کند.۲ همچنین تلویزیون تصاویری پویا به شکل نمادین، همراه با زبان و صدا و موسیقی منتقل می کند. از این رو، کلیه شرایط لازم برای توجه و جذب در این رسانه فراهم آمده است و این ویژگی تلویزیون را به قدرتمندترین رسانه جمعی از سایر رسانه ها متمایز می کند.

بنابراین، از طریق تجربه کردن روش نمادینی که رسانه های گوناگون را از یکدیگر متمایز می کند، کودکان این امکان را به دست می آورند تا آن دسته از مهارت های لازم فکری را کسب کنند که موجب می شود با تأثیر بیشتری از طریق آن رسانه ها یاد بگیرند. یادگیری از طریق رسانه ها، بستگی به پرورش کافی رفتارهای مربوط به مهارت های کلی و نیز مهارت هایی دارد که برای استفاده از رسانه ای خاص به شکل ویژه موردنیاز است. از سوی دیگر، تلویزیون وسیله ای برای بمباران اطلاعات است، و همین دو علت تأثیرات تلویزیون بسیار عمیق و ماندگار است.۳

● قابلیت های کودک

کودک به فرد دارای سنین بین ۵/۲ـ ۱۲ ساله گفته می شود. بنابراین، با توجه به این شرایط سنّی:

۱) کودک نسبت به تلویزیون، هم فعّال است و هم منفعل. کودک نسبت به تلویزیون این توانایی را دارد که گزینشی برخورد کند. البته هرقدر کودک بزرگ تر می شود این ویژگی بارزتر می گردد.۴

۲) ذهن انسان در دوران کودکی و نوجوانی کاملا تأثیرپذیر است و به راحتی شرطی می شود.

۳) اولین تجربه مستقیم کودک با تلویزیون، عموماً از دو سالگی شروع می شود ابتدا به صورت تقلیدی، بعد به صورت اختیاری و در نهایت، در سه سالگی انتخابگر می شود.

۴) سن ۵/۲ سالگی میانگین سن تماشای منظّم در کودکان است.

۵) در سن ۶ سالگی، کودک معمولا با تمامی رسانه های سمعی و بصری آشنا می شود و دل بستگی و ارجحیتی قوی در مورد برنامه های تلویزیونی در وی ایجاد می گردد.

۶) توجه کودک به صفحه تلویزیون نه پیوسته است و نه منفعل. میزان توجهی که کودکان حاضرند به هر برنامه مبذول دارند به طور مستقیم، بستگی دارد به اینکه سمعی ـ بصری بودن آن، معنای خاصی برایشان داشته باشد و یا زمان کافی در اختیار آنها قرار بگیرد تا معنا و مفهوم موردنظر را جذب کنند. از این نگاه، شکل برنامه ها اهمیت بسیاری دارد.۵

۷) برخی از عواملی که موجب می شوند توجه کودک دوباره به صفحه تلویزیون برگردد عبارتند از: الف. آشنایی قبلی با صداها یا موسیقی، در صورتی که آنچه اتفاق می افتد از نظر بصری نیز مورد علاقه واقع شود. ب. تغییر بلندی و کوتاهی صدا ۳٫ صدای بچه ها ۴٫ جلوه های ویژه صدا ۵٫ صداهای غیرعادی ۶٫ خنده ۷٫ صدای زنانه ۸٫ موسیقی های گوناگون.۶

با توجه به نکات مزبور، می توان گفت: مدت قریب ده سال از دوران ارزشمند عمر برای تماشای برنامه های تلویزیونی، آن هم با شگردهایی که صاحبان قدرت، میزان تأثیرگذاری بر کودک را به شدت افزایش می دهند، زمان بسیار زیادی است تا کودک طی این زمان، به آنچه آنها می خواهند، مبدّل گردد.

● ایدیولوژی حاکم بر تلویزیون

تلویزیون به عنوان وسیله ای برای شکل دادن افکار عمومی، با زیر پوشش قرار دادن معضلات اجتماعی و مسایل مربوط به سیاست داخلی و خارجی و همچنین با عرضه برنامه های تفریحی و نمایشی اش، نقش خود را می نمایاند، بدون توجه به نوع برنامه ای که از آن پخش می شود مجله های خبری، موسیقی ها، مسابقه های تلویزیونی، نمایش مجموعه ها و مانند آن.

این وسیله ارتباطی در هر حال، ملزم به ارایه یک پیام ایدیولوژیک است. تعدّد و گوناگونی روش ها و فنونی که به وسیله برنامه سازان به کار گرفته می شود در واقع بیانگر مجموعه ای از اصول و گرایش های ایدیولوژیک حاکم بر تلویزیون و یا به تعبیر دیگر، مبیّن آن وظایف اصلی است که در زمینه ایدیولوژی از سوی طبقه حاکم بر تلویزیون تعیین می شود. این ایدیولوژی منعکس کننده وضع ملّی، فرهنگی و سیاسی خاص هر کشور است.۷

برای مثال، ایدیولوژی حاکم بر تلویزیون های غرب، سرمایه داری است که آن را به عنوان یک نظام و روش زندگی ارج نهاده است و تمام فعالیت ها، نه تنها تلویزیون، بلکه تمام رسانه ها باید در این زمینه باشند. در تاریخ آمریکا، بارها مشاهده شده که کسانی که حتی کوچک ترین بی توجهی به این ایدیولوژی حاکم داشته اند دچار ورشکستگی شده اند. بنابراین، این یک قانون کلی است.

در کشور ما نیز ایدیولوژی حاکم بر تلویزیون، باید از نظام حاکم ـ یعنی نظام جمهوری اسلامی ـ اتخاذ شده باشد و جهت گیری آن در راستای تقویت دین باشد. از این رو، متولّیان رسانه ها، بخصوص تلویزیون، باید تخصص، تعهد و تدیّن داشته باشند.

● چشم انداز

اگر از تلویزیون به یک دانشگاه عمومی تعبیر شود که همه اقشار جامعه را از هر طیف سنّی که باشند زیر پوشش قرار می دهد، سخن گزافی نیست. از این رو، لازم است برای جهت دهی به برنامه های آن، هر چه بیشتر سرمایه گذاری شود.

در نظام جمهوری اسلامی، به دلیل حاکم بودن احکام الهی بر این نظام، نباید تلویزیون به عنوان یک منبع درآمدزا محسوب شود. اگر چنین تفکری بر این رسانه مهم حاکم شود ـ هرچند برای جبران کمبود هزینه های لازم ـ بر کارکردهایی که انتظار می رود یک رسانه در نظام اسلامی داشته باشد، اثر منفی خواهد گذاشت.

شاید یکی از آفت های مهمی که در کشور ما در کمین این رسانه نشسته، مبحث به وجود آمدن تلویزیون های خصوصی است. قدرت طلبی و سرمایه داری دو زنجیر بزرگی هستند که بسیاری از انسان های بزرگ و کوچک را به اسارت کشیده اند. بنابراین، احتمال اینکه برخی افراد سرمایه دار و قدرت طلب متولّی این امر شوند زیاد است و به فرض اینکه برخی از آنان از قدرت طلبی و سرمایه داری مبرّا باشند، در گوشه و کنار افرادی وجود دارند که جهت و سوی این رسانه قدرتمند را به جهت های مطلوب خود معطوف نمایند.

بنابراین، به احتمال قوی، متولّیان این امر آگاهانه یا ناآگاهانه اسیر این زنجیرها می گردند. از این رو، به نظر می رسد این تفکر خطر بزرگی را به دنبال دارد که نباید از آن غافل ماند.

اکنون با توجه به مقدّمات مذکور، از میان کارکردهای چندگانه، فقط برخی از کارکردهای مثبت و منفی که اهمیت بیشتری دارند، ذکر می شوند:

● کارکردهای مثبت تلویزیون

۱) پرکردن اوقات فراغت کودک

انسان ها هر سنّی که داشته باشند یک فعالیت اصلی و محوری دارند که گذراندن زمان در آن سن، حول آن محور است. این فعالیت اصلی در طول زمان (به خاطر طبع خاص انسان) برای انسان ملال آور می گردد. این تنوّع اولا، باید غیر از آن فعالیت اصلی باشد و ثانیاً در زمانی خارج از زمان آن فعالیت باشد تا آسیبی به این فعالیت اصلی نرسد.

کودک نیز از این امر مستثنا نیست. فعالیت اصلی کودک پیش از مدرسه بازی، و پس از مدرسه درس است. طبیعی است که کودک از بازی و درس خسته می شود و نیازمند یک فعالیت جانبی می گردد تا اوقات خالی از فعالیت اصلی را پر کند و خستگی های خود را برطرف کند. تلویزیون یکی از بهترین چیزهایی است که می تواند اوقات فراغت کودک را پر کند.۸

تلویزیون می تواند ابزاری ارزشمند نه تنها برای مشغول کردن کودکان باشد، بلکه اگر به وسیله مدیریتی هدفمند با برنامه ریزی صحیح اداره شود، می تواند با کارکردهای پنهان زیادی که دربر دارد، به عنوان وسیله ای سازنده، به خوبی اوقات خالی آنان را پر کند. بسیاری از نظرسنجی ها نشان می دهد که وقت گذرانی یکی از مهم ترین دلایل تلویزیون تماشا کردن کودکان است.۹

برخی از اندیشمندان با طرح پرسش های غیرمستقیم از کودکان و ربط دادن پاسخ آنها به رفتارشان، به این نتیجه رسیده اند که دلایل تماشای تلویزیون توسط کودکان، دست کم، به سه دسته بزرگ تقسیم می شوند. اولین دسته از این دلایل که حجمی چندین برابر دسته دوم دارد، شامل گذراندن اوقات فراغت است. کودکان وقتی با این هدف به تماشای تلویزیون می نشینند، به احتمال، بیشتر خواهان برنامه های شاد و سرگرمی های ساده و پرهیجان هستند. در این مرحله، کمترین توجه به برنامه های آموزشی بوده و آرامش بخش ترین برنامه ای که موجب افزایش احساس خوش بینی و امنیت خاطر مخاطبان می شود، برنامه های خانوادگی است.۱۰

به دلیل آنکه اوقات فراغت برای همه انسان ها، بخصوص کودکان، باید پاسخ گوی بسیاری از نیازها باشد، این کارکرد تا وقتی می تواند مفید باشد که جایگزینی برای همه فعالیت های جنبی کودک نگردد.

۲) تلویزیون و اجتماعی شدن

زندگی اجتماعی دارای شاخص ها و نمادهایی است. بدون شناخت نمادهای اجتماعی، نمی توان در اجتماع زیست. در واقع، مقدّمه زندگی اجتماعی، اجتماعی شدن است. تولّد کودک مقارن با اجتماعی شدن اوست. به همان نسبت که کودک رشد می کند، باید همزمان رشد اجتماعی نیز داشته باشد زیرا رشد، پرورش و جامعه پذیری سه ماهیت همراه در وجود کودک است. کودکی یعنی: سال هایی که انسان راه و رسم زندگی را می آموزد.

اولین جایی که کودک اجتماعی شدن را می آموزد خانواده است.۱۱ ولی توان خانواده برای پاسخ گویی به این نیاز بزرگ ناچیز است. گرچه مدرسه در کنار خانواده تا اندازه ای خانواده را در این راه یاری می کند، ولی به دلیل آنکه نیاز کودک فراتر از این حد است، باز هم این کمبود به وضوح مشهود است ولی تلویزیون به خاطر برنامه های فراگیر و متنوّع، بهترین وسیله ای است که می تواند این نیاز کودک را برطرف کند زیرا تلویزیون واسطه ای فراگیر است که در دسترس همه کودکان قرار دارد.

کودکان از طریق تلویزیون، درباره خود، زندگی خود، چگونگی رفتار در شرایط گوناگون، و چگونگی برخورد با مشکلات خانوادگی و شخصی، چیزهای زیادی می آموزند و این اجتماعی شدن از طریق تلویزیون با توجه به ویژگی های تلویزیون و کودک، از هر چیزی نافذتر است.۱۲

● برخی از جنبه های اجتماعی شدن کودکان عبارتند از:

▪ درک نقش جنسیتی: جنسیت دربرگیرنده مجموعه ای از مفاهیم و باورهاست درباره اینکه ما چگونه فردی هستیم، چگونه ویژگی ها و شخصیت خود را به نمایش بگذاریم، چگونه با دیگر مردم رفتار کنیم، و چگونه باید باشیم؟

جامعه از مردان و زنان انتظارات خاصی دارد و این انتظارات در مورد هر دو جنس مشابه هم نیست. بنابراین، به طور اساسی برای مردان ویژگی های خاصی در نظر گرفته می شود و برای زنان نیز ویژگی های دیگری تعیین می شود و این بدان معنا نیست که هرگز نمی توان بین دو جنس با ویژگی های خاص اثر یا الگوی رفتاری مشابه یافت. بعکس آنچه در اینجا به آن اشاره شده، نوعی دسته بندی بر اساس سازگاری و کارایی است که برای سهولت مجموعه ای از عقاید قالبی را در اختیار ما قرار می دهد که جامعه آن را تعیین کرده و متناسب با هر یک از دو جنس است. عقاید قالبی درباره جنس ممکن است نقش هایی را که زن و مرد می توانند در جامعه ایفا کنند محدود سازد. پرورش این عقاید در اذهان کودک از طریق فرایند یادگیری صورت می گیرد. این نوع یادگیری جنبه ای از یادگیری اجتماعی محسوب می شود که برای پرورش افرادی سازگار شده اند که بتوانند در بزرگ سالی خود را با هنجارهای اجتماعی به خوبی وفق دهند. با وجود این، اهمیت تلویزیون در شکل دادن این ایده ها درباره جنسیت بسیار مؤثر است. علاوه بر اینکه، برخی از روان شناسان کودک معتقدند: زمان ۱۸ ماهگی تا ۳ سالگی دوره درک جنسیت کودک است. این دوره سنّی کودک تقریباً منطبق بر زمانی است که کودک به طور منظّم با تلویزیون رابطه برقرار می کند. بنابراین، کودک در این دوره زمانی به سرعت و به راحتی نقش های جنسیتی را از تلویزیون می آموزد و به صورت عملی در فعالیت های خود به کار می برد.۱۳

▪ انتخاب شغل: مسیر واقعی انتخاب کار یا حرفه ممکن است با توجه به قابل رؤیت بودن شغل های خاصی که در قلمرو عمومی، بخصوص از طریق رسانه های عمومی از جمله تلویزیون میسّر می شود، شکل گیرد. تلویزیون باورهای قالب بندی شده شغلی در کودک ایجاد می کند که این می تواند کوتاه مدت یا بلندمدت باشد.۱۴

▪ نقش های خانوادگی: در سال های اخیر، زندگی خانوادگی، بخصوص در جوامع غربی، به شکل بنیادین دگرگون شده است. با تغییراتی که به وجود آمده است، می توان انتظار داشت که مفهوم خانواده نیز دگرگون شود.۱۵ بی شک، تلویزیون در شکل دهی به باورهای کودکان درباره زندگی خانوادگی، نقش مهمی دارد. تلویزیون خانواده های نمونه را برای بینندگان از جمله کودکان معرفی می کند و بر ارزش های خاصی تأکید میورزد یا برخی از مسایلی که برای اعضای خانواده (دختران و پسران) مهم هستند، به بینندگان ارایه می کند. در این میان، کودک نقش های خانوادگی خود را در خلال برنامه های تلویزیون می یابد. بنابراین، تلویزیون به یک معنا، نمایش دهنده خانواده و نقش های خانوادگی (نقش مادری، پدری، خواهری، برادری و روابط بین آنها) است که کودک آنها را می آموزد.۱۶

▪ معلومات عمومی: بیشتر بینندگان در اتاق جرّاحی، دادگاه، پاسگاه پلیس، زندان یا اتاق هیأت مدیره مؤسسه ای نبوده اند اما درباره هر یک از اینها اطلاعاتی دارند. بیشتر چیزهایی که درباره این موارد می دانند از طریق تلویزیون به دست آورده اند. اطلاعاتی که کودکان از طریق صفحه تلویزیون کسب می کنند، شاید کمتر از اطلاعات بزرگ ترها نباشد، با این تفاوت که کودکان تجربه ای کمتر از بزرگ سالان نسبت به زندگی دارند و به تبع آن، ممکن است راحت تر به وسیله چیزهایی که در تلویزیون می بینند، فریب بخورند. در تحقیقی مشخص شده است که نیمی از کودکان ۵ ساله مورد پرسش نمی دانستند بازیگرانْ شخصیت های تلویزیونی را می سازند، در ۸ سالگی بیش از ۳/۲ کودکان و در ۱۱ سالگی تقریباً همه کودکان این حقیقت ابتدایی را درمی یابند.۱۷
نویسنده قاسم جوکار پی نوشت ها ۱ـ ویلبر شرام جک لایل و ادوین بی پارکر تلویزیون در زندگی کودکان ترجمه محمود حقیقت کاشانی تهران مرکز تحقیقات و مطالعات و سنجش برنامه ای صدا وسیما ۱۳۷۷ ص ۱ و ۵ ۲ـ همان ص ۲۱۲ ۳ـ اقتباس از ویلبر شرام و دیگران پیشین ص ۴۰ـ۱۵۰ امه دور تلویزیون و کودکان رسانه ای خاص برای مخاطبان خاص ترجمه علی رستمی تهران سروش ۱۳۷۴ ص ۵ـ۱۵۲ ۴ـ بری گوننز و بیل مک آلر کودک و تلویزیون ترجمه نصرت فتی تهران سروش ۱۳۸۰ ص ۵۹ و ۶۰ ۵ـ همان ص ۶۶ ۶ـ ر ک سدریک کالینگفورد کودکان و تلویزیون ترجمه وازگن سرکیسیان تهران سروش ۱۳۸۰ بری گوننز و بیل مک آلر پیشین ص ۵۶ـ۶۶ ۷ـ ن س بیریوکف تلویزیون و دکترین های آن در غرب ترجمه محم د حفاظی تهران مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ای ۱۳۷۲ ص ۱۱۳ ۸ـ اثرات رفتای تلویزیون بر کودکان و نوجوانان ترجمه و تلخیص سعید آذری مجله پژوهش و سنجش ش ۱۵و۱۶ پاییز و زمستان ۱۳۷۷ ص ۷۷ ۹ـ بری گوننز و بیل مک آلر پیشین ص ۴۱ ۱۰ـ اثرات رفتاری تلویزیون بر کودکان و نوجوانان ص ۷۷ ۱۱ـ بروس کوین مبانی جامعه شناسی ترجمه غلامعب اس توس لی و رضا فضل تهران سمت ۱۳۸۲ ص ۱۷۳ حسین بستان اسلام و جامعه شناسی خانواده قم پژوهشکده حوزه و دانشگاه ۱۳۸۳ ص ۸۳ ۱۲ـ ر ک ویلبر شرام و دیگران پیشین ۱۳ـ بری گوننز و بیل مک آلر پیشین ص ۱۰۸ و ۱۰۹ ۱۴ـ همان ص ۱۱۰ ۱۵ـ همان ص ۱۱۹ ۱۶ـ شهلا عزیزی خانواده و تلویزیون تهران مرندیز ۱۳۷۳ ص ۹۳ـ۱۲۵ ۱۷ـ ر ک ویلبر شرام و دیگراان پیشین ص ۱۲۲ـ۱۳۳ ۱۸ـ مایکل راش جامعه و سیاست ترجمه منوچهر صبوری تهران سمت ۱۳۸۳ ص ۱۰۳ ۱۹ـ همان ۲۰ـ همان ص ۱۰۳ ۲۱ـ امه دور پیشین ص ۱۵۱ ۲۲ـ اثرات رفتاری تلویزیون بر کودکان و نوجوانان به نقل از Edueatonal Television Stanford Calif 1982 23ـ همان ص ۸۹ و ۹۰ ۲۴ـ زهره سعادتمند اثرات تلویزیون بر کودکان و نوجوانان فصلنامه آموزش ش ۵ پاییز ۱۳۷۶ ص ۳۸ ۲۵ـ فیلیپ نیومن و باربارا نیومن اثرات تلیزیون بر رشد کودکان و نوجوانان ترجمه اسماعیل بیابانگرد فصلنامه پژوهش و سنجش ش ۱۵ و ۱۶ پاییز و زمستان ۱۳۷۷ ص ۱۳۴ ۲۶ـ همان ص ۱۳۴ ۲۷ـ همان ۲۸ـ همان ص ۳۵ ۲۹ـ براندون اس سنتیروال آیا تماشای تلویزیون موجب افزایش پرخاشگری در کودکان می شود ترجمه وحیده عرفانی مجله پژوهش و سنجش ش ۱۵و۱۶ پاییز و زمستان ۱۳۷۷ ص ۲۰۰ ۳۰ـ همان ص ۲۰۴ ۳۱ـ همان ص ۲۰۱ ۳۲ـ فیلیپ نیومن و باربارا نیومن پیشین ص ۴۵ ۳۳ـ ملوین دفلور و اورت ای دنیس شناخت ارتباطات جمعی ترجمه سیروس مرادی تهران دانشکده صدا و سیما ۱۳۸۳ ص ۳۰۰ـ۳۰۱ ۳۴ـ فیلیپ نیومن و باربارا نیومن پیشین ص ۴۸ ۳۵ـ همان ص ۴۷ ۳۶ـ همان ص ۴۸ ۳۷ـ همان ۳۸ـ همان

مهر مادری

کسانی که در دوره کودکی از محبت زیاد مادری برخوردار بوده اند در بزرگسالی بهتر می توانند از پس مشکلات و فشارهای روحی برآیند.

بوسیدن ، در آغوش گرفتن یا ابراز محبت زبانی باعث افزایش مقاومت روحی و عاطفی می شود.

محققان با بررسی ۵۰۰ نفر در ایالت رود آیلند آمریکا که در دوره کودکی و بزرگسالی موضوع تحقیق بودند، به این نتایج دست یافتند.

براساس این گزارش در نشریه اپیدمی شناسی و بهداشت اجتماعی، پیوند محکم مادر و فرزند ممکن است نقشی کلیدی داشته باشد.

اما کارشناسان می گویند مهم است مادر بداند که چه زمانی باید رفتارش را تغییر دهد. محبت بیش از حد مادری می تواند باعث مزاحمت و خجالت برای فرزند شود، به خصوص وقتی بچه ها بزرگتر می شوند.

نویسندگان این مقاله علمی تحت سرپرستی دکتر جوانا ماسلکو می گویند: محبت زیاد مادری احتمالا باعث پیوندهای محکم می شود.

محبت مادری نه تنها باعث کاهش فشار روحی می شود بلکه کمک می کند که کودک به مهارت های بهتر در زندگی اجتماعی دست یابد.

در این مطالعه یک روانشناس کیفیت رفتار مادر را در جریان معاینه هشت ماهگی کودک سنجید.

این روانشناس کیفیت رسیدگی مادر به نیازها و عواطف کودک را ارزیابی کرد و براساس گرمی روابط به او “نمره محبت” داد.

سی سال بعد محققان به سراغ همان کودکان رفتند و از آنها خواستند در مطالعه ای درباره وضعیت روحی و عاطفی شان صحبت کنند.

همچنین از آنها سوال شد که آیا تصور می کنند مادرانشان به آنها محبت داشته اند یا نه که جواب ها از “شدیدا موافق” تا “شدیدا مخالف” متغیر بود.

نتایج نشان داد، کودکانی که محبت زیادی از مادرانشان دیده بودند از پس انواع نگرانی ها بهتر برمی آیند.

به خصوص فرزندان مادران با محبت در مقایسه با بچه هایی که مادران سردی داشتند، خیلی بهتر از پس اضطراب برمی آمدند.

محققان نوشتند: “جالب است که مشاهده میزان محبت مادری در نوزادی می تواند گویای توانایی فرد در مقابله با اضطراب در ۳۰ سال بعد باشد.”

این محققان گفتند که این یافته ها بر مجموعه شواهدی می افزاید که نشان می دهد سال های اول زندگی زمینه را برای تجارب بعدی آماده می کند، اما آنها تاکید کردند که نباید تاثیر سایر عوامل مانند شخصیت، تربیت و کیفیت مدرسه را نادیده گرفت.

چگونه همسر خود را علاقهمند نگه دارید

برای کنترل مردان عشق ابزار کارا تری از شهوت است. بعد از چند سال اول زندگی معمولاً خانم ها از کاهش رقبت شوهران نسبت به خود شکایت می کنند. دلیل این کاهش علاقه کاهش شور و هیجان اولیه است چون دیگر آن جاذبه جنسی به شدت اوایل ازدواج نیست و مردان مانند اوایل زندگی از رابطه خود لذت نمی برند.

 

برای اینکه مرد زندگی خود را اغوا کنید و او را علاقمند نگه دارید، باید نقش یک افسونگر را بازی کنید و کاری کنید که عاشق شما باشد.

در این مقاله نکاتی را برای شما بیان می کنیم که به کمک آن می توانید شوهرتان را به گونه ای شورانگیز نسبت به خود وابسته و علاقمند سازید و مسحور خود سازید.

دلفریب باشید

نقش یک پری دریایی را بازی کنید. یک پری دریایی با اینکه بسیار زیباست خود را در معرض دید قرار نمی دهد. در رابطه خود کمی رمز راز به عنوان چاشنی وارد کنید. مقدار کمی طفره رفتن اشتیاق او را برای بدست آوردن شما بیشتر می کند. هیچگاه بدن خود را بیش از حد درمقابل همسر خود به نمایش نگذارید. اگر در روابط خود غیر قابل پیش بینی باشید این کار باعث می شود شور و اشتیاق او را بیشتر کنید. پیام های متناقض و گیج کننده برایش بفرستید می توانید سرکش و سپس رام باشید معصومانه رفتار کنید آنگاه مانند افراد شرور رفتار کنید. این گونه رفتارها سبب می شود همسر شما سعی کند بیشتر متوجه شما شود و بیشتر شما را کشف کند.

از خوب بودن زیادی پرهیز کنید

اگر تمام سعی خود را برای بسیار خوب و فرمانبردار بودن بکار گیرید احتمالاً در پایان روز بسیار از رفتار خود راضی خواهید بود اما با محبت بیش از حد در عمل از جاذبه و شدت اغواگری خود کاسته اید و حتی ممکن است پس از مدتی باعث دلزدگی همسر خود شوید. وقتی یک تقاضای طبیعی دارید همسرتان به عنوان فردی پر توقع به شما نگاه می کند. نیکی بیش از اندازه به ندرت کسی را شیفته می کند.

بعضی اوقات قسمت های کوچکی از سیاهی های شخصیت خود را نشان دهید. گاه کمی بی رحمی از خود نشان دهید یا حتی اگر لازم دیدید کمی هم کارهای زشت انجام دهید ولی مراقب باشید کارهای مبتذل و بی ارزش انجام ندهید.

جاذبه ظاهری داشته باشید.

آنچه مردان می بینند برایشان بسیار مهم است. و در آنها کشش یا دافعه ایجاد می کند در حالیکه خانم ها با مغز خود عشق می ورزند مردان از طریق آنچه می بینند مجذوب می شوند. بسیار مهم است که خود را برای همسر خود سرحال و جذاب نگه دارید. بعد از ازدواج شما یک مسئولیت مهم داریدکه نباید با خود خواهی از زیر آن شانه خالی کنید. باید خود را آراسته کنید، باید از نظر بدنی متناسب باشید از پوست و موی خود مراقبت کنید و از نظر روحی فردی پرانرژی باشید.

همه این کارها نه تنها به دوام زندگی زناشویی شما کمک می کند بلکه سبب اعتماد به نفس بالای شما می شود.

اگر چه بهتر است در اجتماع با سلیقه همسر خود رفتار کنید ولی شما به عنوان زنی جذاب، خوش تیپ، باوقار، باعزت نفس بالا، شیک و مرتب سبب اعتماد به نفس بالای شوهر خود خواهید شد. و در این میان زنان دیگر کمتر می توانند در مقابل چشمان همسر شما دلربایی کنند. و البته فراموش نکنید به گونه ای لباس بپوشید که نظر مردان دیگر به سمت شما جلب نشود چون در رابطه شما تأثیر منفی خواهد گذاشت.

نیازهای مزاجی و ذهنی همسر خود را فراموش نکنید

در حالی که برای حفظ همسر خود تلاش می کنید نباید از نیازهای احساسی و فکری همسر خود غافل شوید. رنگ مورد علاقه او، خواندنی های مورد علاقه اش، فیلم ها و کتاب هایی که دوست دارد همه را باید بدانید و هر از چند گاهی او را غافلگیر کنید و یکی از آن چیزهایی که به آن علاقه دارد به او هدیه بدهید. طرز تهیه خوراک، دسر و یا نوشیدنی مورد علاقه او را پیدا کنید و آن را برای وقتی که از سر کار به خانه بر می گردد حاضر کنید. خود را با آنچه دوست دارد و دوست ندارد و حوصله او مطابقت دهید.

همه انسان ها تمایل دارند خود را در ظاهر خویشتندار و فردی که به فکر دیگران است نشان دهند ولی در عمل همه ما در نهایت افرادی خود خواه هستیم و قبل از هر کسی به خود اهمیت می دهیم بنابراین اگر همسر خود را به اندازه کافی (نه بیش از حد) نوازش کنید او را به خود وابسته کرده اید.

به همسر خود احترام بگذارید

بسیاری از خانم ها فکر می کنند بزرگترین نیاز مردان به آنها نیاز جنسی است ولی در حقیقت این است که آنها بیش از هر چیزی احتیاج به احترام آن هم از شریک زندگی خود دارند. با او به گونه ای صحبت کنید و همینطور به گونه ای رفتار کنید که شوهرتان احساس کند برایش ارزش زیادی قائل هستید.

اعتماد به نفس او را تقویت کنید.

مردها برخلاف ظاهرشان همانند کودکان هستند که می خواهند از آنها تعریف و تمجید شود. اعتماد به نفس او را با تایید تصوراتش نسبت به خودش تقویت کنید. این کار شما سبب می شود او همه چیز را با شما در میان بگذارد. با صداقت و گاه با زیرکی همه رفتارهای خوبش را به او بگویید. اگر روزی یک بار به او بگویید که دوستش دارید سبب می شود احساس خوبی در او ایجاد کنید.

او راتشویق کنید

وقتی همسر شما تلاش می کند مشوق او باشید. و بگویید که به او کاملاً ایمان دارید. حتی اگر همسرتان خرابکاری کرد به جای اینکه در مقابل او قرار گیرید و او را سرزنش کنید بگویید دفعه بعد حتماً موفق می شوی. از همسر خود به خاطر تلاشی که کرده است قدردانی کنید. این کار باعث می شود عصبانیت او تخلیه شود و رفتار بدی که احتمالاً با شما خواهد داشت خنثی شود. مردها وقتی که از همسر خود احساس برتری می کنند امنیت را حس می کنند بنابراین سعی کنید این گونه تظاهر کنید.

حتی اگر با همسر خود اختلاف نظر اساسی دارید هیچگاه از کلمات بد و خشن استفاده نکنید چون این کار صدمات جبران ناپذیری به روابط شما می زند.

حساس باشید

در رختخواب نسبت به همسر خود بسیار حساس باشید. وقتی مربوط به مسائل جنسی می شود مردان بسیار حساس می شوند. اینکه مردی نتواند همسر خود را ارضاء کند بسیار او را دلسرد می کند. اگر ناتوانی او را در روابط جنسی آشکارا به نمایش بگذارید مانند این است که بدترین ناسزاها را به همسر خودنسبت داده اید. نتیجه این کار کاهش قدرت و اعتماد به نفس همسر شماست و روابط شما از این هم بدتر خواهد شد.

از قدرت و عملکرد همسر خود تعریف کنید و به او بگویید که وقتی با او در رختخواب هستید احساس خوبی دارید. بدین ترتیب او را تقویت کرده اید و روحیه ای خوبی خواهد داشت و شما هم از این رابطه راضی تر خواهید بود.

تجربه کنید و از آنها استفاده کنید

لباس زیرهای جذاب و زیبا بخرید تا همسر خود را تحریک کنید. آنگاه نسبت به او بی تفاوت باشید اگر همسرتان ابراز تمایل کرد به او اجازه دهید. اگر از بعضی کارها او خوشتان نمی آید یا بعضی کارها را به خوبی نمی داند با زیرکی به او بفهمانید حتی می توانید با اشاره یا با دست خود به او بفهمانید که چه بکند یا می توانید بگویید اگر اینکار را بکند بهتر است و در عین حال از او تعریف کنید و بگویید که به خوبی این کار را انجام می دهد.

پیشقدم شوید

اجازه ندهید همیشه او پیش قدم شود. با همه حرف هایی که زدیم بد نیست که گاهی شما پیش قدم شوید. این کار باعث می شود شوهر شما احساس کند او را می خواهید. این را در مغز خود فرو کنید هیچگاه خود را از رابطه ای که دارید بیش از حد هیجان زده نشان ندهید. مردان به زنانی که به آنها کم توجهی می کنند بیشتر متمایل می شوند.

مردها برای ایجاد رابطه به زمان نیاز دارند. آنها را درک کنید و صبور باشید و با هم همکاری کنید به این ترتیب روی رابطه ای عمیق و قوی سرمایه گذاری کرده اید که به این راحتی شکسته نمی شود.

تمرکز

تمرکز یکی از حالت های ذهن است و ذهن ابزاری است در دست شما و میتوانید به هر نحو که بخواهید از آن استفاده کنید «اختیار ذهن در دست شما است» انسانی که کنترل ذهنش را بدست بگیرد میتواند در هر زمینهای به کامیابی برسد. ذهن متمرکز در هر فعالیتی که بکار گرفته شود خواهد درخشید، یک دانشجو یا دانش آموز با ذهن کنترل شده و متمرکز، دانشجو یا دانش آموز ممتازی خواهد بود. انسانی با ذهن کنترل شده و تمرکز خوب در هر کاری موفق و پیروز میشود. اگر چه حافظه خوب در زندگی روزمره یکی از عوامل قطعی موفقیت و پیشرفت میباشد، اما تمرکز و حافظه قوی برای اقشار خاص مثل دانشجویان و دانش آموزان، معلمین، محققین و اساتید و همه کسانی که در راه کسب علم و دانش گام بر میدارند اهمیت بسیار بیشتری پیدا میکند. تمرکز خوب برگ برنده دانشجویان و دانش آموزان در زمان تحصیل است، همچنان که یکی از ویژگی های مردان بزرگ در کنار اراده قوی و پشتکار، حافظه خوب و تمرکز بالای آنان میباشد.
به حافظه خود اعتماد کنید، آنرا تربیت کنید و به کار بگیرید. مغز انسان ارگانی بزرگ در فضایی کوچک می باشد. مغز یک انسان، بالغ بر ۱۰۰ میلیون سلول عصبی دارد یعنی انسان می تواند ۱۰۰ بیلیون پاره اطلاعات مختلف را به مغز بسپارد! ریچارد رستاک متخصص اعصاب میگوید برای نوشتن عددی که بیانگر توانایی مغز در بخاطر سپاری است باید برای مدت ۹۰ سال هر ثانیه یک صفر مقابل عدد ۱۰ قرار دهید!!!!!!!
آری مغز انسان دارای یک چنین توانایی بزرگ و شگرفی میباشد. یک عامل مهم در استفاده از این توانایی، تمرکز ذهن یا حضور قلب میباشد. با این حال آیا رسیدن به تمرکز و حافظه خوب ارزش صرف وقت و انرژی را دارد یا خیر؟!!
برای رسیدن به تمرکز، حافظه قوی و کنترل ذهن تصمیم جدی بگیرید و با اراده ای محکم در این راه قدم بگزارید. توجه داشته باشید رسیدن به کامیابی و موفقیت و آرامش بدون کنترل ذهن ممکن نیست. کنترل ذهن برای ما آرامش، شادی و موفقیت را به ارمغان خواهد آورد. در واقع میزان موفقیت شما به میزانی است که ذهن خود را کنترل کرده باشید.

● اندیشه و تمرکز
اندیشه ها مانند بذرهایی هستند که در سر زمین مستعد ذهن به زودی امکان رشد می¬یابند. عجیب اینکه سر زمین ذهن استعداد رشد هر نوع اندیشه را دارد، خواه اندیشه های منفی و مخرب و یا اندیشه های مثبت و سازنده، بنابراین هر بذر اندیشه که در این زمین مستعد کاشته شود و یا ناخواسته در زمین ذهن بیفتد و فرصت رشد پیدا کند، بزودی به ثمر می نشیند و محصول خود را تولید میکند و به صورت عمل و رفتار، اوضاع و شرایط تجلی می یابد.
اندیشه‌های مثبت، سازنده و نیک، میوههای نیک و مفید ببار میآورند، و منجر به عادات پسندیده و رفتار آرام میشوند . حاصل اندیشه های منفی و مخرب، عادتهای زشت و زیانبار خواهد بود. انسان محصول اندیشه های خود را برداشت میکند، خواه نیک، خواه پلید.
موفقیت و کامیابی حاصل اندیشه های سرشار از شهامت، اعتماد به نفس، عزم و اراده استوار می باشد. رفتار پاک و سالم حاصل اندیشه های پاک میباشد. سخت کوشی، تلاش و پشتکار حاصل اندیشه های سرشار از نیرو میباشد. اگر اندیشه انسان توانمند و قدرتمند باشد انسان توانمند و قدرتمند است، اگر اندیشه های انسان حقیر و سست باشد انسان حقیر، ضعیف و سست خواهد بود. اندیشه های لبریز از اعتماد به نفس، عزت نفس و قدرت اراده، انسانی با عزت نفس و اعتماد به نفس بالا و اراده ای پولادین میسازد که هیچ کاری برای او محال و نشدنی نیست و دست یافتن به هیچ هدفی دور از دسترس نمی باشد. انسان خلاق، با هوش و ذکاوت محصول اندیشه های سرشار از خلاقیت، هوش و ذکاوت است.
اندیشه انسان یکی از عوامل مهم و اثر گذار بر سطح انرژی های فردی، موفقیت ها و شکست های وی میباشد به این ترتیب که اندیشه های مثبت، مهر آمیز، خیرخواهانه، سرشار از توانمندی، هوش و خلاقیت بر شما اثر مثبت دارد و سطح انرژی های شما را بالا می برد، برعکس اندیشه های منفی، بدبینی ها، احساس تنفر از خود و دیگران، حسادت، خشم و هر گونه اندیشه حقیر و سُست بر شما اثر تخریبی میگذارد و سطح انرژی های شما را بشدت کاهش میدهد و انرژی زیادی از انسان میگیرد. لازم است تا انسان وجود خود را از این اندیشه ها و احساسات منفی که مانع رشد و شکوفایی استعدادهای او می شود دور نگه دارد.
بنابراین یکی از راه های مهم تغییر وضعیت تمرکز و حافظه تغییر اندیشه های حقیر و تبدیل آن به اندیشه های استوار و قدرتمند است. چون اندیشه سر چشمه عمل و منشاء رفتار ماست با دگرگون کردن اندیشه ها اعمال و رفتار ما نیز دگرگون می شود. به شما دانشجویان و دانش آموزان عزیز موکدا توصیه می نمایم که با عزم و اراده ای محکم و با اندیشه های لبریز از نشاط، امید و قدرت در جهت بهبود وضعیت خود و افزایش توان فردی خود بکوشید که توانایی های شما و میزان موفقیت های شما حد و مرزی ندارد، مطمئن باشید که تمرکز و حافظه خوب نه تنها در راه کسب دانش و فتح قله های موفقیت، بلکه در تمام ابعاد و مراحل زندگی در خدمت شما خواهد بود،کافیست بخواهید!

موانع کنترل ذهن و تمرکز عبارتند از:
۱) افکار منفی و بیهوده
۲) علایق شدید
۳) دلبستگی ها و تعلقات
۴) خشم
۵) کینه ها
۶) نگرانی ها
۷) حسادت
۸) خود خواهی
۹) مصرف مشروبات الکلی و سیکار
۱۰) عدم تعادل در زندگی
۱۱) افراط در بحث های بیهوده
ریشه خشم ما معمولا مربوط به اتفاقات گذشت٥