سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

مدیر سایت مهران حکمت
سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

مدیر سایت مهران حکمت

رابطه ی استرس با جنون

استرس های شدید و ناگهانی از علل بروز این بیماری است که با ایجاد اختلالات ادراکی موجب ترس، انزواطلبی، میل به خودکشی و استفاده از جنون به عنوان یک مکانیزم دفاعی در مبتلایان این بیماری می شود.

دکتر حامد محمدی کنگرانی، عضو کمیته رسانه انجمن روانپزشکان ایران در گفت وگو با خبرنگار بهداشت و درمان ایسنا منطقه علوم پزشکی تهران با بیان این که امروزه بیماری به نام «سایکوز» یا جنون در روانپزشکی مطرح نیست، اظهار کرد: این بیماری نشانه ای از اختلال حس واقعیت سنجی افراد است که موجب از دست دادن افکار، احساسات و روابط اجتماعی در فرد مبتلا به این عارضه می شود.

این متخصص روانپزشکی در خصوص بیان علل بروز این بیماری گفت: استرس های شدید و ناگهانی، از دست دادن یکی از نزدیکان، حوادث پرتنش مالی نظیر ورشکستگی ممکن است باعث بروز این بیماری شود که با مصرف مرتب دارو به مدت ۶ ماه تا یک سال بسته به شدت بیماری درمان پذیر است.

دکتر محمدی کنگرانی با بیان اینکه نقش ژنتیک در این بیماری بسیار زیاد بوده و مبتلایان به آن بیشتر تحت تاثیر یکی از اعضای خانواده خود قرار می گیرند، ادامه داد: خصوصیات شخصیتی در بروز سایکوز تاثیرگذار است که حساسیت، ضعف در مکانیزم های دفاعی، عدم توانایی مقابله با استرس های شدید و کنار آمدن با مشکلات زندگی از بارزترین ویژگی های شخصیتی این بیماران است که برای فرار از مشکلات و جبران ضعف های خود از جنون به عنوان یک مکانیزم دفاعی استفاده می کنند.

این عضو انجمن روانپزشکان ایران گفت: اختلالات ادراکی که شایع ترین علامت سایکوز است در افراد عادی هم دیده می شود مثلا افراد برای چند لحظه نمی توانند ادراک درستی از چیزهایی که در محیط اطراف می بینند داشته باشند و در این حالت ممکن است یک تکه چوب را مثل مار و یا سایه چوب لباسی را شبیه انسان تصور کنند که این حالات در افراد مبتلا به جنون به مراتب شایع تر است.

وی در تبیین توهم و هذیان در این افراد گفت: در توهم فرد چیزی را که به واقع وجود ندارد حس می کند که این ادراک می تواند شنیدن صدایی خاص، بوی تعفن و لمس کردن چیزی باشد که وجود خارجی ندارد.

اما هذیان در اصل اعتقاد داشتن به موضوعی است که در فرهنگ آن جامعه غیر قابل باور است که ریشه آن به فرهنگ و مذهب مردم جامعه باز می گردد.

هذیان می تواند حالت دیگری به نام ایلوژن یا اختلالات ادراکی نیز داشته باشد.

وی با اشاره ذهنیت مبتلایان به سایکوز اظهار داشت: این افراد تصور می کنند که آدم های مهمی هستند و همواره کسی آنها را تعقیب می کند، کسی قصد خیانت و یا کشتن آنها را دارد که متاسفانه هچ تست روانشناسی نمی تواند این بیماری را تشخیص دهد و تنها راه تشخیص آن مصاحبه، تست های بالینی و گرفتن شرح حال بیمار توسط پزشک است.

تجویز دارو خط اول درمان سایکوز است

وی با تاکید بر این که درمان سایکوز فقط از طریق دارو امکان پذیر است، گفت: در موارد شدیدتر اگر فرد برای خود و دیگران خطری ایجاد کند ممکن است نیاز به بستری شدن در بیمارستان روانپزشکی را داشته باشد. در غیر این صورت می توان آنها را به صورت سرپایی نیز درمان کرد.

دکتر کنگرانی همچنین اضافه کرد: این بیماری در حالت های شدیدتر علائمی مشابه اسکیزوفرنی دارد که در این حالت برای کنترل بیماری حداقل یکسال و در نهایت تا پایان عمر مجبور به مصرف دارو هستند.

این متخصص روانپزشکی در ادامه با اشاره به اینکه باید برای این افراد به اندازه توانایی هایشان کار و مسئولیت در نظر گرفته شود، گفت: مبتلایان به جنون نباید منزوی شده و افراد خانواده کارهای آنها را انجام داده و بی دلیل از آنها حمایت کنند.

از طرفی میزان توانایی این افراد برای پذیرش مسئولیت باید از سوی خانواده و یا پزشک مشخص شود.

با بحث و جدل، استرس مبتلایان به سایکوز را تشدید نکنید!

دکتر کنگرانی در خصوص ازدواج این بیماران اظهار داشت: ازدواج نمی تواند به بهبود این افراد کمک کند حتی در مواردی ممکن است استرس ازدواج در وخامت حال آنها نقش داشته باشند.

از طرفی چون علائم بیماری در این افراد با دارو قابل کنترل است می توان گفت منعی برای ازدواج این افراد وجود ندارد ولی نباید به ازدواج به عنوان عاملی برای درمان یا بهبود مبتلایان به سایکوز نگاه کرد.

وی در ادامه تاکید داشت که این بیماران باید شغلی مناسب با توانایی های خود داشته باشند و گفت: خانواده و اطرافیان آنها نباید در مورد اعتقادات این افراد بحث و گفت وگو کنند زیرا این خود عاملی برای تشدید عصبانیت در آنها است.

دکتر کنگرانی در مورد برخورد مبتلایان به سایکوز با افراد جامعه گفت: طبق تحقیقات به عمل آمده خطر این افراد در جامعه با افراد سالم یکسان است.

وی اضافه کرد: در واقع این افراد به علت گوشه گیری و ترسی که از کشته شدن توسط افراد جامعه و بی دفاعی که خودشان دارند، نمی توانند دست به انجام کاری زده و معمولا فرار می کنند.

در مجموع خطر خودکشی در این افراد بیشتر از دیگرکشی است چرا که مبتلایان به سایکوز به دلیل افکار ناراحت کننده و آزار دهنده ای که دارند همواره به دنبال راهی برای خودکشی هستند. پرخاش و خطر دیگرکشی در این افراد هم مانند انسان های سالم است.

دکتر محمدی کنگرانی در پایان خاطرنشان کرد: قضاوت در مورد این بیماران، مصرف دارو، احتیاج به بستری شدن و این که چه کاری می توان برای آنها انجام داد فقط باید با نظر پزشک باشد و مردم عادی هیچ اظهار نظری نمی توانند در این زمینه داشته باشند.

مراجعه به روانپزشک

بسیاری از ما برای کوچک ترین مشکل جسمی به پزشک مراجعه کرده و تمام آزمایشات، معاینات و بررسی های لازم را انجام می دهیم.

 

همچنین بدون هیچ ترس و دلهره ای داروهایی که پزشک تجویز می کندمی خوریم، اما در مورد مشکلات و اختلالات اعصاب و روان شرایط تغییر می کند؛ بسیاری مراجعه به روانپزشک و روان شناس را بیهوده دانسته یا از آن می ترسند و از همه بدتر این که از این مساله احساس شرمساری می کنند.

دکتر سیدهادی معتمدی، روانپزشک در این باره به «جام جم» می گوید: «بیماری های روحی، روانی در نوع عام و به صورت کلی، مانند هر بیماری دیگری مشکلی پزشکی تلقی می شوند.

امروزه اغلب پزشکان عقیده دارند که این بیماری ها عمدتا دارای علل ارگانیک هستند که البته مباحث اجتماعی و مسائل روحی، روانی نیز می تواند در بروز آنها دخیل باشد.»

وی توضیح می دهد: «به عنوان نمونه، اگر اختلالی هورمونی مشکلی در سیستم گوارش ایجاد کند، همان اختلالات هورمونی و موارد مشابه آن می توانند در سیستم اعصاب و روان مشکلاتی را ایجاد کرده و سبب بروز بیماری شوند.

به عنوان مثال پزشکان معتقدند در بیماری افسردگی ماده ای به نام سروتونین در مغز کاهش پیدا می کند.

همچنین در مورد خشونت یا برخی بیماری های همراه با روان پریشی معتقدند که ماده ای به نام دوپامین در مغز افزایش می یابد.»

ابتلا به بیماری اعصاب و روان گناه نیست

دکتر معتمدی تاکید می کند اگر از دید پزشکی به این بیماری ها نگاه کنیم، متوجه خواهیم شد این بیماری ها نه گناه بوده و نه نیازی هست که به افراد مبتلا برچسب بزنیم از همه مهمتر اینکه، و بی توجهی به سلامت روحی و روانی، می تواند آسیب های جبران ناپذیری برای بیماران در بر داشته باشد.

این پزشک متخصص می افزاید: «در گذشته به دلیل عدم آگاهی از علل ایجادکننده بیماری، این افراد را دیوانه و مجنون می نامیدند، در حالی که در یک دیدگاه کلی، بیماری های روانپزشکی بر ۳ پایه «بیولوژی و ژنتیک»، «مسائل شناختی» مانند روحی، روانی، طلاق، مشکلات خانوادگی ـ و« مسائل اجتماعی» مانند فقر و بیکاری قرار دارد.

در کل می توانیم این مجموعه را به عنوان علل ایجادکننده بیماری های اعصاب و روان بشناسیم.»

این عضو هیات علمی دانشگاه با اشاره به شیوع بسیار زیاد این بیماری ها در جامعه توضیح می دهد: «بیماری افسردگی در سطح جامعه تا ۲۵ درصد میان خانم ها و کمی بیش از نصف آن میان آقایان وجود دارد.

بیماری های اضطرابی حتی از این مقدار هم بیشتر است. بیماری های دارای روان پریشی نیز ممکن است تا ۳ یا ۴ درصد در سطح جامعه برسد.

متخصصان معتقدند بیش از ۷۰ درصد بیماران دارای افسردگی افکار خودکشی دارند که حدود ۱۵درصدشان نیز اقدام به این کار می کنند.» بنابراین می بینیم که توجه و درمان این بیماری ها تا چه حد اهمیت دارد.

دکتر معتمدی یادآور می شود: «مهم ترین عارضه ای که بیماری های روانپزشکی ایجاد می کنند، افت عملکرد است.

شخص ممکن است عملکرد خود را در زمینه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، فعالیت و ارتباطات بین فردی، مسائل خانوادگی و عاطفی، آموختن و… از دست بدهد.

بنابراین یک انسان ممکن است عمر مفید خود را از دست بدهد، در حالی که با یک درمان ساده می تواند به زندگی طبیعی برگردد.»

داروهای اعصاب و روان

برخی از مردم همواره نگران اعتیادآور بودن داروهای اعصاب و روان بوده و به همین دلیل از مصرف آنها اجتناب می کنند.

دکتر معتمدی در این زمینه توضیح می دهد: «وقتی ماده ای خورده می شود، اثری روی بدن می گذارد که اگر بخواهیم این ماده در آینده هم همان اثر را داشته باشد، باید روز به روز مقدار آن بیشتر شود.

این تعریفی از اعتیاد است که با توجه به آن می بینیم داروهای اعصاب و روان به هیچ عنوان اعتیادآور نیستند.»

این عضو هیات علمی دانشگاه می گوید: «در صورتی که مشکل اصلی وجود داشته و درمان نشود، قطع دارو نیز مفید نخواهد بود.

مثلا این که مردم می گویند اگر یک شب دارو مصرف نکنند، نمی توانند راحت بخوابند باید بدانند که این مساله ربطی به دارو نداشته و این مشکل اصلی است که همچنان وجود دارد.

در صورتی که اگر مشکل حل شود، حتماً داروی اعصاب و روان هم کم شده و به موقع قطع می شود.»

دکتر معتمدی با ذکر این نکته که بسیاری از بیماری های روانپزشکی با رعایت مصرف صحیح دارو درمان قطعی دارند، ادامه می دهد: «برخلاف تصور عموم، خطر مرگ آوری داروهای روانپزشکی از بسیاری از داروهای دیگر کمتر است.

طی تحقیقی که در این زمینه انجام شده است یکی از داروهایی که برای زخم معده استفاده می شود با دارویی مربوط به مشکلات روانپزشکی مقایسه شده و مشخص شد خطر مرگ آوری داروی مربوط به زخم معده تا ۲۰ برابر بیشتر بوده است.»

وی می افزاید: «دوز این داروها کاملا کنترل شده و طوری تنظیم می شود که اعتدال در آنها وجود داشته باشد.

به همین دلیل نیز معمولا درمان بیماری های اعصاب و روان در درازمدت جواب داده و درمان می شوند.»

مصرف خودسرانه دارو

این پزشک متخصص در رابطه با خوددرمانی در بیماری های اعصاب و روان می گوید: «در کل خوددرمانی در مورد هر بیماری کار نادرستی است و استفاده از دارو باید حتما زیر نظر پزشک باشد.

البته برخی از داروها هستند که می شود در مواقعی خاص از آنها استفاده کرد، اما تنها با نظر پزشک، بنابراین در مورد برخی داروها قطع و وصل کردن مصرف آن زیر نظر پزشک بلامانع است.»

وی باز هم به همه مردم تاکید می کند که بیماری اعصاب و روان نیز مانند هر بیماری دیگری است و می افزاید: «پرونده های افراد کاملاً محرمانه بوده و در اختیار کسی قرار نمی گیرد، بنابراین از آن نترسید و به پزشک متخصص مراجعه کنید.

بدانید بسیاری از اوقات حتی نیازی به مصرف دارو نیست، اما مطمئن باشید پزشک در صورت نیاز با تجویز دارو به سلامت شما کمک می کند.»

افسردگی

 هنگامی که پزشکان درباره افسردگی بحث می‌کنند، هدف آنها معالجه بیماریی است که “افسردگی عمده” (major depression) نامیده می‌شود. هنگامی می‌گوییم فردی به بیماری  افسردگی مبتلا می‌شود، که علائمی مانند آنچه در پایین به آنها اشاره خواهد شد، را تقریبا در هر روز، در تمام طول روز، برای دو هفته یا بیشتر داشته باشد.

 

اگر شما افسرده‌اید، ممکن است سر درد، درد‌های مبهم یا حاد یا مشکلات گوارشی و  جنسی داشته باشید. افراد سالمندتر مبتلا به افسردگی ممکن است احساس سردرگمی  یا مشکلاتی در تفهیم خواسته های ساده خود داشته باشند.

علائم افسردگی

از جمله علائم بیماری افسردگی می‌توان به این موارد اشاره کرد:

•داشتن احساس غم واندوه،ناامیدی و گریه‌های مکرر.
•از دست دادن علاقه یا خوشایند بودن چیزهایی که ازآن لذت می‌برید(شامل مسائل جنسی)
•احساس گناه، درماندگی یا بی ارزشی
•به مرگ فکر کردن یا خودکشی.
•خواب بیش از حد، یا مشکل در به خواب رفتن.
•از دست دادن اشتها و کاهش یا افزایش وزن به طور ناخواسته.
•احساس خستگی زیاد در تمام مدت.
•اشکال در تمرکز و تصمیم گیری.
•داشتن دردهای مبهم یا حاد و بهتر نشدن آنها با درمان‌های معمول.
•احساس بی‌قراری، عصبانیت و دلخوری زود هنگام.
علت افسردگی چیست؟

 به نظر می‌رسد که افسردگی  علاوه بر دلایل ارثی، به تغییرات مواد شیمیایی در مغز مربوط باشد که ارتباط بین سلولهای عصبی را با یکدیگر دچار اشکال می‌کند.

افسردگی می‌تواند با دغدغه‌ها و رویدادهای زندگی شما ارتباط داشته باشد، از قبیل مرگ کسی که دوستش دارید، طلاق یا از دست دادن کار.

 خوردن برخی از داروها، زیاده روی در مصرف داروها یا ابتلا به بیماریهای دیگر هم می‌تواند علت افسردگی باشد.

“دچار شدن به افسردگی به دلیل ضعف شخصیت، تنبلی یا بی‌ارادگی نیست.”

افسردگی چطور تشخیص داده می‌شود؟

اگر شما علائم فوق را دارید، حتما به پزشک مراجعه کنید، قطعا می‌توانید از او کمک بگیرید. از پزشک خود انتظار نداشته باشید که فقط با نگاه کردن به شما به افسردگی شما پی ببرد.

 هرچه سریعتر درمان شما پیگیری شود، زودتر از افسردگی بهبود خواهید یافت.

اولین بار که شما در مورد احساس خود با پزشک سخن می‌گویید، ممکن است او  از شما سوالاتی درباره نشانه‌های آن، سلامت شما، وسابقه مشکلات سلامت در خانواده‌تان بپرسد. همچنین پزشک ممکن است شما را مورد معاینه جسمی قرار دهد یا آزمایش‌های دیگری را برای شما درخواست کند.

 درمان افسردگی چگونه است؟

افسردگی را می‌توان هم با دارو، و هم با مشاوره یا هر دو درمان کرد.

داروهای ضدافسردگی: داروهای بسیاری را می‌توان برای درمان  افسردگی مورد استفاده قرار داد.

این داروها “ضد افسردگی” (antidepressant) نامیده می‌شوند. آنها عدم تعادل شیمیایی در مغز را که باعث افسردگی می‌شود، اصلاح می‌کنند.

 تاثیرداروهاثی ضد افسردگی‌ بر هر فردی متفاوت است. بنابراین حتی اگر یک دارو  بر بیماری شما تاثیری نداشته باشد، ممکن است داروی ضدافسردگی دیگر بر شما موثر باشد.

 ممکن است یک هفته بعد از شروع مصرف داروها  بهبودی را احساس کنید. اما  احتمالا تاثیرات کامل دارو  را تا  ۸ تا ۱۲ هفته بعد از شروع مصرف آن نخواهید دید.
 در هفته اول مصرف دارو ممکن است عوارض جانبی آن در شما ظاهر شود. اما میزان این عوارض جانی بعد از هفته دوم مصرف دارو به شدت کاهش می‌یابد.

تا کی به دارو نیاز خواهم داشت؟

مدت زمان نیازتان به مصرف دارو به میزان افسردگی شما بستگی دارد. ممکن است دکتر از شما بخواهد داروها را برای ۴تا ۶ ماه یا بیشتر مصرف کنید.

شما نیاز دارید به مدت زمان کافی دارو مصرف کنید تا احتمال عود افسردگی شما کاهش پیدا کند. در این زمینه حتما با پزشک خود مشورت کنید.

روان درمانی چیست؟

در روان درمانی ممکن است شما با یک پزشک خانوادگی، یک روانپزشک یا روان‌درمانگر درباره شرایط زندگی‌تان صحبت کنید.

ممکن است موضوع بحث شما با این درمان‌گران در مورد افکار و عقاید یا روابط خانوادگی‌تان  باشد. یا ممکن است بر رفتاری‌های‌تان متمرکز شوید، و اینکه این رفتارها چگونه بر زندگی شما اثر می‌گذارد و چگونه می توانید آنها را تغییر دهید.

معمولا روان‌درمانی برای مدت معینی مثلا بین  ۸ تا۲۰  جلسه انجام می‌شود.

آیا لازم است بستری شوم؟

معمولا با مراجعه به پزشک می‌توانید افسردگی را درمان کنید. اگر شما عارضه پزشکی دیگری دارید بر روی درمان تاثیر دارد، یا اگر خطر خودکشی در شما بالا باشد نیاز به درمان در بیمارستان دارید.

کی افسردگی به پایان می‌رسد؟

درمان افسردگی ممکن است برای هفته‌ها، ماه‌ها، یا حتی سال‌ها به طول انجامد.

خطر اصلی درمان نکردن افسردگی، خودکشی است. معمولا درمان افسردگی در مدت  ۸ تا ۱۲ هفته یا کمتر باعث بهبودی شما می‌شود.

گذر  از  افسردگی

برای گذر از یک دوره افسردگی به این نکات توجه داشته باشید:

•تند نروید، از خودتان انتظار زیاد  نداشته باشید. هر کاری را به صورت طبیعی انجام دهید. برنامه‌ای واقع گرایانه تنظیم کنید.
•به افکارمنفی که ممکن است در شما وجود داشته باشد،‌ اعتنا نکنید. افکاری از قبیل مقصر دانستن خود یا انتظارات غلط. این فکر بخشی از افسردگی است. اینها افکاریست که افسردگی شما را تشدید می‌کند.
•خودرا با فعالیت‌هایی در گیر کنید  که حس خوبی در شما ایجاد می‌کند یا احساس موفقیت را در شما به وجود می‌آورد.
•زمانی که افسرده‌اید تصمیم‌گیری‌های عمده درباره زندگی خود دوری کنید، اگر ضروری است که تصمیم بزرگی بگیرید از کسی که به او اعتماد دارید کمک بخواهید.
• اجتناب از مواد روانگردان غیرمجاز. این مواد سبب افسردگی شدید می‌شوند و تداخل‌های خطرناکی با داروی ضد افسردگی تجویزشده برای شما دارند.
• به نظر می‌رسد که فعالیت جسمی باعث بروز واکنش‌های شیمیایی در بدن می‌شود که ممکن است وضع روانی شما بهبود یابد.
•ورزش کردن ۴تا۶ بار در هفته، هر بار حدود ۳۰ دقیقه، هدف خوبی است.اما کمترین فعالیت جسمی هم می‌تواند مفید باشد.
•امیدواری خود را حفظ کنید. برطرف‌شدن کامل افسردگی شما نیاز به گذر زمان خواهد داشت.
خودکشی
 
افرادی که افسردگی دارند بعضی وقت‌ها به فکر خودکشی می‌افتند.

این فکر بخشی از افسردگی است.اگر شما به آزار رساندن خود فکر می‌کنید، به پزشک خود، دوستانتان، خانواده خود یا به مراکز محلی مشاوره مقابله با خودکشی، مراجعه کنید.
فورا درخواست کمک کنید. خبر خوش این است که پزشکان می‌توانند به شما کمک کنند و افسردگی شما قابل درمان است.

چرا باید افسردگی را درمان کرد؟

•درمان زودرس  کمک  می‌کند از بدتر شدن افسردگی یا مزمن و مداوم‌شدن آن جلوگیری شود.
• فکر کردن به خودکشی در بین افراد افسرده رایج است. اگر شما برای افسردگی‌تان درمان دریافت نکنید، خطر خودکشی افزایش پیدا می‌کند. درمان موفقیت‌آمیز افسردگی، ‌افکار خودکشی را برطرف خواهد کرد.
• درمان می‌تواند به بازگشت شما به حالت طبیعی و لذت بردن از زندگی کمک کند.
•درمان می‌تواند به جلوگیری از بازگشت افسردگی کمک کند. 

 روزهایی که به هیچ وجه در برابر خورشید قرار نمی گیرید، موجب می شود که به اختلال افسردگی فصلی یا به اصطلاح «SAD» مبتلا شوید.

به گزارش سرویس «بهداشت و درمان» ایسنا، این اختلال در شما احساس افسردگی، غمگینی و خواب آلودگی و کسالت ایجاد می کند.

هر چند اغلب پزشکان از این اختلال فصلی غفلت می کنند، اما روانپزشکان و روانشناسان به خوبی از آن مطلع هستند و علائم آن را تشخیص می دهند.

علائم این اختلال که در نتیجه تغییر فصل بروز می کند، همچنین شامل دردناک شدن مفاصل و بی خوابی هستند، اما کارشناسان می گویند: از آنجا که علائم این اختلال شبیه به سایر بیماری ها است، اغلب تشخیص داده نمی شود و در نتیجه مبتلایان اغلب با علائم ناخوشایند آن دست به گریبان می شوند.

به گزارش روزنامه دیلی میل، دکتر راشل فوستر ـ متخصص روان و اعصاب در دانشگاه آکسفوردـ می گوید: نور تاثیرات فیزیولوژیکی بسیاری روی بدن دارد. سلول های چشم نور را ثبت می کنند و مغز شب و روز را از این طریق تشخیص می دهد.

سپس هورمون های خاص گرسنگی، هضم، رشد، خلق و انرژی را تنظیم می کنند. تاریکی تولید هورمون ملاتونین را افزایش می دهد و به خواب کمک می کند.

همچنین مقدار هورمون سرتونین کاهش می یابد که نقش حیاتی در هوشیاری دارد.

فوستر توصیه می کند: به دلیل وجود این روابط باید هر فرد روزانه دو ساعت در برابر روشنایی طبیعی خورشید قرار گیرد، حتی اگر از راه یک پنجره بزرگ باشد. 

 

محققان نروژی با انجام مطالعات روی ۴۰ هزار نفر دریافتند که افرادی که به طور منظم در اوقات فراغت خود ورزش می کنند، کمتر از افراد دیگر دچار افسردگی و نگرانی می شوند.

این محققان اعلام کردند فعالیت بدنی در حین کار این تأثیری را که انجام ورزش و فعالیت بدنی در اوقات فراغت دارد، نمی گذارد.

محققان در گزارش خود که در مجله علمی انگلیسی «Psychiatry» منتشر شده است، اعلام کرده اند که تفاوت در تأثیر می تواند به دلیل سطح متفاوت کنش های اجتماعی باشد.

این محققان معتقدند که هم ورزش و هم شرایط و وضعیت فرد روی سلامت روان تأثیر دارد و همچنین این تحقیقات نشان می دهد که انجام ورزش و داشتن فعالیت در اوقات فراغت از بروز افسردگی و نگرانی در افراد جلوگیری می کند.

پائول فارمر سرپرست این تحقیقات گفت: انجام ورزش و تمرینات به طور طبیعی انسان را در شرایط و وضعیت خوب روحی و روانی قرار می دهد.

افرادی که در اوقات فراغت خود فعالیت ندارند ۲ برابر بیشتر از افرادی که در این اوقات ورزش می کنند و فعالیت دارند، در معرض خطر ابتلا به افسردگی قرار دارند.

شادترین خانواده ها صاحب دو دختر هستند

بسیاری از خانواده‌ها علاقه دارند یک پسر و یک دختر داشته باشند، اما تحقیقات نشان می‌دهد بهترین حالت برای برقراری آرامش در خانواده داشتن دو دختر است… در این یافته که باعث تعجب بسیاری از والدین شده، محققان متوجه شدند دو فرزند دختر با احتمال کم‌تری با یکدیگر به مشکل برمی‌خورند ، با یکدیگر رفتار بهتری دارند و به ندرت والدین خود را آزار می‌دهند.

دانشمندان ادعا کردند، فرزندان دختر راحت‌تر با هم کنار می‌آیند، توجه بیش‌تری به یکدیگر دارند و اعتماد بیش‌تری به والدین خود دارند.
اما بیش‌تر شدن تعداد دختران می‌تواند نه تنها شرایط را بهتر نمی‌کند، بلکه ممکن است به فاجعه بینجامد. تحقیقات نشان می‌دهد خانواده‌هایی که دارای ۴ فرزند دختر هستند مشکلات بیش‌تری برای کنترل دعواها و مشکلات بین اعضای خانواده دارند.

محققان مطالعاتی را روی هزاران پدر و مادر که دارای فرزندان زیر ۱۶ سال بودند انجام دادند تا به بهترین ترکیب فرزندان برای رسیدن به آرامش در خانواده پی ببرند.

میزان شادی و رضایت از زندگی در بین خانواده‌هایی که دارای ۲ دختر هستند بیش‌ترین میزان است و توضیح دلیل آن چندان هم مشکل نیست. فرزندان دختر بیش تر در انجام کارهای خانه همکاری می‌کنند و رفتار بهتری هم با خود و دیگر اعضای خانواده دارند.
اما بر عکس پدر و مادرهایی که دارای ۴ فرزند دختر هستند به طور متوسط باید هر روز ۴ دعوای خانگی را حل و فصل کنند.

در مجموع پدران و مادرانی که دارای ۴ فرزند با هر جنسیتی باشد با احتمال بیش‌تری نسبت به خانواده‌های دیگر در زندگی خود با مشکل روبه رو هستند. با افزایش تعداد فرزندان، والدین فرصت کافی برای نگهداری از فرزندانشان ندارند و نمی‌توانند زمان را به طور مساوی بین همه فرزندانشان تقسیم کنند.

در این خانه‌ها معمولا یک یا تعداد بیش‌تری از فرزندان ممکن است مورد بی‌توجهی واقع شوند که همین موضوع می‌تواند یکی از مهم‌ترین عوامل بروز مشکل در خانواده شود.

بعد از دو دختر، ایده‌آل‌ترین ترکیب برای خانواده داشتن یک پسر و یک دختر است. تقریبا ۸۶ درصد از والدین اعلام کردند یک خواهر و برادر رابطه خوبی با یکدیگر دارند و دوستان خوبی برای یکدیگر در دوران کودکی هستند.

خواهر و برادرها معمولا به ندرت با یکدیگر بر سر مسائلی مانند اسباب‌بازی‌ها و مانند آن با یکدیگر درگیری پیدا می‌کنند. اما بعد از آن‌که آن‌ها بزرگ‌تر شدند نکات مشترک کم‌تری با یکدیگر پیدا می‌کنند و ممکن است دیگر مانند گذشته با یکدیگر رابطه نداشته باشند.

سومین ترکیب محبوب در بین والدین، داشتن دو پسر است. والدین معتقدند پسرها به یکدیگر توجه زیادی نشان می‌دهند و دوستان خوبی می‌شوند، اما بعد از آن‌که آن‌ها بزرگ می‌شوند اعتماد آن‌ها به پدر یا مادر کم‌تر می‌شود.

محققان از تعدادی از پدرها و مادرها بر اساس رفتار کودکان و با در نظر گرفتن فاکتورهایی مانند راحت بودن نگهداری از آن‌ها، سازگاری با یکدیگر و مواردی از این دست بهترین ترکیب فرزندان را در یک خانواده به ترتیب از بهتر به بدتر مشخص کردند. در این مطالعه از ۲ هزار ۱۱۶ پدر و مادر نظرخواهی شد.

۱٫دو دختر
۲٫ یک پسر و یک دختر
۳٫دو پسر
۴٫ سه دختر
۵٫ سه پسر
۶٫ چهار پسر
۷٫ دو دختر و یک پسر
۸٫ دو پسر و یک دختر
۹٫ سه پسر و یک دختر
۱۰٫ سه دختر و یک پسر
۱۱٫ دو پسر و دو دختر
۱۲٫ چهار دختر

چگونه استرس های روزمره را کاهش دهیم

این موضوع را دریابید که کدام بخش از عضلات بدن دچار گرفتگی است؟ شانه ها، گردن، فک و یا قسمت های دیگر. مرحله بعد راه چاره است. قطعا برخورد با استرس و نشانه های آن از همان ابتدای شروع بیماری ساده تر خواهد بود. آرام سازی را یاد بگیرید.

 

از آنجا که گرفتگی عضلات یکی از نشانه های استرس است. آرام سازی عضلات، گرفتگی بدنی را کاهش داده و چرخه استرس را متوقف خواهد کرد. شیوه های متعددی برای آرام سازی جسم و روان مطرح شده است. انتخاب مناسب بستگی به خود شما دارد. برخی از این شیوه ها عبارتند از: نفس کشیدن: آرام و عمیق نفس بکشید. هوا را به آهستگی و با بینی به درون ریه هایتان فرو برید. احساس می کنید بادکنکی را داخل شکمتان از هوا پر می کنید. چند لحظه ای صبر نموده و سپس از راه دهان و یا بینی هوا را خارج کنید، عمیق هوا را خارج کنید بطوریکه احساس نمائید بدنتان خالی می شود.

 همانند عروسکی بادی که وقتی باد آن را خالی می کنیم دست و پاهایش شل می شود. این عمل را به آرامی و چند بار تکرار کنید. بد نیست با هر عمل بازدم عبارات یا کلماتی آرامش دهنده مانند آرام باش، آهسته، یواش را با خودتان تکرار کنید. شل کردن عضلات: سعی کنید عمل آرام سازی را با شل کردن عضلات منقبض شده در طول روز حتما انجام دهید. برای شروع به اتاق خلوتی بروید تا کسی مزاحمتان نشود.

لباس های تنگ، کفش و عینک را کنار بگذارید. روی صندلی بنشینید و کف پاهایتان را به آرامی روی زمین بگذارید، سر را مستقیم نگاه داشته و دستتان را روی پاها بگذارید. هدف منقبض کردن و سپس شل کردن قسمت به قسمت بدن است هر قسمت را که منقبض می کنید برای ۱۰ ثانیه محکم فشار دهید و توجه داشته باشید که دقیقا کدام قسمت بدن سفت شده است.
سپس بعد از ۱۰ ثانیه به آرامی عضله منقبض شده را شل کنید و دقت نمائید که چه احساسی داشتید.

برای مدت ۲۰ ثانیه عضله را شل نگه دارید و از احساس خوبی که بی شک به شما دست خواهد داد لذت ببرید. این کارها را برای هر قسمت از بدن، یکبار انجام دهید منتهی اگر در قسمتی از بدن بیشتر احساس گرفتگی می کنید، آرامسازی را دو یا سه مرتبه تکرار کنید. ابتدا از ماهیچه پیشانی شروع کرده به چشم، بینی، چانه، زبان، آرواره، لب، گردن، بازو، دست، شانه، پشت، سینه، معده، شکم و سپس ران ها و قسمت پائین پا ادامه دهید. تصویرپردازی: با تصویرپردازی راجع به خاطرات خوش و یا وقایع خوشایندی که در آینده ممکن است برایتان پیش آید، بخود آرامش دهید. وقتی آرام و خوشحال هستید، بیشتر دوست دارید صحنه های آرامش بخش را در ذهن خود تجسم کنید.

راههای دیگری هم برای کم کردن میزان استرس وجود دارند. ورزش کردن، حمام گرم، مدی تیشن و یا گوش دادن به موزیک های آرام نمونه هایی از آن است. سعی کنید شیوه ای را انتخاب کنید که برایتان مناسب تر است و آن را هر روز به مدت حداقل ۲ هفته ادامه دهید. این کار به شما کمک خواهد کرد که آرام سازی عضلات را یاد بگیرید و در مواقع استرس براحتی از آن استفاده کنید. تمرین و مداومت، فراگیری شما را بالا خواهد برد. واژه های مثبت را بکار ببرید. در مواردی که استرس دارید ممکن است افکار و واژه های منفی در مورد خودتان و موقعیتی که در آن هستید، به ذهن شما خطور کند. مهم این است چیزی که از ذهن شما می گذرد نباید بیشتر استرس زا باشد بلکه باید آرامتان کند. افکار مثبت به شما القا می کند که چگونه با موقعیتی که در آن هستید و با احساستان کنار آیید. قطعا برای کنار آمدن با موقعیت های پرتنش، فکر کردن به جنبه های مثبت، مفیدتر خواهد بود.

جملاتی چون “می توانم” “آرام باش” “قبلا هم این اتفاق افتاده چیزی نیست” نمونه ای از عبارات مثبت است.