سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

مدیر سایت مهران حکمت
سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

مدیر سایت مهران حکمت

10 عامل تنفر زن‌ها از مردها


10 عامل تنفر زن‌ها از مردها
چیزهایی که زن‌ها در مورد مردها بدشان می‌آید ترکیبی از ویژگی‌های کوچک و بزرگ است. در اینجا به ۱۰ مورد از آزاردهنده‌ترین این ویژگی‌ها اشاره می‌کنیم:

۱- قسم دروغ
بااینکه بیشتر خانم‌ها از قسم خوردن آقایان وقتی خودشان ناراحتند بدشان نمی‌آید اما از مردهایی که فکر می‌کنند قسم خوردن تنها راهی است که حرفشان را باور کنند متنفرند.

 

2- سلطه‌گری
بیشتر خانم‌ها مردی می‌خواهند که از آنها محافظت کند و به آنها احساس امنیت دهد اما به دنبال دیکتاتوری که به آنها دستور دهد چه بکنند و کجا بروند و با کی حرف بزنند و یا چه بپوشند نیستند. زنان از مردانی که قصد کنترل دارند می‌ترسند و از آنها فرار می‌کنند.

 

۳- متعهد نشدن
خیلی مهم است که مردها درک کنند که وقتی همه چیز جدی می‌شود، زن‌ها توقع دارند که شما دو نفر خودتان را محدود به همدیگر کنید. زن‌ها از اینکه بازیچه کسی قرار بگیرند و با کسی بمانند که از متعهد شدن می‌ترسد متنفر هستند.

 

۴- رمانتیک نبودن
زن‌ها عشق واقعی همراه با حس ارتباط عاطفی به مردشان را می‌خواهند. اگر طرفتان احساس کند که فقط بخاطر رابطه‌جنسی سراغ او می‌آیید خیلی زود از شما دور شده و حتی اجازه دست زدن به خود را هم به شما نخواهد داد.

 

۵- نرسیدن به خود
بااینکه ظاهر همه چیز نیست اما زن جذب مردانی که به خود نمی‌رسند، موهایشان ژولیده است، بوی عرق می‌دهند، ناخن‌هایشان بلند شده، دهانشان بو می‌دهد و لباس‌های چروک می‌پوشند نمی‌شوند. علاوه بر این، متناسب نگه نداشتن اندامتان به خانم‌ها نشان می‌دهد که احترامی برای خودتان قائل نیستید و هیچ انگیزه و نظمی در زندگی ندارید.


 

۶- قابل پیش‌بینی بودن
زن‌ها واقعاً از مردان قابل پیش‌بینی که هیچوقت کار متفاوتی انجام نمی‌دهند بدشان می‌آید. آنها عاشق مردانی هستند که سرشار از سورپرایزهای عالی اند.

 

۷- اولویت دادن به دوستانشان
اگر از گذراندن وقت با دوستانتان خیلی بیشتر از همسر یا نامزدتان لذت می‌برید و همسرتان هیچوقت نمی‌تواند ساعتی دونفره با شما داشته باشد، مطمئناً یک جای کار می‌لنگد.

 

۸- مدام بحث کردن
زن‌ها از مردهایی که هر صحبت کوچک را به بحثی ادامه‌دار و مشاجره تبدیل می‌کنند و باعث می‌شود آنها مجبور شوند مدام حالت دفاعی به خود بگیرند خوششان نمی‌آید.

 

۹- دید زدن خانم‌های دیگر جلو چشم آنها
بااینکه نگاه کردن به خانم‌ها برای برخی آقایان مسئله‌ای عادی است (البته نه زیاد از حد آن)، اما وقتی اینکار را جلو زن زندگیتان انجام دهید مشکل‌ساز خواهد شد.

 

۱۰- وابستگی
اعتمادبه‌نفس و استقلال ویژگی‌هایی بسیار جذاب در آقایان است، اما وابستگی و ناامنی اینطور نیست. زن‌ها دوست ندارند با مردانی باشند که به خودشان اعتماد ندارند و برای روابط، کار و دوستی‌هایشان نیاز به تایید دائمی دارند.


وقتی نمی توانیم خیانت را فراموش کنیم چکار کنیم؟


What To Do When You Can't Forget The Affair

 جانل موافق است که به همسرش فرصت دوباره ای دهد تا خیانتی که چند ماه پیش در حق او کرده است را فراموش کند. آنها هر کاری که مشاور ازدواجشان به آنها گفته بود انجام دادند تا بتوانند اعتمادشان را دوباره پایه ریزی کنند و حتی چند نمونه پیشرفت نیز در رابطه شان دیدند. همسر جانل سخت تلاش می کند تا اعتماد ویران شده جانل را دوباره به وی بازگرداند و لحظاتی وجود دارد که زمانیکه جانل می تواند به یاد آورد ازدواجشان چه احساسی در او بر می انگیخته است.
اما بسیاری ، بسیاری لحظات وجود دارد که جانل حس میکند که به هیچ وجه قادر نیست خیانت را فراموش کند. تصاویری از همسرش در حال بوسیدن معشوقه اش و حتی عشق ورزیدن به او را تصور می کند و اینها بدترین لحظاتی است که جانل تجربه می کند. اخیرا ، زمانیکه جانل و همسرش عاشقانه یکدیگر را در بر می گیرند او ناگهان از آغوش همسرش بیرون می آید چرا که نمی تواند تصورات ناخوشایند را از ذهنش پاک کند.  او تنها نمی تواند خیانت را فراموش کند و نمی داند که آیا هرگز قادر به این کار هست یانه!



هیچ شکی در این مورد وجود ندارد. خیانت تمام زندگی و اعتماد او را ویران کرده است.حتی بعد از اینکه این خیانت پایان پذیرفت ، خاطرات باقیمانده از اینکه چه اتفاقی می افتد زمانیکه فردی سطوح اعتمادش بشکند و باعث بوجود آمدن مشکلات عدیده ای برای طرفین شود.



اگر شما هم در حال تلاش برای بازسازی اعتماد از دست رفته تان هستید ممکن است احساسی مانند احساس جانل داشته باشید.به نظر می رسد که شاید هیچگاه نتوانید احساسی که خیانت در شما بوجود آورده است را به دست فراموشی بسپارید.حتی شاید هیچوقت نتوانید این واقعیت را فراموش کنید که همسرتان روزی به شما خیانت کرده است. آن اتفاق افتاده و شما نمی توانید گذشته را دستکاری کنید.

سعی کردن به تظاهر به اینکه همسرشما هیچ کار خطایی انجام نداده و به شما خیانت نکرده است و چیزهایی که گفته شده و کارهایی که انجام شده (از طرف هر دو شما)گفته نشده یا ممکن است به نفع هیچ کدام از شما نباشد. برای شما بسیار مهمم است که هر دوی شما با یکدیگر صادق باشید و رابطه تان را به گونه ای متفاوت ترمیم کنید.اما این به معنی آن نیست که باید همیشه تصور خیانت همسرتان را در گوشه ذهن تان داشته باشید. توانایی شما برای عکس العمل نشان دادن ، ساختن اعتماد دوباره و ایجاد صمیمی با همسرتان نباید متوقف شود و بوسیله گذشته تحت تاثیر قرار بگیرد.اگر در فراموش کردن آن چه که همسرتان با شما انجام داده و خیانتی که در حق شما مرتکب شده است برای تان لحظات غم انگیز و سختی فراهم آورده است ممکن است که برای بهتر شدن کارهایی باید انجام دهید ، ممکن است شما هنوز حس خشم ، عصبانیت ، عدم اطمینان و شکست را در خود نهفته دارید که باید ترمیم شوند.


مراجعه به ادامه مطلب



از شکست درس بگیرید
اغلب خیانت ها تنها به یک دلیل اتفاق نمی افتند. مجموعه ای عادت ها و عوامل رابطه ای وجود دارند که زوج را از هم جدا می کنند و به سمت فرد دیگری سوق می دهند که منجر به خیانت می شود.برای این دلیل ، ما زوج ها را تشویق می کنیم که سعی کنند اعتمادشان را بازسازی کنند و رابطه شان را از نو بسازند و همچنین از شکست و خیانتی که اتفاق افتاده درس بگیرند.الان زمانی برای سرزنش کردن یا متهم کردن کسی نیست. الان زمان آن است که مسئولیت خود را قبول کنید و همچنین به خود بقبولانید که چیزهایی را که باعث بوجود آمدن این خیانت شده است را شناسایی کرده و درصدد حل آن مسائل برآئید.توجه خود را به عادات تان دهید چرا که این چیزی است که اغلب ما روی آن کنترلی نداریم. همسرتان را مجبور نکنید که تغییر کند اما می توانید عادت هایی را که باعث بوجود آمدن این خیانت شده را کشف کرده و تصمیم بگیرید که با آنها در آینده چه برخود و عکس العملی می خواهید انجام دهید.همچنین می توانید به خودتان رجوع کنید و به نیازهایی که به آنها توجه نشان نمیدادید توجه کنید و در رابطه تان از آنها کمک بگیرید. این ممکن است مکانی باشد که همسر شما می تواند توافقاتی برای کمک کردن به ارضای نیازهای شما ایجاد کند.

روی لحظه حال متمرکز شوید
همچنانکه در بالا گفته شد ، زمان بدهید و به خودتان فضا و زمان لازم برای حل مشکل تان بدهید. به خودتان این قول و تعهد را بدهید که احساسات تان را بیان کنید – به صورتیکه خود یا کس دیگری را نرنجاند. روی احساسات تان متمرکز شوید و روی افکار و انتظارت تان تکیه نکنید که ممکن است به همسرتان مربوط شود ، که چرا او به شما خیانت کرده است.این بیان احساسات است که به شما اجازه می دهد تمرکز راحت تری روی لحظه حال داشته باشید. این کلید حرکت به سمت جلو است که شما میتوانید برای بازسازی رابطه و اعتماد تان روی آن حساب کنید.زمانیکه شما اغلب فکر می کنید و در مورد چیزی که در گذشته اتفاق افتاده است صحبت می کنید نمی توانید براحتی آینده ای که مطابق میل تان است را بوجود بیاورید. این به همان سادگی است که گفته شد.این یک عمل متعادل کننده است. این ممکن است برای رابطه شما مفید نباشد برای اینکه وانمود کنید که خیانتی اتفاق نیفتاده است. در همین حال ، برای رابطه تان زیاد مفید نیست که همیشه به گذشته بنگرید.زمانی منظم را برای فکر کردن به احساسات تان کنار بگذارید ، احساساتی که در رابطه با خیانت در شما بوجود آمده است.

 علاوه بر این ، به دنبال نشانه هایی باشید که همسرتان قابل اعتماد بودن خودش را به اثبات می رساند. این ممکن است بسیار سخت و کوچک باشد اما باید در هر حال به آن توجه کنید.هر زمان که همسر شما در حال سخن گفتن بود ، در مورد مسئله ای دشوار با شما صادق بود یا با روش جدیدی با شما برخورد کرد آن را در خاطر نگاه دارید. به خودتان تبریک بگوییذ که به سختی توانستید به نتایج مثبتی دست یابید.همواره مراقب این باشید که چه اتفاقی دارد می افتد ، همین حالا و همین حالا ، با همسرتان ، با خودتان و رابطه تان.این تلفیقی است از احساسات خودتان و تمرکز بر زمان حال که به شما و رابطه تان کمک می کند که این مرحله سخت خیانت را پشت سر بگذارید.


حمایت‌های عاشقانه از همسر


حمایت‌های عاشقانه از همسر

از زمانی که لباس سفید عروس یا کت و شلوار اتوکشیده دامادی را ‌پوشیدید، فقط یک چیز در ذهن داشتید. یک زندگی آرام و خوب با همسری که در رویاهای خود هزاران بار تصویرش را کشیده بودید. ‌می‌خواستید در دوران میان‌سالی و پیری هم‌زبان و مونسی داشته باشید.


فردی را می‌خواستید تا در لحظه‌های تلخ و شیرین زندگی همچون کوهی پشت شما باشد. پس درست از لحظه‌‌ی تصمیم‌گیری برای گفتن بله، دل‌تان می‌خواست همسرتان از شما حمایت و پشتیبانی کند. خطاهای شما را ببخشد و در پیچ و خم زندگی مشترک دست‌تان را بگیرد و نگذارد که زمین بخورید.


بدین‌ترتیب شما با نیاز به حمایت و احترام از طرف همسرتان زندگی زیر یک سقف را شروع نمودید. اما حال بیایید کمی با هم صادق باشیم. شما چه انتظاری از همسر یا یگانه حامی خود دارید؟ آیا می‌خواهید او جلوی همه حتی پدر و مادرش به خاطر دفاع از شما بایستد یا خیر؟ 


در دو راهی انتخاب

برای رسیدن به پاسخ این سۆالات می‌نشینیم پای صحبت‌های نوشین؛ مهندس بیست و شش ساله‌ای که به دلیل علاقه به پیمان؛ هم‌کلاسی‌ دوران دانشجویی‌اش بار سفر بسته و راهی پایتخت شده است. البته بخت یارم است و نوشین برای دیدن خانواده‌اش آمده است مشهد.


او که دو سالی است آشیانه عشقش را در تهران روی ابرهای پر از دود بنا کرده است، در مورد حمایت از همسر در مقابل خانواده‌اش چنین می‌گوید: «‌خوشبختانه تا به حال در شرایطی جدی و خاصی قرار نگرفته‌ام تا بخواهم از همسرم در برابر خانواده‌ام دفاع کنم.


دوری از شهر و خانواده‌ام شاید یکی از دلایل این مسئله باشد. به قول معروف دوری و دوستی! اما برعکسش زیاد پیش آمده است که می‌توانید از همسرم بپرسید.» با خنده می‌گویم: «خب، اما اگر مجبور می‌شدید طرف یکی از آن‌ها را بگیرید، از همسرتان حمایت می‌کردید یا خانواده‌‌تان؟»


نوشین ابروهایش را بالا می‌اندازد و می‌گوید: «سۆال سختی است. گمان کنم کاملاً بستگی به موضوع اختلاف دارد. باید ببینم حق با کیست. اما...» مکثی می‌کند و ادامه می‌دهد: «اما در مجموع فکر می‌کنم در چنین مواقعی از خانواده‌ام حمایت کنم.»


از این‌که صادقانه جوابم را داده است، تشکر می‌کنم. سرش را تکان می‌دهد و بلافاصله می‌گوید: «البته من همیشه در برابر دیگران از پیمان تعریف و حمایت می‌کنم. این کار به او اعتماد به نفس و حس خوبی می‌دهد و تأثیر این حمایت در نبود او، بیشتر در جمع خانواده و ذهن اطرافیانم باقی می‌‌ماند.»

در این میان زمان را از دست نمی‌دهم و از آقا پیمان که تازه از دیدار دوستان مشهدی دوران دانشجویی‌اش برگشته است، در این مورد می‌پرسم. همان‌طور که نوشین گفته، او زیاد در بین دو راهی قرار گرفته است. پیمان به شرح یکی از این شرایط می‌پردازد: «گاهی باید در مهمانی‌های خانوادگی که با اصرار خانواده‌ام نیز همراه است، شرکت نماییم.


در این مواقع اگر نوشین با من هماهنگ نباشد، در یک دوراهی رفتن و نرفتن قرار می‌گیرم و در اکثر موارد طبق خواسته همسرم عمل می‌کنم. با این حال تا امروز مورد سرزنش خانواده‌ام قرار نگرفته‌ام و رابطه‌ خانوادگی‌‌مان خدشه‌دار نشده است.


اما به یاد دارم یکی از اقوامم از خارج از کشور آمده بود و من برای همراهی با او یک برنامه تفریحی راه انداختم، ولی همسرم از آمدن با ما سر باز زد و پافشاری‌هایم فایده‌ای نداشت.


در این خصوص چون او دلیل منطقی برای نیامدن و بعد غضب بر من نداشت، حق را به خود و خانواده‌ام دادم و از نوشین گله نمودم.» در آخر از پیمان هم می‌خواهم راحت نظرش را بگوید، «همسر یا خانواده؟» جواب می‌دهد: «در بیشتر موارد طرف شخص خاصی را نمی‌گیرم و سعی در میانجیگری دارم.»

همسران جوان در حضور خانواده‌هایشان باید سعی کنند با احترام بیشتری با یکدیگر رفتار نمایند و حرمت یکدیگر را نزد خانواده و دوستان و.... حفظ کنند. همسرشان را با پیشوند آقا یا خانم صدا بزنند. در برابر جمع (خانواده) به انتقاد و سرزنش از همسرشان نپردازند

پشتیبانی که نه سیخ بسوزد و نه کباب!

بعد از خداحافظی با آن‌ها، می‌روم سراغ خانواده‌ سمیرا و محسن. خانواده‌ای که دختر سه ساله‌ای نیز دارند و نزدیک به پنج سال از روز عروسی‌شان می‌گذرد. سمیرا دفتر خاطراتش را ورق می‌زند و می‌گوید: «اوایل ازدواج‌مان، به خصوص در دوران عقد، بین عقاید و خواسته‌های همسرم و خانواده‌ام تعارض زیاد پیش می‌آمد. در این میان ناچار می‌شدم طرف یکی از آن‌ها را بگیرم. معمولاً از محسن دفاع می‌نمودم و در غیابش با خانواده‌ام صحبت می‌کردم.


بطور مثال همسرم اعتقاد داشت نیازی به داشتن یک جهیزیه آن‌چنانی در شروع زندگی مشترک نیست، اما خانواده‌ام می‌خواستند همه‌چیز عالی باشد. در این زمان بود که مجبور شدم مقابل خواسته خانواده‌ام بایستم. اگرچه با گذشت زمان و شناخت بیشتر خانواده‌ام از همسرم، این جور مسائل هم کمتر پیش می‌آمد، با این حال گاهی سر موضوعاتی مانند تند رانندگی کردن، ولخرجی‌های گاه و بیگاهش یا تربیت فرزند، خانواده‌ام چیزهایی می‌گفتند، ولی من همواره طرف همسرم را می‌گرفتم، حتی اگر او مقصر بود. البته خانواده‌ام در حضور محسن چیزی نمی‌گفتند. من هم هر جوری بود سعی می‌کردم تعادل را برقرار کنم که نه سیخ بسوزد و نه کباب.


اما راستش در این میان گاهی خودم بدجوری کباب می‌شدم!» رو به سمیرا می‌گویم: «پس حالا که محسن آقا اولویت اولت بوده و هست، به نظرت دیگر چطوری همسران جوان می‌توانند از همسرشان پشتیبانی کنند، آن هم در جمع خانواده؟» سمیرا پاسخ می‌دهد: «چه در حضور و چه در نبود همسر باید حمایت خودمان را از او نشان دهیم.


هر چقدر به همسرمان احترام بگذاریم و برایش ارزش قائل بشویم، به همان اندازه میزان ارزش و احترام او پیش خانواده و دیگران افزایش پیدا می‌کند. چنان‌‌چه جر و بحثی بین من و محسن اتفاق بیفتد، اجازه نمی‌دهیم آن اختلاف از حریم دو نفره‌مان بیرون برود. به نظر من این یکی از راه‌های حمایت از همسر و جلب اعتماد او است. در واقع با این عمل، علاوه بر پشتیبانی مستقیم و همه جانبه از یکدیگر، حریم خصوصی و رازهای ما نیز حفظ می‌گردد.»


وقتی گفت‌و‌گویم با سمیرا تمام می‌شود، آقا محسن که با دقت خاصی به حرف‌‌های همسرش گوش می‌داد، می‌گوید: «می‌دانید شاید گفتن این جمله زیاد جالب نباشد، اما کاربرد خوبی دارد: همیشه بهترین دفاع حمله است! لذا حمایت مداوم، تعریف در حضور و غیاب همسر و در نهایت این‌که خانواده بدانند من از زندگی و همسرم کاملاً راضی هستم امری است کاملاً ضروری.»

نگاه کارشناسان

آقای مصطفی رشید، کارشناس مذهبی در این خصوص می‌فرمایند: «‌حمایت زن و شوهر از یکدیگر در جمع خانوادگی موجب عدم دخالت دیگران در حریم زندگی خصوص آن‌ها می‌گردد. باید خوب توجه داشت زوجین زمان قرارگیری در جمع خانواده همسرشان بیش از هر موقع دیگری نیازمند پشتیبانی هستند و کم‌توجهی به همسر در جمع خانواده ممکن است مقدمه پیدایش کدورت و ناراحتی گردد و فراموش نشود خانم‌ها نیازمند حمایت بیشتری در این شرایط هستند.


همسران بایستی با تدبیر، حمایت خود را نسبت به همسرشان ابراز نمایند تا هم دل همسر خود را بدست آورند و از طرف دیگر اجازه ندهند پدر و مادرشان آزرده‌خاطر گردند. پس با مدیریت صحیح روابط خود باید محبت و حمایت را نسبت به همسرشان نشان دهند.»

در پایان از خانم ندا رهنمانژاد؛ کارشناس ارشد روان‌شناسی، در مورد زمان‌های بحرانی می‌پرسم. مواقعی که همسران در بین دو راهی خانواده و همسفر راه عشق خود می‌مانند. ایشان پاسخ می‌دهند: «گرچه احترام به خانواده طرفین وظیفه هر زن و مردی است، اما گاهی تأیید رفتارهای غلط خانواده‌ها و دخالت‌های بی‌جای آن‌ها باعث دلخوری و آزار زن یا شوهر می‌شود. اگر همسری بخواهد همیشه حق را به خانواده‌اش بدهد و به خاطر خانواده خود همسرش را طرد کند یا زیر سۆال ببرد در واقع رابطه زناشویی خود را مورد تهدید قرار داده و کم‌کم محبت همسر آزار دیده‌اش را از دست خواهد داد و باعث می‌شود همسرش احساس شکست و درماندگی کند و علاقه‌اش نسبت به او کمتر شود و از او فاصله بگیرد.


زن و شوهر باید به همسر خود و خانواده‌شان بقبولانند هرکدام جایگاه خاص خودشان را دارند. چه زن و چه مرد بالغ باید بتوانند بین همسر و خانواده‌شان تعادل ایجاد کنند، تعصب را کنار بگذارند و با درک بیشتر و منطق غنی‌تر رابطه حسنه بین آن‌ها ایجاد کنند. طرفداری بی‌جا از هر کس که باشد وضعیت او را ضعیف می‌کند و باعث می‌شود دیگران به او بی‌اعتماد شوند. در صورت بروز مشکل از سوی خانواده زن یا مرد عضو همان خانواده (زن یا شوهر) مشکل را حل کند، زیرا هر یک از همسران به خوبی خانواده خود را می‌شناسند و بهتر می‌توانند چاره‌جویی کنند. اگر زن و مردی نمی‌توانند بین خانواده و همسرشان تعادل برقرار کنند و با انصاف و عدالت موضوع را حل کنند در واقع هنوز به بلوغ فکری و عاطفی نرسیده‌اند.»


البته خانم رهنما‌نژاد به شیوه‌های برتر حمایت از همسر نیز اشاره فرمودند: «همسران جوان در حضور خانواده‌هایشان باید سعی کنند با احترام بیشتری با یکدیگر رفتار نمایند و حرمت یکدیگر را نزد خانواده و دوستان و.... حفظ کنند. همسرشان را با پیشوند آقا یا خانم صدا بزنند.


در برابر جمع (خانواده) به انتقاد و سرزنش از همسرشان نپردازند. در حضور خانواده به همسرخود بیشتر توجه کنند و او را در گفتگوها شرکت دهند. همیشه سعی نمایند نکات مثبت همسرشان را در حضور خانواده بیان کنند. تشویق، تعریف، تأیید و بیان نکات مثبت به طور آشکار یا در جمع خانواده باشد. نکات مثبت همسرشان را بزرگ و نکات منفی او را کوچک بشمارند. این کار اعتماد به نفس همسرشان را بالا می‌برد و به او احساس ارزشمند بودن را می‌دهد.


در حضور خانواده به انتقاد از همسرشان نپردازند و با تندی، بد زبانی، لحنی نامناسب و طعنه‌آمیز با همسرشان صحبت نکنند و انتقاد به طور محرمانه و در تنهایی صورت گیرد. محبت کردن زن و شوهر به یکدیگر صمیمیت را صد چندان می‌کند. در واقع همدلی و مشورت درباره مسائل نشان دهنده علاقه آن‌ها به یکدیگر است.»



منبع : باشگاه همسران جوان

زنان نیازمند این جملات هستند!

                زنان نیازمند این جملات هستند! سعی کن به هر بد بختی هم شده یاد بگیری و گر نه ...! 




                          


آقایان محترم ! شاید ندانید که یک جمله ساده چقدر می تواند روی زندگی مشترک تان تاثیر بگذارد و اعتماد همسرتان به شما و زندگی مشترک تان را بیشتر کند. 

اگر از آن دسته مردهایی هستید که فکر می کنند، جملات اهمیتی ندارد و تنها چیزی که مهم است درون شماست، کاملا در اشتباهید. 

تا زمانی که با این احساسات درونی تان جمله ای نسازید و همسرتان را از آن ها با خبر نکنید، هیچ اتفاق خوبی در زندگی مشترک تان نخواهد افتاد. اگر هم از اهمیت این جملات باخبرید اما نمی دانید چه بگویید و از کجا شروع کنید، بهتر است از این توصیه ها کمک بگیرید و با دنیای زنان آشنا تر شوید.

باید باور کنید که دنیای ذهنی زنان و مردان تفاوت زیادی دارد و اگر می خواهید همسرتان را خوشحال کنید باید به دنیایش وارد شوید و او را به شیوه خودش آرام و شاد کنید. 


● چقدر زیبایی... 

زن ها دوست دارند ظاهرشان را ستایش کنید و گاهی به آن ها بگویید که چه چهره زیبا یی دارند. حتی اگر همسر شما واقعا به این زیبایی نباشد از این که گمان کند در نظر شما این طور به نظر می رسد، احساس غرور خواهد کرد. 

البته بی گدار به آب نزنید و بدون آن که برای حرف تان دلیلی داشته باشید او را ستایش نکنید. چون درست در زمانی که به همسرتان می گویید، چقدر زیبا هستی... او دلیل شما را خواهد پرسید و خواهد گفت از چه نظر؟ پس سعی کنید برای این ادعای تان جزئیاتی را هم مطرح کنید و به این فکر کنید، چه چیز در او زیباتر است و بعد سراغ تعریف کردن بروید. 



● تو خیلی خاصی... 

این که همسر شما بشنود که او فردی بی همتاست و هیچ زن دیگری نمی توانسته شما را به این اندازه خوشبخت کند، یک حس فوق العاده به او می دهد. زن ها دوست دارند، بدانند که با تمامی گزینه های دیگری که شاید همسرشان به آن ها برای ازدواج درنظر داشته فرق می کنند و آن ها ویژگی هایی دارند که از نظر شوهرشان در هیچ کدام از زن های دور بر هم وجود ندارد. 

شما باید این خاص بودن را به او گوشزد کنید و بگویید که کدام یک از ویژگی های همسرتان بیش از دیگر ویژگی ها، شما را تحت تاثیر قرار داده. این موضوع نه تنها حس خوب مورد توجه قرار گرفتن و قدردانی شما را به او می دهد بلکه باعث می شود که او تمرکز بیشتری روی ویژگی های مثبتش داشته باشد و برای پررنگ کردن شان تلاش کند. زن ها دوست دارند از شوهرشان بشنوند که پر از صفات مثبت هستند و این که همسرشان به دلیل همین صفات به آن ها افتخار می کند. 


● با تو بودن بی نظیر است... 

زن ها دوست دارند، همسرشان به رابطه ای که دارد افتخار کند و به دلیل آرامشی که در این رابطه دارد هم از آن ها قدردانی کند. این قدردانی ممکن است به شکل های مختلفی صورت بگیرد. مثلا وقتی مردی زودتر از سر کار می آید و به همسرش می گوید، دوست داشتم امروز بیشتر کنار تو باشم یا این که دوست دارم وقتم را بیشتر با تو بگذرانم و باقی مانده کارهایم را هم کنار تو انجام دهم می تواند یک حس فوق العاده را در زنان ایجاد کند.

با شنیدن این قدردانی ها زن برای بیشتر درک کردن همسرش تلاش خواهد کرد و برای این که همسرش در ساعات بیشتری که در خانه است آرامش داشته باشد و این اتفاق را تکرار کند، مصمم تر خواهد شد. آن ها از این تصور که مردشان دوست دارد ساعتی از روز را تنها کنار او و تنها برای استفاده از وقت ۲نفره شان مشخص می کند بیش از هر چیزی خوشحال می شوند. 


● دوستت دارم... 

اگر می خواهید همسرتان از این که دوستش دارید مطمئن شود چاره ای جز گفتن این حرف ندارید اما مهم تر از گفتن این حرف ها عملکرد شماست. زن ها دوست دارند عشق تان را با کارهای تان نشان دهید. دادن یک شاخه گل، یک هدیه بی مناسبت، پیامک های احوالپرسی طول روز و خیلی کارهای ساده دیگر می تواند تاثیر خاصی روی رابطه شما بگذارد و این زندگی را در چشم همسرتان افتخار آمیزتر کند.

اما ماجرا به همین جا ختم نمی شود، شما باید مراقب تمام حرف هایی که میان تان رد و بدل می شود باشید و فکر نکنید کلمات تاثیر چندانی ندارند. مهم تر از همه این که باید مراقب قول هایی که به همسرتان می دهید باشید. گرچه پاسخ مثبت شما به خواسته های همسرتان می تواند او را خوشحال کند اما عمل نکردن به وعده های کوچک و بزرگ تان مشکل را چند برابر خواهد کرد و تاثیری منفی روی نگاه همسرتان به شما و رابطه خواهد گذاشت. 


● متاسفم... 

برای زن ها مهم ترین اتفاقی که می تواند بعد از یک دعوا یا دلخوری پیش بیاید، شنیدن عذرخواهی مردشان است. آن ها دوست دارند تاسف واقعی شما را ببینند و بعد از این دلخوری ها مورد دلجویی قرار گیرند. غرورتان را کنار بگذارید و اگر اشتباه کرده اید قبل از توضیح دادن دلایل تان از او عذر خواهی کنید.

این که شما بدون گفتن این که پشیمانید شروع به توضیح دادن و دلیل تراشی کنید می تواند ناراحت کننده ترین واکنش بعد از دعوا برای یک زن باشد. پس اگر نمی خواهید اوضاع را از این که هست خراب تر کنید با یک جمله ای که از ته دل می گویید همه چیز را رو به راه کنید؛ بگویید: ببخشید و متاسفم! 


● همه چیز را درست می کنم... 

حتی اگر یک سوپرمن نباشید باید بتوانید به همسرتان اطمینان دهید که همه چیز تحت کنترل است و تا زمانی که در کنارش هستید نمی گذارید زندگی تان را چیزی تهدید کند. گرچه شما با رفتارهای تان باید این اطمینان را در او ایجاد کنید اما در لحظاتی که او از ته دل غمگین است و احساس اضطراب می کند باید این جمله جادویی را به کار ببرید و به او آرامش دهید.

اگر فکر می کنید فراهم کردن امکانات زندگی برای شاد کردن همسرتان کافی است اشتباه می کنید. ایجاد احساس آرامش و اطمینان و گاهی بیان کردن این جملات او را بسیار آرام تر و اعتمادش به زندگی مشترک تان را هم بیشتر خواهد کرد. 


● بیا صحبت کنیم... 

اگر همسرتان مدتی است که ناراحت یا پریشان است اما توضیحی در این مورد به شما نمی دهد، باید خودتان پیش قدم شوید. شاید او مشکل بزرگی دارد که گفتنش برایش آسان نیست و شاید هم منتظر جرقه ای از طرف شماست. یادتان نرود که هیچ ناراحتی بی دلیل نیست و این که شما از کنار این پریشانی ها بگذرید و آن ها را جدی نگیرید، می تواند همسرتان را ناراحت تر از آنچه هست کند و حتی گاهی زندگی مشترک تان را هم زیر سوال ببرد.

پس بعد از هر دلخوری که بین تان پیش می آید یا حتی زمانی که می بینید رفتار همسرتان تغییر کرده اما دلیلش را نمی دانید، به او پیشنهاد گفت وگو دهید و حتی اگر از این گفت وگو طفره رفت برایش توضیح دهید که شنیدن حرف ها و احساساتش چقدر برای شما اهمیت دارد و چقدر برای بهتر کردن زندگی مشترک تان اشتیاق دارید. 


نکاتی برای مردانی که از همسران خود خسته شده اند!

حتما شما هم بسیاری از مردهایی را که درست چند ماه بعد از ازدواج خسته و ناامید می شوند و مدام از تصمیم شان ابراز پشیمانی می کنند را دیده اید. شاید با دیدن چنین مردهایی حتی نسبت به تصمیم ازدواج خودتان هم تردید کنید...
 
حتما شما هم بسیاری از مردهایی را که درست چند ماه بعد از ازدواج خسته و ناامید می شوند و مدام از تصمیم شان ابراز پشیمانی می کنند را دیده اید.

 شاید با دیدن چنین مردهایی حتی نسبت به تصمیم ازدواج خودتان هم تردید کنید یا از این که همسر آینده شما هم به هیولایی که آن ها از آن صحبت می کنند تبدیل شود

 دچار ترس و اضطراب شوید اما بهتر است به جای اینکه نقش مردهای ضعیف را بازی کنید و با ترس های بیهوده زندگی تان را به بازی بگیرید، با دنیای زنانه بیشتر آشنا شوید.


 اگر شما دنیای زنان را خوب بشناسید، دیگر نه او شما را آزار خواهد داد و نه شما به هیولای زندگی همسرتان تبدیل خواهید شد.

● دایره المعارف باشید

اگر می خواهید ازدواج موفقی داشته باشید، باید تحقیقات تان را از سال ها قبل آغاز کنید. زن زندگی شما تنها همسرتان نیست. مادر، خواهران، خاله ها و عمه ها هم می توانند منابع خوبی برای تکمیل شناخت شما باشند و با ریزبینی رفتار آن ها را مورد بررسی قرار دهید.

ببینید چه چیزهایی اکثر آن ها را آزار می دهد و چه رفتارهایی خوشحال شان می کند. خجالت نکشید! اگر ابهام یا سوالی دارید از آن ها بپرسید و اطلاعات تان را تکمیل کنید. شاید باور نکنید اما زمانی که ازدواج می کنید، این اطلاعات می توانند زندگی تان را نجات دهند.


شایدآدم ها در برخی ریزه کاری های رفتاری و شخصیتی با هم تفاوت داشته باشند اما واقعیت این است که ویژگی های شبیه به هم بسیاری دارند و اگر یکی را بشناسید موفقیت بیشتری در شناختن دیگری خواهید داشت.

● گوش کنید و توجه کنید

شاید ندانید که چطور می توانید یک زن را عاشق خود کنید و همیشه او را عاشق نگه دارید اما این اتفاق یک کلید دارد؛ «توجه» تازمانی که همسرتان توجه شما نسبت به خودش را می بیند عاشق شما می ماند و در این زندگی احساس امنیت می کند.

یکی از مهم ترین و البته آسان ترین راه های نشان دادن این توجه گوش کردن است. قبلا هم گفتیم که زنان دوست دارند شنیده شوند اما راه های دیگری هم وجود دارد.


از نظر خیلی از زن ها، توجه به ریزه کاری های زندگی و مشکلات مالی یکی از نشانه های توجه و البته قدرت مردانه است.


 اگر دوست دارید این ۲ حس را در او هم بیدار کنید، باید مراقب اتفاقاتی که در زندگی تان می افتد باشید و با پیش بینی کردن اغلب آن ها به همسرتان این اطمینان را بدهید که تحت حمایت و البته توجه شما قرار دارد.


http://up2.iranblog.com/images/gj10yuxzewm12b3xj3.jpg


● در چشم او نگاه کنید

یکی از مهم ترین کارهایی که زنان را آرام می کند این است که همسرشان موقعیت و شرایط شان را درک کند. وقتی می خواهید در مورد او قضاوت کنید، اول تلاش کنید که دنیا را از چشم یک زن ببینید.


برای انجام این کار باید به مرحله اول برگردید و از شناختی که پیش از این در مورد زنان به دست آورده اید استفاده کنید.


اگر شما با بعضی اتفاقات ناخوشایندی که زنان به لحاظ جسمی و اجتماعی با آن روبه رو هستند و مشکلاتی که به همین دلایل پشت سر می گذارند آشنا باشید، بهتر می توانید به همسرتان کمک کنید و در شرایط سخت در تصمیم گیری ها کمکش کنید.

● زندگی اش را خاکستری نکنید

زن ها به شادی های شان اهمیت زیادی می دهند. اگر ازدواج آن ها را از تمام لحظات لذت بخش و شادی آورشان دور کند، خیلی زود دلسرد خواهند شد و میل شان را به آن زندگی از دست خواهند داد.

اشکالی ندارد که گاهی با هم بازی کنید، تفریحات یا ورزش های مشترکی را انجام دهید یا شرایطی را فراهم کنید که از ته دل بخندید.

 وقتی شما مهم ترین آدم زندگی او هستید و بیشتر از هر کسی با او وقت می گذارید، پس مسئولیت بیشتری برای تزریق شادی به زندگی اش دارید.


اگر زندگی مشترک را به یک کار اداری با وظایف مشخص و زمان و مکان مشخص تبدیل کنید خیلی زود او را از دست می دهید. پس تلاش کنید که طراوت زندگی تان را حفظ کنید.

● تهدید نکنید

قدم بعدی حرف زدن است. شما یا باید در مورد مشکلات تان مشاجره و دعوا کنید یا این که با گفت و گو کردن آن ها را حل کنید. اگر برای شناخت هم وقت بگذارید می توانید به راه دوم نزدیک تر شوید.


 هیچ وقت او را با سکوت تان تهدید نکنید و اگر نظر مخالفی در مورد موضوعی دارید، با استدلال و گفت و گو همسرتان را قانع کنید. اگر او ناراحتی شما را متوجه شده و دلیل آن را می پرسد، با تلخی نگویید

 «هیچی!» بلکه سعی کنید با حرف های تان خودتان را بیشتر به او بشناسانید و به سمتی بروید که دیگر دلیلی برای این ناراحتی ها وجود نداشته باشد.

● قاضی باشید

اگر از نظر شما همسرتان زنی حسود و حساس است، باید علتش را در خودتان جست و جو کنید. درست است که برخی آدم ها ممکن است به خاطر مشکلات روانی چنین علائمی را مرتب از خود بروز دهند اما اغلب آدم هایی که دچار چنین حسی می شوند، دلیلی برای داشتن آن دارند.

دلیلی که اگر مرتبا تکرار شود، می تواند آرامش و سلامت روان شان را به خطر بیندازد. اگر این نشانه ها را در همسرتان می بینید نگاهی به رفتارهای خود بیندازید.

هیچ چیزی را بی اهمیت تصور نکنید. یک دروغ کوچک می تواند آغاز یک بی اعتمادی بزرگ باشد.


 پس اول خودتان را قضاوت کنید و بعد او را. برای تبرئه کردن خودتان هرگز به او حمله نکنید و سعی کنید بدون توجیه های همیشگی و با رفتارهای تان به او اطمینان بدهید.

● خانه ای امن بسازید

برای آرامش همسرتان لازم است که یک خانه امن بسازید. اگر او به دلیلی منطقی از حضور بعضی آدم ها آزرده می شود دلیلی ندارد که پایه اصلی معاشرت های تان را بر حضور آن آدم ها بسازید.

 خانه یکی از مهم ترین مکان هایی است که زنان به آن تکیه می کنند، پس او را هم در مدیریت این مکان و آدم هایی که به آن می آیند سهیم کنید و با حضور مداوم افرادی که آزارش می دهند او را مشوش نکنید.

از طرف دیگر به بهانه کار یا خستگی خودتان را در یک جزیره متروکه حبس نکنید. زمان هایی را برای حضور کسانی که هر دوی شما دوست شان دارید مشخص کنید و از این راه چند ساعت آرام را برای خودتان و البته همسرتان تدارک ببینید.

● زیادی عاقل نباشید

بعضی وقت ها لازم است این که درست و غلط چیست و چه کسی راست می گوید را فراموش کنید. وقتی او از موضوعی یا کسی ناراحت است مدام جمله هایش را تصحیح نکنید.

بگذارید احساساتش را بیان کند و نصیحت های تان را برای وقتی که آرام تر است بگذارید یا اگر او خواسته ای دارد که از نظر شما با برخی قوانین زندگی تان مغایر است، به جای چسبیدن سفت و سخت به این قوانین به آرامش زندگی تان فکر کنید.


اگر واقعا انجام این خواسته زندگی شما را زیبا تر می کند پس چه دلیلی دارد که با او مخالفت کنید و با نصیحت های مداوم ذهنش را خسته کنید؟


قرار نیست همیشه حق با شما باشد و نتوانید مخالفت او با نظرات تان را تحمل کنید. چه درست و چه غلط مطمئن باشید که تلفیق ۲ نظر خیلی بهتر از انجام یکی از آن هاست. از طرف دیگر همسر شما ممکن است ضعف های زیادی داشته باشد یا اشتباهات بسیاری را مرتکب شود.

 قرار نیست شما این اشتباهات را یک روزه تصحیح کنید. با غلط گیری های مداوم اعتماد به نفس او را از بین نبرید و همه عاقل بودن تان را یک جا به زندگی تان تزریق نکنید.
 

منبع: مجله زندگی ایده آل