سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

مدیر سایت مهران حکمت
سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

مدیر سایت مهران حکمت

رابطه تغذیه با اعصاب و روان


تاثیرفاکتورهای غذایی بر سلامت اعصاب و روان

تغذیه تاثیر مهمی بر اعصاب و روان انسان دارد

 

امروزه ثابت شده که تغذیه تاثیر مهمی بر اعصاب و روان انسان دارد و تغذیه ناکافی و غلط می تواند آثار نامطلوبی بر اعصاب و روان انسان بگذارد و موجب افسردگی شدید و اختلالات عصبی جدی شود.

گاهی دیده اید وقتی روی ناخن ها لکه های سفید پیدا می شود، برخی می گویند حتما کلسیم یا روی بدن کم شده؟ یا گاهی موها ناگهان سفید می شود و فکر می کنیم حتما ویتامینی در بدنمان کم شده؟ همان طور که کمبود ویتامین ها و املاح معدنی بر قسمت های مختلف جسم تاثیرگذار است، سلامت روان را هم تحت تاثیر قرا رمی دهد؛ نمونه بارزش کمبود عنصر آهن در بدن است که باعث کم خونی می شود و در نتیجه آن فرد مدام خسته، کسل، بی حوصله و عصبی خواهدشد.

در زیر به فاکتورهای غذایی که بر سلامت اعصاب و روان تاثیر می گدارند، اشاره مختصری می شود.

کربوهیدراتها یا مواد قندی ـ نشاسته ای:
کمبود این گروه از مواد در اکثر رژیمهای لاغری اتفاق می افتد، به دلیل اینکه سلولهای عصبی انرژی مورد نیاز خود را صرفا از گلوکز تامین می کنند و گلوکز هم فرم ساده ای از کربوهیدرات است که قابل جذب در دستگاه گوارش است .
چنانچه در برنامه غذایی روزانه کمبود شدید کربوهیدرات وجود داشته باشد سلولهای عصبی دچار کمبود انرژی شده و نمی توانند کار خود را انجام دهند. همچنین محدودیت شدید کربوهیدرات به مدت طولانی باعث پایین افتادن قند خون می شود که به این حالت هیپو گلیسیمی می گویند و عوارض آن : خستگی ،بیماری ، بی حوصلگی ،اضطراب، کاهش قدرت یادگیری می باشد.

مواد پروتئینی :
کمبود شدید پروتئین موجب بروز عوارض فراوان می شود از جمله : خستگی ، بی حالی و سستی می باشد. مواد غذایی غنی از پروتئین عبارتند از : گوشت ، مرغ، ماهی ، تخم مرغ، لبنیات ،حبوبات ، مغزها( پسته ، بادام ، فندق ، گردو ، تخمه ) .

مواد معدنی:
ید ، منیزیم ، آهن در سیستم عصبی بسیار موثرند.
تاثیر ید بر سیستم عصبی به قدری شدید است که چنانچه مادر در دوران بارداری کمبود ید داشته باشد نوزاد با عقب افتادگی ذهنی متولد می شود.
کمبود آهن چون باعث کم خونی می شود و خون لازم به سلولهای عصبی نمی رسد در نتیجه ایجاد خستگی ، بی حالی ، ضعف ، کاهش یادگیری و عصبانیت و بی اشتهایی می کند.


بهترین راه برای اطمینان از تعادل و تنوع غذایی استفاده از چهار گروه اصلی غذایی است که شامل :
الف ـ گروه نان و غلات ب ـ گروه میوه و سبزی ها ج ـ گروه شیر و لینیات د- گروه گوشت ، حبوبات و تخم مرغ .
- گروه غذایی میوه وسبزی ها : برای مقاومت بدن در برابر عفونت ها ، ترمیم زخمها ، دید در تاریکی و سلامت پوست ضروری است .
- گروه لبنیات : برای استحکام استخوان ها ، دندان ها و رشد و سلامت پوست لازم است.
- گروه ویتامین ها : توصیه می شود بیشتر از گوشت سفید استفاده شود و پیش از پختن گوشت قرمز ، چربی هایی را که به چشم می خورد جدا کنید.
- گروه غلات : برای تامین انرژی ، رشد و سلامت دستگاه عصبی لازم است.

تاثیر تغذیه براعصاب و روان

تغذیه با سلامت جسم و روان افراد در ارتباط است

 

ویتامین ها :


از کمبود ویتامین B تا کم هوشی!
بسیاری از مواد مغذی مثل ویتامین ها و مواد معدنی به صورت مستقیم عملکردهای ذهن و قدرت های شناختی ، تاثیر می گذارند و نهایتا در بروز بیماری های تخریب کننده بافت مغزی موثرند. شاید قدیمی ترین ویتامین هایی که در دانش بشری و دانش تغذیه وجود دارد، ویتامین های گروه B هستند؛ ویتامنی های B۱، B۲، نیاسین یا B۳ و... البته در حال حاضر فرم های شیمیایی مختلفی از این ویتامین ها شناسایی شده اند؛ برای مثال فرم اسیدی نیاسین، اسید نیکوتینیک است و فرم آمیدی آن اسید نیکوتین آمید. یا ویتامین های دیگر مثل B۱۲ و فولیک است که کمبودشان می تواند بر عملکردهای مغزی موثر باشد و ممکن است باعث افسردگی های شدید شود.

 

اما غیر از ویتامین ها که قدیمی ترین ها هستند، بین املاح، کمبود حاشیه ای آهن یعنی کمبودی که مربوط به منابع خوراکی آهن نیست و علائم بالینی این کمبود هم هنوز بروز نکرده؛ کمبودهای خفیف و ناچیز که حتی ممکن است با آزمایش خون هم مشخص نشود می تواند باعث مخدوش شدن عملکردهای ذهن شود. تمرکز را به شدت کاهش دهد و در درازمدت حتی باعث کاهش توانایی های هوش شود.

مغزتان را روغن کاری کنید!
یکی از ویتامین هایی که اخیرا تاثیرش بر عملکردهای ذهنی مورد بررسی قرار گرفته و اثبات شده، تاثیر کمبود اسیدهای چرب امگا۳ در بروز اختلال های روانی است. در حال حاضر می دانیم حدود ۲۰درصد چربی های مغز را چربی های امگا۳ تشکیل داده اند و از آنجا که این اسیدهای چرب برای ادامه حیات بدن کاملا ضروری است و توسط خود بدن انسان هم قابل تولید نیست، حتما باید از طریق رژیم غذایی یا مکمل ها تامین شود، اما منابع خوراکی اسید چرب امگا۳ محدد است و دسترسی به این اسیدها برای همه افراد چندان آسان نیست.

 

بنابراین احتمال کمبودش بسیار زیاد است؛ مستندات علمی موجود هم نشان دهنده بروز مشکلات مربوط به کمبود اسیدهای چرب امگا۳ در افراد است که از این میان می توان به اختلال های دوقطبی، بیماری های اوتیسم و همین طور افسردگی های شدید یا افسردگی های دوران بارداری اشاره کرد. پس به مقدار کافی گردو، ماهی و میگو، تخم کدو و تخم کتان مصرف کنید. درواقع منبع امگا۳ در ماهی هایی مانند ماهی آزاد، قزل آلا، تن و شاه ماهی تعریف می شود. در گیاهان هم روغن های سویا، آفتابگردان، دانه کتان و گردو، فندق و کنجد حاوی امگا۳ هستند. علاوه بر این، مواد غذایی غنی شده با امگا۳ مانند برخی از نان ها، آبمیوه ها، روغن ها و تخم مرغ مرود توصیه متخصصان تغذیه است.

نگذارید ویتامین Dتان کم بیاید!
می گویند ۸۰ درصد ایرانی ها با کمبود ویتامین D روبرو هستند اما شما سعی کنید جزئی از این جمعیت وسیع نباشید چون کمبود ویتامین D با بروز بیماری های خطرناکی از جمله اماس و نیز اختلال در عملکردهای ذهنی، افسردگی و... در ارتباط است. در این زمینه حتی پژوهشی در دانشکده علوم تغذیه دانشگاه ایران انجام و طی آن مشخص شد ویتامین D هم یکی دیگر از مواد مغذی کلیدی است که کمبودش روی عملکرد ذهن و بروز افسردگی اثرگذار و کمبودش بسیار بسیار شایع است. ویتامین D نه تنها بر قسمت عمده عملکردهای مغزی و ماهیچه ای موثر است بلکه بروز بیماری ام اس، ضعف عضلانی، فیبرو میالژیا و آرتریت روماتوئید که بیماری های سیستم ایمنی هستند، همچنین همه بیماری هایی که به نوعی با ضعف سلسله اعصاب مرکزی، سیستم ایمنی و بافت ماهیچه ای در ارتباط اند با کمبود ویتامین D در ارتباط هستند. همچنین کمبود روی و ویتامین A می تواند باعث بروزاختلال در عملکردهای ذهن شود. همان طور که گفته شد، افسردگی از راه های مختلفی بروز می کند و محققان دانشگاه ایران با آزمایش روی گروه های گیرنده ویتامین D و گروهی که فقط پلاسیبو (دارونما) مصرف می کردند، ثابت کردند گروهی که ویتامین D بیشتری دریافت کردند، به اختلال های روانی کمتری دچار شدند.

 

همچنین افرادی که دچار افسردگی بودند با مکمل یاری و دریافت دوزهای مصرفی روزانه ویتامین D به درمان شان کمک شد و سطح سلامتشان ارتقا یافت. یادتان باشد بیش از ۸۰درصد ویتامین D از طریق مواجهه با نور آفتاب تامین می شود و ۱۵ ۱۰ دقیقه قرارگرفتن روزانه بدن در مقابل نور بی واسطه خورشید می تواند نیاز ۲ هزار واحدی به این ویتامین موثر را تامین کند. نقش مواد غذایی همچون غلات و برخی سبزی ها و میوه ها، کره، روغن کبد ماهی، زرده تخم مرغ، خامه، جگر، ماهی ساردین و گوشت قرمز و قارچ در این فرآیند فقط ۲۰درصد اعلام شده است. پس از نور افتاب کمک بگیرید.

کمبود ویتامین چه ربطی به اختلال روان دارد؟!
اغلب مواد مغذی ای که نام برده شد، به صورت «کوآنزیم» یا «کوفاکتور» واکنش های مختلف بیوشیمایی را در بدن ماکاتالیز می کنند. برای مثال آهن یا ویتامین های گروه B درواقع کوفاکتور واکنش های شیمیایی بدن هستند که باعث ساخت نوروترنسمیترها با واسطه های شیمیای مغز می شوند. از آنجا که واسطه های شیمایی مغز برای انتقال پیام های عصبی و برای عملکردهای مغزی لازم و ضروری هستند، کاملا واضح است که وقتی کوآنزیم هایی که این واکنش های شیمیایی را کاتالیز می کنند، کم باشند، واکنش های لازم انجام نمی شوند.

 

درنتیجه موادی که باید در نتیجه این واکنش ها ساخته شوند، تولید نمی شوند، تعادل این واسطه های شیمیایی در مغز به هم می خورد، عملکردهای وابسته به آنها مختل می شود و نهایتا به شکل اختلال های روانی بروز می کند. کمبود تمام موادی که گفته شد، می تواند باعث بروز علائم افسردگی و سایر اختلال های روانی شود اما همیشه علایم افسردگی ها و اختلال های روانی به دلیل وجود مشکلات تغذیه ای بروز نمی کنند. چون ممکن است ریشه ها و دلایل متفاوت زیادی داشته باشد. مثلا شوک ناشی از یک حادثه بد و استرس ناشی از آن می تواند باعث بروز افسردگی شود. حالا اگر کسی سوءتغذیه هم داشته باشد، به طور قطع شکل شدیدتر افسردگی را تجربه خواهدکرد اما به طور قطع، تغذیه، شیوه غذا خوردن و نوع انتخاب مواد غذایی به شدت با سلامت جسم و روان افراد در ارتباط است.

7 گام برای خلق زندگی مطلوب

همه ما آرزو داریم کارهای بزرگ انجام دهیم و صاحب عالی ترین وضعیت ها باشیم. با این وجود بسیاری از ما به نتایج مطلوب خود دست نمی یابیم. شکایت می کنیم که موفقیت کافی در زندگی مان نداریم.

انگشت اشاره خود را به سوی مشکلات بیرونی که برای مان اتفاق می افتند می گیریم و زندگی را مشکل تر می کنیم. اما آن چه که باید درک کنیم و به ذهن بسپاریم این است که بزرگی در درون تمامی ما وجوددارد. این ما هستیم که باید آن را از درون خود بیرون بکشیم. صرف نظر از شرایط شخصی، جو اقتصادی و دسترسی به منابع، این درک به ما کمک می کند تا به این نکته پایبند باشیم که هر یک از ما بیش از آن چه که فکر می کنیم قدرتمند هستیم.

همه ما این توانایی را داریم که در زندگی مطلوب خود را بسازیم. تنها باید بدانیم که چگونه آن را انجام دهیم. آیا فرمول دقیقی وجود دارد؟ خیر. اما جنبه های خاصی وجود دارند که افراد موفق به نمایش می گذارند و هرکسی می تواند آن را انجام دهد. آن ها نمی توانند جهش آغازین زندگی تان باشند و آن چه را که برای زندگی تان می خواهید، جذب کنند. به سختی می توانید فرد موفقی را بیابید که از این 7 نکته پیروی نکرده باشد:

خلق زندگی مطلوب, موفقیت در زندگی, زندگی عالی

1- مسوولیت زندگی خود را کمتر از 100 درصد قبول نکنید
یکی از افسانه های فراگیر این است که شما مستحق یک زندگی عالی هستید و این که به هر حال جایی، کسی مسوول پرکردن زندگی ما با شادی مداوم، انتخاب شغلی هیجان انگیز، پرورش خانواده و ارتباطات سعادتمند شخصی خواهدبود. اما واقعیت این است که تنها یک فرد وجود دارد که مسوول کیفیت زندگی شماست. آن فرد شما هستید.

هر نتیجه ای در زندگی شما محصول اعمال شماست. درآمد، قرض، ارتباطات، سلامتی، تناسب اندام و رفتارها. آن شخصی که در آینه بر شما تاثیر می گذارد، راهنمای اصلی زندگی تان است. به او سلام کنید.

فکر می کنم هرکسی در اعماق وجود خود این نکته را می داند اما فکر می کند می تواند یاری کند. بسیاری از افراد با فکر کردن به عوامل بیرونی که منبع خطا، ناامیدی و عدم شادی هستند، زندگی خود را تباه می کنند. اما حقیقت این است که عوامل بیرونی تعیین کننده زندگی شما نیستند. شما کنترل کامل روی کیفیت زندگی خود دارید.

افراد موفق برای افکاری که دارند، تصاویری که در ذهن می بینند و اعمالی که انجاممی دهند، کاملا مسوول هستند. آن ها وقت و انرژی خود را برای سرزنش کردن و شکایت تلف نمی کنند. آن ها تجربیات خود را ارزیابی می کنند و تصمیم می گیرند که آیا نیازی به تغییر آن ها هست یا نه. آن ها با شرایط سخت رو به رو می شوند و به منظور خلق زندگی مطلوب خود خطر می کنند.

2- برای این که چرا در این وضعیت هستید دلیل روشنی داشته باشید
باور من این است که هریک از ما با هدفی به دنیا آمده ایم. شاید شناسایی، تصدیق و احترام به این هدف از مهم ترین کارهای افراد موفق است. آن ها برای درک این که برای انجام چه کاری این جا هستند وقتی می گذارند و سپس با اشتیاق و انرژی آن را دنبال می کنند. اگر نمی دانید که قرار است چه کاری انجام دهید، به نشانه های اطراف خود دقت کنید. کمک و راهنمایی خواستن از دیگران مفید است؛ اما فراموش نکنید که روی خود متمرکز شوید. رفتارهای تان، گرایش ها، علایق و بی علاقگی ها و تجربیات زندگی تان.

آن چه را که کارآیی دارد یا کارآیی ندارد، بشناسید. اگر لازم است تمامی آن ها را بنویسید. با آن چه که کشف خواهید کرد، شگفت زده خواهیدشد.

3- تصمیم بگیرید که چه می خواهید
به نظر ساده می رسد، اما مشکل اینجاست: بسیاری از افراد را می بینیم که بسیار پرمشغله هستند، اما راضی نیستند و احساس نمی کنند که کار مطلوبی انجام می دهند. آن ها از نظر جسمی خسته اند، از نظر روحی خشک هستند. بسیار از آن چه که دوست دارند باشند دورند. گویی روی تردمیل می دوند و به سرعت به ناکجا می روند. چرا؟ زیرا آن چه را که می خواهند طراحی نکرده اند و بعد برای رسیدن به آن گام برنداشته اند.

به جای شناسایی اهداف خاص، مراحل مهم و رویاها (منظورم رویاها و اهداف بزرگ است) خود را با کارهای روزمره و پرداختن به امور بی اهمیت سرگرم می کنند. در پایان هم... می توانید حدس بزنید... انرژی زیادی را هدر می دهند. در ضمن، دیگر الهاماتی ندارند و با وجودشان در ارتباط نیستند و یک زندگی نامتعادل را تجربه می کنند.

یکی از مهم ترین دلایل این که چرا بسیاری از افراد به آن چه می خواهند نمی رسند این است که تصمیم نگرفته اند که چه می خواهند. آن ها آرزوهای خود را به روشنی و با جزییات دقیق تعریف نکرده اند. موفقیت از نظر شما چگونه است؟ تعریف همه از موفقیت یکسان نیست و نباید هم باشد.

اجازه ندهید که احساسات متمایل به زشتی و سیاهی، مانعی در برابر بزرگ آرزوکردن تان باشد. به محض این که در رویایی بزرگ غرق می شوید و واقعا آن را دنبال می کنید، ذهن ناخودآگاه خلاق تان با ایده هایی بی نظیر برای تحقق آن ظاهر می شود. جذب افراد، منابع و موقعیت های موردنیاز برای تحقق رویای تان را آغاز خواهید کرد. رویاهای بزرگ نه تنها الهام بخش هستند، بلکه دیگران را وا می دارند که نقشی بزرگ ایفا کنند.

خلق زندگی مطلوب, موفقیت در زندگی, زندگی عالی

4- باور داشته باشید که امکان پذیر است
در گذشته دانشمندان بر این باور بودند که انسان به به اطلاعاتی که از دنیای بیرون ذهن جریان می یابند، پاسخ می دهند. اما امروز دریافته اند که برعکس، ما به آن چه که ذهن، براساس تجربیات گذشته انتظار رخ دادنش را دارد، پاسخ می دهیم. درواقع ذهن دستگاهی بسیار قدرتمند است؛ می تواند هرچیزی را که می خواهید در اختیارتان قرار دهد. اما شما باید باور کنید آن چه که می خواهید امکان پذیر است.

همچنان که در باور کردن خود گام بر می دارید، صدای بخش شکایت کردن را به حداقل برسانید. به آن چه که درباره اش شکایت می کنید دقت کنید. چاق هستم. خسته ام. از قرض خلاص نمی شوم. شغل بهتری نمی یابم. ارتباطم با پدرم را نمی توانم تحمل کنم. هرگز نیمه گمشده ام را نمی یابم. شکوه ها و شکایت های خود را بررسی کنید. احتمال بسیار زیادی وجود دارد که بتوانید کاری برای آن ها انجام دهید. آن ها در مورد افراد دیگر، چیزهای دیگر یا وقایع دیگر نیستند. آن ها درباره شما هستند.

5- خود را باور داشته باشید
اگر می خواهید در خلق زندگی رویایی تان موفق باشید، باید باور داشته باشید که توانایی تحقق بخشیدن به آن را دارید. نام آن را احترام به خود، اعتماد به نفس یا تایید خود یا هرچیز دیگری که بگذارید، باوری عمیق است که نسبت به آن دارید. توانایی ها، منابع داخلی، استعدادها و مهارت ها برای خلق نتیجه ی رویایی تان.

تصمیم بگیرید که باور دارید که تمام تجربیات خود را خلق می کنید. خودتان، موفقیت را تجربه خواهید کرد و همین شما درد، تلاش و ستیز را نیز تجربه خواهیدکرد. کمی عجیب به نظر می رسد، اما قبول این سطح از مسوولیت، قدرت بخش است. بدین معنی ست که شما می توانید کاری انجام دهید. تغییر ایجاد کنید و هرچیزی باشید برخورد با موانع تنها بدین معنی ست: تپه ای کوچک برای جهش از روی آن.

6- تبدیل به منفی نگر معکوس شوید
این نکته رک و بی پرده است: تصور کنید که چقدر موفقیت آسان تر می شد اگر همیشه از جهان انتظار داشتید که از شما پشتیبانی کند و موقعیت هایی را برای تان فراهم سازد. افراد موفق فقط همین کار را می کنند.

7- قدرت هدف گذاری را آزاد و رها بگذارید
متخصصان علم موفقیت می دانند که مغز ارگانیسمی هدف جوست. هر هدفی که به ذهن ناخودآگاه خود می دهید، شب و روز کار می کند تا به آن برسد. به منظور درگیرکردن ناخودآگاه تان، هدف باید قابل ارزیابی باشد. وقتی هیچ معیاری برای ارزیابی وجود ندارد، تنها چیزی که می خواهید یک آرزو، یک ترجیح یا یک ایده خوب است.

گاهی فقط نیاز داریم که یک  هدف اولیه تعیین کنیم تا راه را آغاز کنیم و این خوب است. حداقل کمی فعالیت به همراه دارد تا به آن برسیم. قدم اول می تواند تغییری فوری در حوزه خاصی از زندگی تان باشد. آیا از چیزی که هم اکنون در حال رخ دادن است خشنود هستید؟ برای مطلوب تر کردن آن درخواستی نکنید و با خودتان قدمی بردارید تا تغییری ایجاد کنید.

ممکن است ایجاد تغییر برایتان ناراحت کننده و دشوار باشد. شاید مجبور باشید که وقت، پول و یا تلاش بیشتری صرف کنید. شاید کسی بخاطر آن ناراحت شود و یا باعث شود که از تصمیم خود احساس بدی داشته باشید، شاید تغییر دادن دشوار باشد و یا موقعیتی را از دست بدهید، اما ادامه دادن انتخاب شماست، پس چرا به شکایت ادامه می دهید؟ یا می توانید برای آن کاری بکنید یا نه. انتخاب شماست و برای انتخاب خود مسئول هستید.

اکنون زمان برنامه ریزی گامهای بعدی برای ادامه حرکت و پیشروی سریعتر رسیده است.
آیا این فکر که می توانید زندگی خود را تبدیل به آن چیزی کنید که می خواهید باشد، احساس آسودگی به همراه ندارد؟ آیا شگفت انگیز نیست که موفقیت هایتان به شخص دیگری بستگی ندارد؟

بنابراین اگر لازم است که تنها یک کار انجام دهید تا امروزتان با دیروز فرق داشته باشد، چنین عمل کنید: مسئولت 100% تمامی جوانب زندگی تان را برعهده بگیرید. برای ایجاد تغییر تصمیم بگیرید، هر بار یک قدم. وقتی فرایند را آغاز کردید، کشف خواهید کرد که با کنترل افکار، تصویرسازی ذهنی و اعمال خود می توانید به آن چه که می خواهید دست یابید.

در را به روی عصبانیت ببندید


دلیل عصبانیت ,علت خشم,علت عصبانیت, انرژی ناشی از عصبانیت

مطمئنا علاقه ندارید عکس خود را زمانی که خشمگین هستید ببینید پس سعی کنید این لحظات را کمتر بوجود آورید.

متاسفانه افراد وقتی خشمگین هستند به تنها چیزی که فکر نمی کنند، کنترل آن است. این حس تنها زمانی تحت اختیار شما قرار می گیرد که آگاهانه در مورد علت خشم خود فکر کنید. دلیل عصبانیت شما ممکن است در یک لحظه یا در طی یک دوره زمانی بوجود آمده باشد و در یک مرحله به اوج خود رسیده باشد و شما فکر کنید هم اکنون زمان انفجار این بمب است اما قبل از منفجر کردن آن نکات زیر را در نظر داشته باشید چرا که شما یک فرد منطقی هستید.

منبع خشم خود را شناسایی کنید
از خودتان بپرسید چه چیزی شما را خشمگین کرده است؟ آیا اعمال و رفتار شخصی، شما را آزرده کرده است؟ آیا به دلیل کمبودهایتان عصبی شده اید؟ اگر شما خاستگاه خشم خود را بدانید خیلی بهتر می توانید آنرا رفع کنید. به نوعی می توان گفت شما بهترین کسی هستید که می توانید علت عصبانیت تان را پیدا کنید حتی کلید حل این مشکل اراده و توانایی شما است.

نفس عمیق بکشید
شاید بهترین کار برای زمانی که خشمگین شدید در وهله اول این است که به عواقب آن بیاندیشید. کمی فکر کنید، ممکن است چند لحظه بعد از کار خود پشیمان شده باشید اما این ناراحتی سودی نداشته باشد. با یک نفس عمیق به خودتان فرصت دهید تا در مورد تصمیمی که گرفته اید عاقلانه بیاندیشید. ساعاتی پیاده راه بروید و سعی کنید انرژی ناشی از عصبانیت تان را تخلیه کنید. سعی کنید بدون در نظر گرفتن احساسات، منطقی فکر کنید.

محترمانه رفتار کنید
در یک بحث، اظهارات شما در اینکه دیگران حق را به شما بدهند، تاثیرگذار است. طریقه برخورد شما نظر دیگران را تعیین می کند. سعی کنید هنگامی که عصبانی هستید با اطرافیانتان با احترام سخن بگویید. این امر کمک می کند تا تنش ها کاهش پیدا کند و اطرافیان مشکل شما را بهتر درک کنند.

عصبانیت کوچه بن بست افکار منطقی
به خودتان یادآوری کنید، شما قرار است مشکلات تان را حل کنید پس عصبانیت و خودخوری نمی تواند شما را در موقعیت بهتری قرار دهد، فقط مشکل را حادتر می کند. شرایط را ناامید کننده نبینید چرا که شما با جمع کردن افکارتان بهترین تصمیم را خواهید گرفت.

همه چی آرومه...
به خودتان بگویید که آرام هستید و همه چیز بر وقف مراد است. خودتان را تهییج نکنید که می خواهید بلندترین ماراتن عصبانیت را داشته باشید. خطر در کمین شماست، شما به دلیل عصبانیت زیاد نه خودتان را می بینید و نه دیگران را.

یادتان باشد عصبانی هستید
وقتی از فراز و نشیب های زندگی خسته شده اید و به زمین و زمان بد و بیراه می گویید لازم است حواس تان جمع باشد تا به دیگران القاب نامناسبی را هدیه نکنید. یادتان باشد عصبانیت شما به مرور از بین می رود اما حرفها و اعمالی که انجام داده اید در ذهن اطرافیان جا خوش می کند و ممکن است بعد از مدتی این خاطرات بد را به شما یادآور شوند، خاطراتی که مطمئنا طعم خوبی نخواهد داشت. پس بهترین کار این است ترمز رفتار ناشایست تان را بکشید.

اگر زیاد از کوره در می روید...
در آخر اینکه اگر فردی غیر قابل کنترل شده اید و زود از کوره درمی روید لازم است درمان شوید. به نوعی مشکلات را علت یابی کنید. مراجعه به مشاور می تواند به شما کمک کند، همچنین یک برنامه ورزشی روزانه موثر خواهد بود. ممکن است اگر این رفتارتان مداومت پیدا کند، تبدیل به عادت شود،کم کم خشونت های فیزیکی را در پی خواهد داشت.

10 دقیقه اول روز ،زمان جادویی افراد موفق!


چطور زمان را پس انداز کنیم قسمت ششم و آخر,چطور زمان را پس انداز کنیم پس انداز کردن زمان نحوه پس انداز کردن زمان مدیریت زمان 15 جمله در مورد این که چطور زمان را پس انداز کنیم

اگر شما در آشپزخانه ی آنتونی بوردین آشپز معروف و مورد تحسین لس هالس پر فروش ترین نویسنده و شخصیت معروف تلوزیونی کار کنید جرات نمیکنید حتی وقتی که آبی را می جوشانید آن را بدون مراسم مقدسی که برای هر آشپز خود متشکری ضروری است انجام دهید:mise-en-place

نام حرفه ای  آن "Meez"  و به معنی "همه چیز سر جای خودش " است و در عمل شامل دستورالعمل  انتخاب آگاهانهابزار ها و تجهیزاتی که نیاز خواهید داشت و جمع آوری میزان درست مواد اولیه قبل از شروع کردن کار است.
این نیازمند برنامه ریزی مراحل در هر وعده ی غذایی است. زمانی که آشپز ها کلیت آنچه را که قصد به دست آوردنش را دارند ارزیابی می کنند یک برنامه ی عملی برای وعده ی غذایی بعدی ایجاد میکنند.

برای هر آشپز ماهری Meez نشان دهنده  چیزی بیش از یک تمرین ماهرانه و یا تکنیک صرفه جویی در زمان است . این یک حالت ذهنی است.
بوردین در پر فروش ترن اسرار محرمانه  آ شپزخانه ی خود نوشت:به عنوان یک آشپز جایگاه شما و شرایطش و میزان آمادگی اش یک بار اضافی بر روی سیستم عصبی است. وقتی جایگاه شما مشخص باشد جهان بر روی یک نظم استوار است.
آنتونی بوردین یک آشپز استثنائی و موفق است .تنها و مهمترین جزء هر برنامه غذایی برنامه ریزی است.این مییز هست که بوردین را مجبور میکند تا به برنامه  بعدیش فکر بکند و او را از جستجوی بدون تمرکز در بین کار در امان نگه میدارد و به او این اجازه را میدهد تا همه ی توجهش قبل از خودش به غذا جلب شود.

شاید ما در آشپزخانه  کار نمی کنیم اما  ارزش اجرای یک روش و ایجاد وقفه عمدی به منظور برنامه ریزی قبل از شروع کار برای همه ما حیاتی است.

وقتی به میز کارتان میرسید اولین کاری که میکنید چیست؟ برای بسیاری از ما چک کردن ایمیل و گوش دادن به پیغام ها عملا به صورت خودکار انجام میشود.در بسیاری از موارد این ها بدترین راه ها برای شروع یک روز هستند هر دوی این فعالیت ها تمرکزمان را می رباید و ما را در حالت انفعالی قرار می دهد.

یک روش بهتر این است که روزتان را با یک برنامه ریزی ابتدایی شروع کنید، MEEZ عقلانی . قبل شروع غذا بوردین تمام مراحل را در ذهن خود اجرا میکرد. این نتیجه ی یک اقدام مهم حرفه ای است.در لحظه ای که روی صندلیتان نشسته اید این سوال را از خودتان بپرسید.روز تمام شده و من اداره را با احساس ترس ترک میکنم .چه چیزی را به دست آورده ام؟

این تمرین معمولا در کمک به مردم در تشخیص وظایفی که احساس میشود ضروری هستند نسبت به آنهایی که واقعا مهم هستند تاثیر گذار است. ازآن برای تثبیت فعالیت هایی که میخواهید انرژییتان را روی آن متمرکز کنید استفاده کنید .
پس ایجاد یک برنامه که شما را به وسیله ی خرد کردن مسایل پیچیده به وظایف خاص درگیر کند ، از اهمیت بر خوردار است!

معلم بهره وری گرو دیوید آلن پیشنهاد می کند هر بخش را در فهرست خود با فعلی که مفید است شروع کنید زیرا این کار شما را مصمم می کند. برای مثال به جای فهرست کردن کنفرانس دوشنبه ها هر فعالیتی که شامل کنفرانس دوشنبه ها میشود را مشخص کنید.

مطالعات نشان داده که وقتی صحبت از هدف میشود، وقتی شما  به طور مشخص تر برای به دست آوردن چیزی تلاش میکنید شانس موفقیت بیشتری دارید. طی کردن هر مرحله مقدمه ای را به سوی پیشرفت می چیند و همچنین افکارناامید کننده بعدی را در روزکوچک جلوه می دهد و تنبلی و طفره را کمترمیکند.

در آخر فهرستتان را اولوییت بندی کنید. در زمان ممکن روز خود را با وظایفی که به انرژی ذهنی بیشتری نیاز دارند شروع کنید . تحقیقات نشان داده اند با پیشروی روز توانمان کمتر میشود و به همین دلیل ما بهترین را برای بر عهده گرفتن بخش های چالشی انتخاب میکنیم مخصوصا آن هایی که تمرکز و زیرکی نیاز دارند.

کل تمرین میتواند برای شما کمتر از ده دقیقه طول بکشد اما این تمرینی است که برایتان در طول روز سود قابل توجهی خواهد داشت.با شروع هر صبح همراه با یک دوره ی برنامه ی کوچک  در زمانی که ذهنتان شاداب است شما میتوانید تصمیمات مهمتری بگیرید.
شما همچنین متوجه میشوید که داشتن فهرستی از بخش های کاری منسجم (نسبت به لیستی طولانی از اهداف) به طور خاص ارزشمند تر است وقتی که خستگی شروع میشود دست یابی به مسائل پیچیده سخت تر میشود .


صفحه کلید زندگی

«آ» : «آرامش» وقتی به سراغت می آید که «تلاش» کرده باشی.
«ا» : «اعتماد به نفس» یک «سرمایه» است نه یک «کلمه»!
«ب» : برای «بهتر» شدن زندگی ات، «بهتر» فکر کن!
«پ» : چرک نویس های زندگی ات گاهی به «پاک نویس» احتیاج دارند!
«ت» : «تفاهم» درک کردن نیازهای طرف مقابل است نه دانستن نیازهای خود!
«ث» : «ثابت قدم بودن»، یکی از راه های «موفقیت» است.
«ج» : «جرأت» با داشتن «ترس» به وجود می آید.

«چ» : «چگونگی برخورد با مشکلات و ناکامی ها» مهم است، نه خود مشکلات و ناکامی ها!

«ح» : «حاصل» هر زحمتی رحمت است؛ مطمئن باش!
«خ» : «خداوند» دنیا را به تو نشان می دهد؛ تو خودت را به خداوند نشان بده!
«د» : «داشتن ها» همیشه به انسان کمک نمی کنند؛ گاه این نداشتن هاست که موجب خلق آثار می شوند.
«ذ» : «ذره ذره ی» زندگی ات را شکرگزار باش!
«ر» : «رهاشدن» از درد، ابتدای پذیرفتن درد است.
«ز» : «زشت یا زیبا»؛ این بستگی به نگاه تو دارد.
«ژ» : «ژولیدگی و آشفتگی ظاهری» می تواند دلیلی بر ژولیدگی و آشفتگی درونی نیز باشد؛ از پایه شروع کن تا به اصل برسی.
«س» : «سلامتی»، ثروتی ست که ثروت های دیگر را جذب می کند.
«ش» : «شکرگزاری» یعنی رسیدن به «شادکامی».
«ص» : «صادقانه» زندگی کن؛ صادقانه جواب بگیر.
«ض» : جلوی ضرر را از هر جا بگیریم، منفعت است.
«ط» : «طاقت داشتن» در برابر سختی ها یعنی روزه داشتن تا هنگام افطار (سختی ها می روند و جسم و روح پیروز می شوند.)
«ظ» : «ظاهر» و باطن اگر به هم نزدیک شوند، آینه می شوی!
«ع» : «عشق» به زندگی ست نه عادت به زندگی.
«غ» : «غصه خوردن» هم چون سبزی نشسته است؛ غصه ها را بشور!
«ف» : «فاتح» فردای خود شدن، «امروز» را می طلبد.
«ق» : «قدرت» در دیدن معایب نیست؛ در گفتن محاسن است.
«ک» : «کمک کردن» به دیگران درحقیقت، یک نوع کنترل دردهای خودمان نیز هست.
«گ» : «گاهی» شعری زمزمه کن، عکس بگیر، مهمان دعوت کن، یادداشتی بنویس، گاهی از گِله و غصه دوری کن؛ ضرر نمی کنی!
«ل» : «لحظه های» قشنگ زندگی ات را تکرار کن!
«م» : «محبت» هم چون مادر، منتظر دعوت نمی ماند.
«ن» : «ناامیدی» از ندانستن است!
«و» : «وفای به عهد» اولین نشانه برای اعتماد دو قلب است.
«ه» : «هدیه ی» خداوند به انسان ،«عقل» اوست.
«ی» : «یاور» همیشه همراه، موبایل نیست؛ خداوند است!



love-keyboard