سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

مدیر سایت مهران حکمت
سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

مدیر سایت مهران حکمت

وقتی کودکان در مورد وضعیت درسی شان دروغ می گویند


اوضاع درسی‌,وضعیت درسی بچه ها,بچه های درس‌نخوان

پدر و مادر گرامی، اگر فرزند شما راجع به اوضاع درسی‌اش راست نمی‌گوید، تنها مقصر او نیست. شما هم باید نکاتی را رعایت کنید.

الکس سیزده ساله با ناراحتی به مادرش می‌گوید: «تو نمی‌دانی چقدر معلم ما بداخلاق و عصبی است. همه بچه‌ها سر کلاسش مضطربند و هیچ‌کس درس یاد نمی‌گیرد. هروقت من را برای درس پرسیدن صدا می‌کند، تن و بدنم می‌لرزد و همه چیز یادم می‌رود. حالا در چنین وضعیتی، چطور توقع داری من بتوانم درس یاد بگیرم؟»

سارای نوجوان سعی می‌کرد به مادرش نگاه نیندازد و حواسش را به در و دیوار معطوف می‌کرد، اما مادر لب به انتقاد از او گشوده بود و حتی برای دقیقه‌ای دست از شماتت کردن برنمی‌داشت.

او می‌گفت: « سارا، من فکر می‌کردم تو دیگر امسال تصمیم گرفته‌ای دختری متفاوت از سال‌های گذشته شوی. هربار از تو می‌پرسم اوضاع درسی‌ات چطور پیش می‌رود جواب می‌دهی همه چیز عالی است. آن وقت امروز این نامه‌ ناامیدکننده را از مسئولان مدرسه‌ات دریافت کرده‌ام. تو که همان سارای تنبل سال‌های گذشته باقی مانده‌ای!»

جیسن پانزده ساله با ناراحتی به پدرش گفت: «تو چرا همیشه از من توقع داری کامل و بی‌عیب و نقص باشم؟» پدر جواب داد: «من هیچ وقت از تو توقع کامل بودن را نداشته‌ام، فقط من و مادرت می‌خواهیم که تو بیایی و همه چیز را راجع به اوضاعت در مدرسه درست و صادقانه به ما بگویی تا ما بتوانیم به صداقتت اعتماد کنیم.» جیسن جواب داد: «اگر بیایم راستش را بگویم با من دعوا می‌کنید. چطور جرات راستگویی ‌ داشته باشم؟»

این کودکان و نوجوانان دوست دارند مسئولیت‌پذیر باشند و نتایجی رضایت‌بخش برای والدین‌شان ببرند. اما الگوهای رفتاری اشتباه، حواس‌پرتی، داشتن دوستان درس‌نخوان، شرایط نامناسب خانه و مشابه اینها‌ موجب می‌شود ‌ نتوانند نمراتی خوب کسب کنند.
با این حال، خود آنها هم از وضع درسی‌شان ناراضی‌اند و دلشان می‌خواهد جزو شاگردان درخشان جلوه کنند. در چنین شرایطی، دروغگویی راحت‌ترین روش است. نمرات او بد است، اما دوست دارد همان شاگرد خوب باشد. خیلی راحت نزد والدین می‌رود و وضعیت را برعکس تعریف می‌کند.

شاید دروغگویی برای مدتی کوتاه او را نجات دهد، اما خیلی زودتر از آنچه کودک انتظار داشته، دستش برای والدینش رو می‌شود. آن وقت است که مورد بازخواست قرار می‌گیرد و باید سپر دفاعی‌اش را بکشد، اما براستی همه اینها برای چه هستند؟

پدر و مادر گرامی، اگر فرزند شما راجع به اوضاع درسی‌اش راست نمی‌گوید، تنها مقصر او نیست. شما هم باید نکاتی را رعایت کنید. او هنوز به سنی نرسیده که خودش بتواند مسیرش را رعایت کند و دوره حساسی را سپری می‌کند. به این موارد توجه داشته باشید:

_ دروغگویی قابل پذیرفتن و اغماض نیست
اما سعی کنید متوجه شوید که چه ترسی در پس این دروغ وجود دارد. او از چه چیز وحشت کرده که ترجیح داده مشکلش را با دروغ گفتن حل کند. او را نترسانید، زیرا شرایط هراس آور همیشه مخرب‌اند.

_ این امکان وجود دارد که واقعا درد فرزند شما تنبلی نباشد و او مشکلی داشته باشد
هستند دانش‌آموزانی که به دلیل مشکلات جسمی و روحی، نمی‌توانند تمرکز درست بر درس داشته باشند و معلمان و والدین، بدون توجه به این مشکل، آنها را شماتت ‌ و شرایط را برای این دانش‌آموزان دشوارتر می‌کنند. اگر احساس می‌کنید ممکن است فرزندتان مشکل داشته باشد، حتما او را نزد مشاور ببرید.

_ به فشارهایی که ممکن است بر دوش فرزندتان سنگینی کند توجه داشته باشید
معمولا کودکان و نوجوانانی که در خانه یا بیرون تحت شرایط دشوار قرار دارند، تمرکز و علاقه کافی برای درس خواندن ‌نخواهند داشت.

_ هر وقت احساس کردید فرزندتان شما را بازی می‌دهد، مطمئن باشید کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است
در این شرایط، وضعیت را برای او سنگین و ترسناک نکنید و از او بخواهید صادقانه مشکلش را با شما مطرح کند.

_ به لحن صحبت کردنتان با او دقت کنید
هرگز زبان به انتقاد تند نگشایید و از خجالت‌زده کردن او بپرهیزید.

_ در صورت نیاز از عوامل مدرسه کمک بگیرید.

من می گم : نه! تو بگو: چشم!


دستور به فرزند,رمز موفقیت فرزندان,موفقیت فرزندان

تا به حال شده برای انجام کاری توسط فرزندتان مانند او برخورد کنید؟ واضح و شفاف خواسته تان را بر زبان آورید و تکرار هم چاشنی اش کنید، پسرم وقت خوابه، وقت خوابه، وقت خوابه، باور کنید که پیروزی از آن شماست.

بچه که نداری و از دور بچه های مردم را می بینی که به حرف پدر و مادرشان گوش نمی دهند و لج کرده و وسط خیابان روی زمین می خوابند و با گریه می گویند که فلان چیز را بخر، در ذهنت، پدر و مادر را به تربیت غلط ، عدم توجه به دستورهای نوین روانشناسی و هزار و یک تئوری دیگر محکوم می کنی!

با خود می گویی بچه باید تربیت داشته باشد، ادب داشته باشد، من فرزندم را طوری تربیت می کنم که وقتی گفتم نه، بگوید چشم!

اما دیری نمی پاید که چرخ گردون ، تو را در همان خیابان، پدر و مادری می کند که فرزندشان با گریه آنها را عاصی کرده و مجبورتان می کند که آن چیز که می خواهد، بشود!

مثلا یکی از دستورهای روانشناسی این است که به فرزندتان به زور و یا با حیله و کلک و وعده جایزه، غذا ندهید، بگذارید خودش هر وقت گرسنه اش شد می آید و غذایش را می خورد، اما تو که پدر و مادری و احساساتت بارها بر عقلت غلبه می کند، تاب نداری که خودت سیر باشی و او گرسنه، طاقت نداری که فامیل و آشنا او را ببینند و بگویند که چه لاغر شده و تو لبخند بزنی و بگویی نه، قد کشیده!

روانشناسان می گویند تا به حال هیچ کودکی از گرسنگی نمرده، حداقل در مملکت ما، اما پدر و مادر می بینند که اگر بر خوردن غذا و آبمیوه و ... پافشاری نکنند، فرزندشان ضعیف و سپس بیمار می شود.

از تئوری های کتاب های روانشناسی تا زندگی های واقعی، راه بسیاری است، برای همین است که خیلی خانواده ها سراغ دستورات روانشناسی نمی روند و می گویند که مال کتاب هاست، اما در آن کتاب ها، تئوری هایی که به عمل رسیده و کاربردی شده، هم هست که دو مورد از آنها پیش روی شماست.این دو قانون در خانه های بسیاری اجرا شده و به موفقیت هم رسیده است.

 

تکرار، رمز موفقیت فرزندتان
-مامان، هلو می خوام، -نه پسرم امروز سه تا خوردی، بیشتر بخوری دلت درد می گیره، -مامان هلو می خوام، هلو، -عزیزم هلو نه، سیب می خوای؟ -مامان هلو بده ...

این گفتگو بین مادران و فرزندان آشناست، فرزند هربار، شده هزار بار، تقاضایش را تکرار کرده ، دقیقا به همان شکل اول، واضح و شفاف و مادر هربار پاسخش را تغییر می دهد، یکبار می گوید: دلت درد می گیرد، یکبار می گوید: به جاش سیب بخور، یکبار می گوید: نداریم و دست آخر مادر که کلی هم کار دارد، اعصابش خرد شده و فرزند پیروز شده و برای بار چهارم هلو می خورد.

تا به حال شده برای انجام کاری توسط فرزندتان مانند او برخورد کنید؟ واضح و شفاف خواسته تان را بر زبان آورید و تکرار هم چاشنی اش کنید، پسرم وقت خوابه، وقت خوابه، وقت خوابه، باور کنید که پیروزی از آن شماست.
 
عروسکت را پیشی برد
یکی از مسائلی که همیشه والدین از آن می نالند، نظم و ترتیب نداشتن فرزندان است ، اسباب بازی هایش کف خانه ریخته، در یخچال را هم که باز می کنم یک عروسک از آن بیرون می آید و ...
شما می توانید از حدود دو سالگی این گونه برخورد کنید: برای همه اعضای خانواده، از جمله خودتان، فرزندتان و پدرش شرح دهید که از این به بعد یک قانون داریم و آن این که قبل از خواب، هر کسی وسایل خودش را جمع می کند و سرجایش می گذارد، در غیر این صورت، یک گربه آن را می برد، به همین سادگی.

بعد از همان شب، قانون را اجرا کنید، قبل از خواب به تکاپو بیفتید و وسایلتان را جمع کنید و زیر لب ذکر کنید که اصلا دلتان نمی خواهد که وسایل آشپزخانه را پیشی ببرد و بعد به فرزندتان هم بگویید که بدو، ماشینت را بردار که اگر جمع نکنی صبح می بینی که نیست و پیشی آن را برده!

در شب های اول فرزندتان را کمک کنید که وسایلش را جمع کند، زیاد سخت نگیرید همین که کمی هم همراهی کند کافیست، به مرور این قانون در خانه جا می افتد و اگر زمانی گفت که نمی خواهد وسایلش را جمع کند، مشکلی نیست، پیشی آن را می برد و بعد از یک هفته و یا بیشتر آن را بر می گرداند.

خشم، قهر، عشق و دیگر هیچ


دوران کودکی,ذهن کودک ,درک کودک

شنیدن احساسات کسی که روبرویمان نشسته و خود را جای او گذاشتن یعنی همدلی کردن با او، یعنی درک احساسات و عواطف یک اصل مهم در سازگاری رابطه هاست اما این شنیدن و همدلی کردن خود باید از کودکی آموخته شود.

خانواده ای که از مهارت درک هیجان و احساسات دیگران چیزی نمی داند یا ضعف های عمده ای در این باره دارد نباید انتظار داشته باشد فرزندش بتواند دیگران را درک کند. متأسفانه امروز تسرّی این رفتارها را از خانواده به جامعه هم می بینیم و نتیجه اش ظهور روزافزون آدم هایی است که تنها به فکر منافع شخصی خود هستند. کسانی که وقتی صحبت از همدلی و یکرنگی به میان می آید گویا سخن پرت و پلا، بی قاعده و منطق و عبارت مسخره ای را برزبان آورده ایم. همه گیر شدن توقف در خود و بی اعتنایی به دیگران در جامعه زنگ خطری برای همه ماست چون اساسا چه بخواهیم چه نخواهیم همه ما روی یک قایق نشسته ایم و پیش می رویم و سوراخ کردن این قایق به ضرر همه تمام خواهد شد.

اما ما در این جا بحث مهارت توجه به دیگری، همدلی و درک هیجان ها، عواطف و اندیشه های دیگران را صرفا از زاویه و حیطه خانواده بررسی می کنیم و تأکیدمان هم بر والدین است. پدر و مادرانی که قرار است فرزندانی با روان و ذهن سالم تحویل جامعه بدهند. تردید نکنید درک احساسات و عواطف دیگران نیازمند آموزش است که باید از دوران کودکی به فرزند آموخت. ما در این جا به چند نکته که یک والد می تواند در نهادینه سازی همدلی، محبت و توجه به دیگران در ذهن کودک خود داشته باشد اشاره می کنیم .
 
از ظرفیت بازی ها در نمایش هیجان و عاطفه بهره ببرید
والدین باید به خاطر داشته باشند که از 3 سالگی فرزند خود را به صورت آگاهانه با احساسات و هیجان های مختلف آشنا سازند. شما می توانید به وسیله بازی کردن و مواجهه کودک با احساسات اصلی به او کمک کنید تا نسبت به آن ها آگاه شود و تمایز بین هیجان ها را درک نمایند. هیجان هایی مثل غم، عصبانیت، خشم، شادی، ترس، اضطراب و نفرت. مثلا اگر فرزند دختری در خانه دارید با او خاله بازی کنید و به طور نمایشی به خانه او بروید و درباره اتفاقاتی که در طول روز داشته اید با او صحبت کنید. گاهی غمگین شوید و ماجرای ناراحت کننده ای را بیان کنید و گاهی شاد شوید و ماجرای طنز آمیزی را برایش تعریف کنید تا احساسات و عواطف و درک کودک را درباره آن موقعیت ها شناسایی کنید.
 
فرزند کوچک تر از فرزند بزرگ تر الگو می گیرد
برخی از خانواده ها حتی با یکدیگر هم صادق نیستند. فضای حاکم بر خانه از دروغ و تظاهر پر می شود. در چنین جوی، مطمئنا فرزند هم بویی از همدلی و درک متقابل نخواهد برد. وقتی مادر نمی تواند به راحتی از آنچه که برایش در طول روز اتفاق افتاده با پدر خانواده صحبت کند، وقتی نوجوان خانه نمی تواند با کمال صداقت از رابطه خود با دوستانش حرف بزند، نمی توان انتظار داشت که فرزند کوچکتر خانه با الگوی مناسبی روبرو شود. او نیز در آینده نه تنها احساسات واقعی خود را پنهان می کند بلکه حتی توجهی به احساسات دیگران از خود نشان نمی دهد.

از پدیده های پیرامونی در شناسایی عواطف کمک بگیرید
یک والد موفق والدی است که واکنش های احساسی - عاطفی فرزندش را شناسایی و در ادامه آن را به زبان آورد. والدین باید بتوانند واکنش دهنده و پاسخ دهنده خوبی برای احساسات و عواطف فرزندشان باشند. به طور مثال اگر کودکتان کنار اتاقش نشسته و چهره غمگینی به خود گرفته از او بپرسید پسر گلم! چه اتفاقی افتاده که این طور غمگین نشسته ای. خیلی دوست دارم به تو کمکی بکنم. او را با احساسات و عواطف اشخاص دیگر آشنا کنید به طوری که بتواند هیجان حال آن ها را شناسایی و قدرت همدلی و حل مسئله خود را بالا ببرد. مثلا اگر در حال تماشای کارتون است به او بگویید "دیدی اون دختر بچه چطور زمین خورد، حتما خیلی درد کشیده به نظر تو دوستش الان می تونه چه کاری برای او انجام بده؟"
 
قدردان باشید تا کودک تان قدردان بار بیاید
به فرزند خود بیاموزید که نسبت به کمک و همراهی دیگران قدردان و متشکر باشد. روحیه سپاسگزاری را از همان دوران کودکی به فرزندتان آموزش دهید. این آموزش نه فقط به شکل زبانی بلکه در رفتار شما هم باید خودنمایی کند. مثلا وقتی همسرتان از سر کار برمی گردد به او خدا قوت بگویید و از زحمات او تشکر کنید. کودک با دیدن سبک رفتاری والدین خود یاد می گیرد که در مواقع مشابه از هر آن کسی که زحمتی در حق او و اطرافیانش می کشد، تشکر کند.
 
احترام به سلیقه ها و فکرهای متفاوت را به کودک بیاموزید
احترام گذاشتن به نظر و عقیده یکدیگر، مهارتی دیگری است که کودک ما در جهت درک احساسات دیگران باید یاد بگیرد. والدین می توانند کودک را با نظرات و عقاید متفاوت افراد روبرو سازند، به طوری که نظرات مختلف را بشنوند و در مقابل آن جبهه گیری نکنند. به طور مثال به او بگویید همان طور که تو نقاشی کردن را دوست نداری و دوستت قایم باشک بازی را، خواهرت هم فوتبال را دوست ندارد.
 
اگر عصبی و به هم ریخته اید راحت به کودک بگویید
کودک از رفتار والدین خود یاد می گیرد که چگونه احساسات منفی خود را ابراز کند و آن ها را تحت کنترل خود درآورد. والدینی که خود با کوچکترین مسئله پیش آمده داد و فریاد راه می اندازند و اگر در این بین کودکشان سوالی هم از آن ها بپرسد او را تحویل نگرفته و او را از خود می رانند، الگوی خوبی برای آموختن درک متقابل نیستند. اگر عصبانی هستید و کودک تان در همان لحظه می خواهد با شما صحبت کند به او بگویید دخترم یا پسرم! من الان کمی عصبی ام، بهتره چند دقیقه بعد که حالم بهتر شد با هم صحبت کنیم. گاهی ما والدین از کنار هیجان و احساس فرزندمان به راحتی می گذریم بی آنکه کمی بر روی آن مکث کرده و با فرزندمان راه حل مناسبی پیدا کنیم. مثلا اگر کودک تان بغض کرده و حوصله کتاب خواندن ندارد، نگوییم اشکال نداره پاشو صورتت را بشور تا برایت میوه بیاورم. در عوض با درک حال او بگوییم "این طور که می بینم خراب شدن ماشین کنترلی ات تو رو ناراحت کرده، فکر می کنی چرا خراب شده ؟ می تونیم با هم دیگه درستش کنیم"
 
برچسب های بد به کودک تان نزنید
یکی دیگر از معضلاتی که در خانواده ها دیده می شود برچسب زدن به کودکان است. مثلا به او لقب خپل، شکمو، تنبل، بی دست و پا و نازنازی را می دهند. کودکانی که در محدوده سنی 2 تا 5 سال قرار دارند، نمی توانند تمایزی بین شوخی و جدی بودن قائل شوند. بنابراین آنچه که از سوی والدین به آن ها نسبت داده می شود را واقعیت می پندارند بنابراین آن صفت در ناخودآگاه کودک نهادینه می شود. پس با الفاظی زیبا کودک را مورد خطاب قرار دهید و احساسات او را به راحتی خدشه دار نکنید.

سلامت جنسی فرزندم

سلامت جنسی فرزندم

 

والدین برای سلامت جنسی فرزندانشان به نکات زیر توجه کنند

 

رعایت اصول اخلاقی جنسی در خانواده، نقش مهمی در سلامت جنسی کودکان دارد. علاوه بر پوشش مناسب که توضیح داده شد، والدین باید از رفتارهای زیر در حضور فرزندان، پرهیز کنند :

 

*پرهیز از دیدن فیلم های نامناسب جنسی که در آن زنان و مردان با پوشش های نامناسب، عریان و نیمه عریان، روابط و رفتارهای زننده، رقص های تحریک آمیز، معاشقه و روابط جنسی را به نمایش می گذارند .

 

*پرهیز والدین از شوخی های رکیک و زننده، ایماها، اشاره ها، کنایه های جنسی، لمس و در آغوش کشیدن هم دیگر که معنی جنسی بدهد .

 

*پرهیز از ناز و نوازش، بوسیدن و معاشقه با همدیگر در حضور فرزندان

 

*پرهیز از حرف ها، طنزها و فحش های رکیک جنسی ( چون کودکان ممکن است بعداً حرف ها را کلمه به کلمه معنی کنند و همین، سبب انگیزش و تحریک جنسی زودرس آن ها شود).

برخی والدین فقط به پوشش دختران حساسند و دختران را بیشتر از پسران می پوشانند و حساسیتی روی برهنگی پسران در سنین کودکی و حتی تا بلوغ ندارند که ممکن است باعث سرخوردگی جنسی دختران در بزرگسالی شود

 

رعایت پوشش مناسب در خانواده کمک شایانی به رشد طبیعی جنسی کودکان و پیشگیری از انحرافات اخلاقی در نوجوانی و جوانی خواهد داشت.

 

پوشش کودکان چگونه باید باشد؟

 

در حدود 3 تا 4 سالگی کودکان دوست دارند بدنشان محرمانه باشد و از این که دیگران آن ها را عریان ببینند، احساس خجالت و شرم می کنند و دوست ندارند برهنه و عریان باشند. بنابراین لازم است که والدین این احساس را در فرزندشان تقویت کنند تا حجب و حیا و عفت در آن ها تقوت و بی پروایی جنسی در آن ها ضعیف شود. والدین، هنگام تعویض لباس کودکان 2 تا 3 ساله که کاملاً متوجه جنسیت خود شده اند، باید مواظب باشند که فرد دیگری، خصوصاً کودک دیگری، بدن برهنه او را نبیند. هم چنین باید به آن ها تأکید کرد که هیچ کس اجازه ندارد به قسمت تناسلی آن ها نگاه کند یا دست بزند. اگر سؤال کنند حتی پدر و مادر؟ باید به آنها توضیح داد، پدر و مادر فقط تا 5 تا 6 سالگی اجازه دارند داخل دستشویی و حمام و موقع عوض کردن لباس به آن نگاه کنند و بعد از این سن که توانایی حمام رفتن، دستشویی رفتن و تعویض لباس را مستقلاً پیدا می کنند، هیچ کس، حتی پدر و مادر هم اجازه ندارند قسمت تناسلی آن ها را نگاه یا لمس کند .

 

اجازه ندهید کودکتان لخت بخوابد

 

برخی والدین فقط به پوشش دختران حساسند و دختران را بیشتر از پسران می پوشانند و حساسیتی روی برهنگی پسران در سنین کودکی و حتی تا بلوغ ندارند که ممکن است باعث سرخوردگی جنسی دختران در بزرگسالی شود. توصیه می شود والدین، کودکان را همواره با لباس و پوشش هر چند بسیار کم مانند شورت و زیر پوش بپوشانند تا به برهنگی عادت نکنند و حتی موقع خوابیدن هم نباید برهنه و بدون لباس به رختخواب بروند، چرا که تماس اندام و اعضا به همدیگر و تماس بدن برهنه به رختخواب، می تواند تحریک جنسی کودک را فراهم آورد .

 

رعایت نکات مهم هنگام رابطه زناشویی

 

گاهی والدین به علل مختلف، مثل نداشتن اتاق خواب مجزا، محدودیت فضای خانه، داشتن بچه زیاد و شلوغ بودن خانه و گاه اهمال کاری و سهل انگاری، نمی توانند شرایط و محیطی امن و آرام برای روابط زناشویی خود فراهم کنند .

 

برخی دیگر از والدین، کودکانشان را با عروسک اشتباه می گیرند و فکر می کنند، آن ها نه احساس دارند، نه می فهمند، نه می شنوند و نه می بینند. ولی کودکان نه کرند و نه کور. کودکان خیلی خوب احساس می کنند، خیلی خوب می فهمند، همه چیز را می بینند و خیلی خوب صداها را می شنوند و درک می کنند ،حتی اگر خواب باشند یا خود را به خواب زده باشند. هر چند کودکان دو ساله بیان خوبی ندارند و نمی توانند مسائل را توضیح بدهند ولی از حافظه ای قوی برخوردارند و همه مناظر، تصاویر و صداهای دور و بر خود را مثل یک دوربین و ضبط صوت، در ذهن و خیال خود ثبت می کنند .

 

کودکان که نزد والدین می خوابند یا کودکانی که به علت بی مبادلاتی والدین و باز بودن در اتاق خواب، شاهد روابط زناشویی آن ها شوند ،درباره روابط زناشویی پدر و مادر دچار ترس، نگارنی و اضطراب شدید می شوند، چرا که رابطه زناشویی را نوعی خشونت پدر علیه مادر تصور می کنند و فکر می کنند که پدر می خواهد با مادر دعوا کند یا آسیبی به او برساند

 

والدینی که در حضور کودکان و فرزندان خود روابط زناشویی انجام می دهند، نه تنها در حق آن ها خیانت بلکه بزرگ ترین جنایت را مرتکب می شوند، چرا که باعث تحریک و بیدار شدن زودرس غریزه جنسی کودکان و عامل تباهی و انحراف اخلاقی آن ها در آینده میشوند.


نکاتی مهم برای والدینی که دوقلو دارند


فرزندان دوقلو, بزرگ کردن دوقلوها ,داشتن فرزندان دوقلو

تربیت و بزرگ کردن دوقلوها یا چند قلوها امری دشوار است. با این حال با رعایت چند توصیه می توان این امر را کمی آسان کرد.

داشتن فرزندان دوقلو، یکی از اتفاق های شگفت انگیز خلقت است. با این حال بچه دار شدن به ویژه اگر دوقلو هم باشند می تواند کمی باعث نگرانی والدین شود. تربیت و بزرگ کردن دوقلوها یا چند قلوها امری دشوار است. با این حال با رعایت چند توصیه می توان این امر را کمی آسان کرد.

تلاشی که در بزرگ کردن دوقلوها می کشید، ارزش دارد. زیرا آنها همیشه یک همبازی و مونس در تمامی مراحل زندگی شان خواهند داشت. آنها از سن پایین تقسیم کردن داشته هایشان را یاد خواهند گرفت.

_ به والدین توصیه می شود که تمامی برنامه های نوزادانشان را ثبت کنند. در دفترچه ای، ساعت خواب، ساعت خورد و خوراک، عوض کردن پوشاک و... را وارد کنید تا آن ها را با هم اشتباه نگیرید.

_ اگر می توانید یک خدمتکار برای کارهای منزل استخدام کنید. هر کمکی از والدین، خواهران، برادران و... را قبول کنید. توجه داشته باشید حتی اگر می توانید از پس همه کار برآیید، این کار ارزش تجربه کردن ندارد زیرا باعث خستگی مفرط شما خواهد شد.

_ هنگامی که کودکان خوابند، حتماً بخوابید و گرنه دچار خستگی مفرط خواهید شد.

_ هر از گاهی با کودکان به بیرون از منزل بروید. کودکان را در کالسکه قرار دهید.

_ احتمال بروز استرس پس از به دنیا آمدن دوقلوها وجود دارد. بنابراین اگر احساس بی قراری، تنهایی و افسردگی کردید، به پزشک مراجعه کنید.

_ با رعایت نکات یاد شده، بی گمان سال های پرماجرا و جالبی با دوقلوها خواهید داشت.