سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

مدیر سایت مهران حکمت
سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

مدیر سایت مهران حکمت

اگر می‌خواهید نامزدی موفقی داشته باشید


 اگر می‌خواهید نامزدی موفقی داشته باشید


امروزه بیش از هر زمان دیگری تعاریف متفاوت از دوران نامزدی در بین خانواده‌های ایرانی رواج دارد. عده‌ای نامزدی را به معنای آمادگی دختر و پسر برای تشکیل زندگی مشترک می‌دانند که بعد از مراسم خواستگاری با رد و بدل کردن حلقه ازدواج آغاز می‌شود

و با عقد رسمی پایان می‌گیرد و تنها اقوام درجه اول دختر و پسر از آن آگاه هستند. در مقابل نیز برخی از خانواده‌ها پس‌از خواستگاری و توافق در امر ازدواج، دختر و پسر را به عقد موقت در می‌آورند تا در این مدت نسبت به یکدیگر آشنایی بیشتری پیدا کرده و این امکان را داشته باشند


در صورت عدم رضایت از یکدیگر پس از انقضای مدت عقد‌موقت از هم جدا شوند و بعضی نیز نامزدی را دوران عقد دایم و قبل از مراسم عروسی می‌دانند. با توجه به تعاریف ارایه شده، نامزدی معنای قطعی خود را در هیچ‌کدام از موارد فوق پیدا نکرده است.

در دوران نامزدی با توجه به اینکه شالوده و آینده یک زندگی دایم بنا نهاده می‌شود اهمیت بسیاری دارد تا آنجا که ضرب‌المثل «مشت نمونه خروار است» را در این زمان به کار می‌برند چراکه دوران نامزدی تا حدودی نمونه دوران بلندمدت زندگی مشترک است.


در این دوران، دختر و پسر در عین آنکه نسبت به هم شناخت پیدا می‌کنند خود را آماده ورود به زندگی جدید و مستقل می‌کنند. مشاوران ازدواج بر این اعتقادند که در این مرحله، سه کارکرد وجود دارد که شامل عمیق‌تر شدن آشنایی، آمادگی برای ورود به زندگی مشترک و پذیرفتن نامزد به عنوان همسر قطعیت در تصمیم‌گیری است.


در رابطه با تعریف نامزدی، شناخت در این مرحله، مدت زمان و نوع روابط دختر و پسر در این دوران با شمس‌الدین حسینی، مشاوره ازدواج گفت‌وگو کرده‌ایم که در زیر می‌خوانید.

‌منظور از آمادگی دختر و پسر برای وارد شدن به مرحله نامزدی از دید شما چیست؟
اولین گام در یک ازدواج عاقلانه، شناخت خود و خودشناسی است. یعنی اینکه فرد با خواسته‌ها، نیازها و سطح هوش هیجانی‌اش آشنا باشد و بداند برای چه می‌خواهد ازدواج کند، هدفش چیست


و در این مسیر باید با یک روان‌شناس که در زمینه ازدواج تخصص دارد، همگام شود و پس از این مرحله فرد آماده است که وارد مرحله نامزدی شود.


متاسفانه خیلی از مراجعان دلیل نرفتن‌شان قبل از ازدواج به مشاوره را این‌گونه توجیه می‌کنند که هزینه مشاوره ازدواج گران است؛ اما من هم در پاسخ‌شان می‌گویم هزینه طلاق به تبع سنگین‌تر و گران‌تر است.

‌همان‌طور که می‌دانید در جامعه ما با توجه به فرهنگ‌ها و آداب و رسوم گوناگون، تعاریف متفاوتی از دوران نامزدی ارایه داده‌اند، تعریف شما از نامزدی به عنوان یک روان‌شناس متخصص در این زمینه چیست؟
من یک رابطه هدفمند را نامزدی می‌دانم


و تاکیدم بر این است فردی که با عزت نفس بالا و اعتماد به نفس است یعنی به مرحله خودشناسی رسیده هرگز خودش را در یک مسیر ارتباطی که می‌داند منجر به شکست و آسیب‌روحی و روانی می‌شود، قرار نمی‌دهد.

منظور از ارتباط هدفمند چیست؟
یعنی رابطه براساس یک چارچوب بین زوج‌ها جلو برود که با توجه به شناختی که از طرف مقابل‌مان به‌دست می‌آوریم به تعهد ختم شود.


‌تعریفی که شما ارایه دادید، مقوله نامزدی را از مرحله عقد کاملا جدا می‌کند اما خانواده‌ها دوران عقد کردگی تا شب عروسی را غالبا دوران نامزدی می‌نامند؟


عقد یعنی ازدواج و ما تا زمانی که همسر آینده‌مان را در دوران قبل از عقدکردگی نشناسیم نباید وارد مرحله عقد شویم، وقتی صیغه عقد جاری شد؛ یعنی ازدواج کرده‌ایم. در صورتی که نامزدی یعنی مرحله‌ای که ما به شناخت دست پیدا می‌کنیم.

آیا واقعا احتمال اینکه ما در این مرحله به شناخت کامل از همسر آینده‌مان برسیم، امکان دارد؟
فرد با توجه به آنچه که ما از آن به عنوان خودشناسی نام بردیم و با آشنایی با مهارت‌هایش، می‌تواند در چند جلسه اول آشنایی ارزیابی‌های مهم را انجام دهد و ببیند که آیا شخص موردنظر ارزش زمان و انرژی گذاشتن را دارد؟


وجود یک روان‌شناس برای شناخت کامل و بهتر در این مرحله بسیار کمک کننده است، آنچه که مهم تلقی می‌شود آن است که شناخت حتما باید قبل از مرحله شیفتگی صورت گیرد.

مقصود شما از مرحله شیفتگی چیست؟
شیفتگی یعنی احساس جذب شدید نسبت به جنس مقابل که باعث افزایش ترشح آمفیتامین‌ها در هورمون‌های عصبی می‌شود. این تغییرات شیمیایی سبب می‌شد که فرد دارای تفکر خوشبینانه‌ و غیرواقع‌گرایانه‌ای شود و به همین دلیل فردی که شیفته و عاشق می‌شود،

نسبت به نقاط ضعف زوج آینده‌اش بی‌توجه می‌‌شود. در این دوره فرد دست به رویاپردازی می‌زند و به شدت هیجان‌زده می‌شود و اگر از او جدا شود احساس اضطراب، نگرانی و بی‌قراری زیادی می‌کند.

فرد شیفته نمی‌تواند نسبت به همسر آتی خود شناختی پیدا کند، به عنوان مثال اگر به فرد عاشق بگویید که آیا می‌دانی نامزدت معتاد است، شغل ندارد و از ازدواج قبلی‌اش بچه هم دارد، او در جواب خواهد گفت: اشکالی ندارد ما با هم از پس مشکلات برمی‌آییم.

نکته مهم این است که رضایت و شادمانی‌ ناشی از شیفتگی تنها شش ماه تا یک سال طول می‌کشد و سپس فروکش می‌کند. هرکسی که در این مرحله تصمیم به ازدواج بگیرد در زندگی حتما با چالش‌های زیادی روبه‌رو می‌شود چراکه شیفتگی در دوران آشنایی و نامزدی اجازه شناخت واقع‌بینانه را به او نمی‌دهد.

‌بهترین مدت زمان دوره نامزدی با توجه به شناخت از یکدیگر چقدر است؟
حداقل یک سال و حداکثر یک سال و نیم.
‌اما مشاهده شده که خیلی از خانواده‌ها اجازه نامزدی یک سال و یک‌سال و نیم را نمی‌دهند.
بله. متاسفانه، خانواده‌ها معتقدند که ممکن است به دلیل طولانی‌ شدن این مرحله، زوج‌ها از یکدیگر خسته شوند و نامزدی را به هم بزنند و از دید خودشان موجب آبروریزی شود،


اما باید به خانواده‌ها هشدار داد که گر زوج‌ها با مشکلات عدیده و بدون گذراندن مرحله نامزدی به سرخانه خود بروند و طلاق بگیرند آبروریزی نمی‌شود؟ ما باید این فرصت را برای دختران و پسران جوان فراهم کنیم که در کنار یک روان‌شناس مجرب مراحل نامزدی را سپری کنند.

‌آیا در دوران نامزدی زوج‌ها می‌توانند به تغییر و اصلاح رفتار یکدیگر بپردازند؟
شما نمی‌توانید رفتار طرف مقابل‌تان را تغییر دهید، مگر در سه شرایط: 1-خود فرد بخواهد تغییر کند. 2-شرایطی که فرد شدیدا تحت فشار قرار دارد (شرایط پادگانی). 3-خود فرد با یک تحول معنوی عمیق روبه‌رو شود. این شرایط احتمال تغییر را فراهم خواهد کرد.


اینکه ما معتقد باشیم بعد از ازدواج رفتار همسرمان بهتر می‌شود، غلط و اشتباه است، جوانان باید بدانند که بعد از ازدواج هیچ معجزه‌ای رخ نمی‌دهد. آنچه که در نامزدی مهم است این است که آیا ما این فرد را می‌توانیم با همان ویژگی‌هایی که دارد، بپذیریم یا نه.

‌چارچوب روابط دختر و پسر در دوران نامزدی برای آنکه به شناخت قطعی‌تری برسند، چگونه باید باشد؟
بهتر است که هر کدام از نامزدها با توجه به شناختی که از خود دارند چهار، پنج تا از نیازهای مهم خود را


از قبیل؛ نیاز به محبت، نیاز به گفت‌وگو، نیاز به صداقت، نیاز به حمایت مالی، نیاز به تعهدات خانوادگی و... مشخص کنند و در طی سپری کردن این دوران ببینند که طرف مقابل تا چه حد می‌تواند نیازهای نامزدش را برطرف کند.

‌چه نشانه‌هایی در دوران نامزدی وجود دارد که بهتر است، دختر و پسر نامزدی و رابطه را ادامه ندهند؟
نشانه‌هایی که در این دوران مهم است و باید در نظر گرفته شود ـ اگر طرف مقابل در این نشانه‌ها ضعف داشت،


بهتر است که فرد وارد مرحله نامزدی نشود و اگر شد و این نشانه را دید باید که ادامه ندهد ـ این نشانه‌ها شامل؛ عزت نفس پایین، عدم کنترل خشم، پیشینه منفی خانوادگی، اعتیادها، اختلالات رفتاری و جنسی، نابالغ بودن از نظر احساسی سرد وغیرقابل دسترس، از آسیب‌های ارتباطی گذشته خود التیام نیافته و...

یکی از مشکلاتی که بر سر دوران نامزدی قرار می‌گیرد، عدم تعادل رابطه فرد بین خانواده و همسر آینده‌اش است، شما در این زمینه چه راه حلی را توصیه می‌کنید؟
تا زمانی که دختر و پسر در خانه پدری خود زندگی می‌کنند، باید طبق اصول خانواده رفتار کنند و بتوانند با کمک خانواده بین این دو وضعیت تعادل برقرار کنند،


اما بعد از ازدواج اولویت با همسر است. باید خانواده‌ها تا حد امکان از بیان نظر و تحمیل عقیده دست بردارند و مسوولیت این امر را برعهده روان‌شناس ازدواج بگذرانند.

‌با توجه به همه آنچه که گفتید، آیا واقعا دوران نامزدی، دوران شیرینی است؟

به نظر من بستگی به دید دختر و پسر برای ازدواج دارد. اگر شخص بخواهد به‌دلیل فشار خانوادگی، تنهایی، میل جنسی، احساس گناه و پرکردن خلأهای احساسی وارد مقوله ازدواج و نامزدی بشود

با توجه به اینکه این معیارها، معیارهای درست و اصولی نیست و فقط به صرف اینکه ازدواج کند به طبع دوران نامزدی‌اش به‌دلیل فشارهایی که روی آن است دوران شیرین تلقی نمی‌شود.

انسان‌ها باید ابتدا سطح شادی و آرامش درونی خود را به حد فوران برسانند و به این احساس دست یابند که با ازدواج بتوانند شادی و آرامش خود را با دیگری تقسیم کنند.


بسیاری از اشخاص فکر می‌کنند که با ازدواج است که به آرامش و شادی دست پیدا می‌کنند اما تا زمانی که شادی در درون فرد نباشد، کسی نمی‌تواند از بیرون آن را در شما به وجود آورد.

چرا ازدواج بکنیم؟ چرا ازدواج نکنیم؟




چرا ازدواج بکنیم؟ چرا ازدواج نکنیم؟


ازدواج برای خیلی ها آب حیات است، طراوت و شادابی می آفریند و به زندگی شان روح می بخشد. ازدواج برای خیلی ها رسیدن به اتفاقات خوب و رها شدن از ناراحتی ها است.


ازدواج برای خیلی ها آب حیات است، طراوت و شادابی می آفریند و به زندگی شان روح می بخشد. ازدواج برای خیلی ها رسیدن به اتفاقات خوب و رها شدن از ناراحتی ها است.


ازدواج برای خیلی ها... اما همین ازدواج می تواند بر زندگی خیلی های دیگر تاثیر چندان مطلوبی نگذارد و سبب اتفاقات بد و ناراحت کننده شود. بعضی از این افراد شاید هما ن هایی باشند که به سال نرسیده طلاق را تنها راه حل نجات شان می بینند.


پیچیدگی امر ازدواج و تنوع اخلاقیات و سلایق و عقاید، می طلبد که با ازدواج ساده برخورد نشود. پس قضیه نشان دادن یک آب نبات چوبی زیبا به کودک خردسال نیست که در این دوره زمانه بشود جوانی را وادار به ازدواج کرد و یا او را از آن امر منصرف ساخت. باید رک و پوست کنده از تمام و کمال ازدواج گفت تا خودش به نتیجه قطعی برسد که ازدواج بکند یا نکند؟


● پرده اول: ازدواج کنید چون...

آرامش می دهد/ یک سری از اتفاقات به سبب ازدواج رخ می دهد که باعث ایجاد آرامش می شوند. در ازدواج مهربانی می بینی و آرامش می یابی! جوانمردی آدم زیاد می شود و همین امر به فرد آرامش می دهد. اصلا یکی از اهداف اصلی ازدواج همین آرامش است. مهم ترین معیارها یعنی کفویت(همتایی) و اخلاق نیکو و ایمان هم در راستای رسیدن به همین هدف است.


آرامش، دشمن پیشرفت نیست حتی در بسیاری موارد مقدمه آن نیز هم هست. لازمه آرامش همراهی با یک هم تراز است. ازدواجی که باعث آرامش بخشیدن به طرفین بشود مقدمه پیشرفت اعضا را فراهم می کند.

تعادل می بخشد/ آدم ها ذاتا اجتماعی اند. تنهایی انسان را اندهگین و افسرده می کند. در ازدواج شرایطی برای فرد مهیا می شود که می تواند با انتخاب صحیح چاره ای برای تنهایی هایش بیابد. تنهایی روی هر کس اثری دارد.

کسی که در فشار باشد، خلقش که تنگ است هیچ؛ اعصاب و روانش هم به شدت به هم ریخته است. البته کم و زیاد دارد. بعضی ها چنان اعصابشان قاطی است، که مدام بهانه می گیرند و قال می کنند و بی حوصله و تحمل اند؛


بعضی ها هم چنان اعصابشان قاطی است که گوشه گیرند و بی قید و اعتنا و از سنگ صدا درمی آید، از این ها نه! ازدواج فشار را از آدم برمی دارد و برای گروه اول، مقوم و برای گروه دوم، ملین است!

تمرکز می دهد/ ازدواج محدودیت است. اما هر محدودیتی بد نیست.

اغلب محدودیت ها به دنبال خودشان تمرکز می آورند، همان طور که درس خواندن برای کنکور تفریح را محدود می کند اما محدودیتی است که فرد را به هدف نهایی می رساند.


تمرکز روی اهداف باعث می شود که افکار آدم بی اجازه این جا و آن جا نرود و تسلط بر افکار سبب انجام بهترکارها و حل مشکلات می گردد.

وسعت روزی/ موانع اقتصادی مسئله ای است که به گفته آمار، جوانان مجرد آن را مهم ترین دغدغه و مانع برای ازدواج می دانند. این در حالی است که طبق گفتار پیامبر(ص) کسانی که ازدواج را به خاطر خوف روزی ترک کنند،

به خدا سوء ظن دارند! آیه معروفی نیز در قرآن هست (آیه ۳۳ سوره نور) که خداوند صریح می گوید: اگر ازفقر می ترسید خداوند آن ها را از فضل خود بی نیاز می گرداند و در ادامه آیه انگار کسی از خدا می پرسد اگر نشد چی؟که می فرماید: و خداوند واسع و علیم است .


یعنی گشایش کارها دست اوست و به همه امور آگاهی دارد. البته نباید انتظار داشت تا عاقد خطبه عقد را خواند یکی زنگ بزند و بگوید بیا این پول را خدا فرستاده بگیرش!


مدت زمانی طول می کشد تا این فرج و گشایش در کارها خودش را نشان دهد. ازدواج روزی آدم را زیاد می کند این تضمینی است که هم خدا و هم پیغمبرش داده!

پشتیبانی زیبا/ در یک ازدواج موفق برای فرد یک حافظ و پشتیبان دست و پا می شود مثل لباس که محافظ آدم است. وقتی زن و شوهر لباس هم شدند


یعنی علاوه بر این که باید متناسب و اندازه هم باشند، باید حافظ و پشتیبان هم نیز باشند و همانند لباس که زیبایی می بخشد، زینت و آبروی یکدیگر شوند.


یک پاسخ منطقی/ صریح بگویم ازدواج یک پاسخ منطقی به جسم است! تا آن...! بله! بالاخره خواست های منطقی جسمت را باید جواب بدهی!


به همین واضحی! عقلانی هم باید جواب بدهی؛ نه این که جوری جواب بدهی که دست و پا و اندامت را بغلتانی توی فساد و نه تنها نیازش را جواب نگویی که پریشانش هم بکنی!

● پرده دوم: ازدواج نکنید اگر...

ازدواج نکنید اگر احساس نیاز نمی کنید.

ازدواج نکنید اگر به رشد نرسیدید.

ازدواج نکنید اگر سازگاری با دیگران و حق پذیر نیستید.

ازدواج نکنید اگر قدرت انتخاب همسر موافق را ندارید.

ازدواج نکنید اگر توانایی مدیریت یک زندگی مستقل را ندارید.

ازدواج نکنید اگر با طرف مقابل تان تناسب ندارید.

ازدواج نکنید اگر معتاد به اعتیادهای خطرناک هستید!

ازدواج نکنید اگر نمی توانید سلامت نداشتن جسم تان را صادقانه به طرف مقابل بیان کنید.

ازدواج نکنید اگر مسئولیت پذیر نیستید و توانایی پذیرش مسئولیت یک خانواده را ندارید.

بهترین فاصله سنی برای ازدواج




بهترین فاصله سنی برای ازدواج


فاصله سنی مناسب میان زن و شوهر را می‌توان 2 تا 4سال و در برخی منابع 2 تا 7 سال یا 4 تا 7 سال در نظر گرفت. البته این به آن معنا نیست که اگر یکی دو سال به این سنین افزوده یا از آن کاسته شود، نباید ازدواجی انجام‌گیرد.

شاید بتوان گفت که اگر تمام زمینه‌ها بررسی شده باشد و مشکل خاصی دیده نشود، می‌توان فاصله سنی را به دیده اغماض نگریست ولی در عین حال بهترین و مناسب‌ترین فاصله سنی 2 تا 4 سال است.

 طبیعی است که اگر سایر شرایط، مناسب نباشد، باز هم ازدواج نمی‌تواند موفق باشد. فلسفه وجود چنین تفاوت سنی در این است که: اولا خانم‌ها زودتر به بلوغ عقلی و جسمی می‌رسند و در نتیجه پختگی‌ روانی لازم را زودتر پیدا می‌کنند.

خانم‌ها زودتر به بلوغ جن سی می‌رسند و بهتر است به نیازهای آنها زودتر پاسخ داده شود. از طرف دیگر نیازهای جن سی خانم‌ها نیز زودتر فروکش می‌کند، بنابراین به علت آمادگی زودتر زنان برای ازدواج و بلوغ اجتماعی است که این تفاوت سنی طرح می‌شود.


از دیدگاه دینی و در روایات اسلامی تناسب‌های مختلف در ازدواج تحت عنوان کلی، هم کفو بودن مطرح شده است که یک جنبه آن تناسب سنی است.

کفو هم بودن دو همسر یعنی تناسب، هم‌شانی و هم‌طرازی و در زمینه تناسب سنی یعنی لحاظ منطقی تفاوت سنی در ازدواج. از نظر اسلام ازدواج کردن با تفاوت سنی زیاد، امر نامشروعی نیست و آنچه در سنت پیامبر دیده می‌شود، حکایت از مشروعیت این نوع ازدواج دارد.

کمالات پیامبر(ص) به عنوان انسانی کامل به حدی بود که به خوبی با حضرت خدیجه(س) زندگانی کرد و در آن زندگانی معضلی به خاطر تفاوت سن و سال دیده نمی‌شد و از سوی دیگر خدیجه(س) نیز زنی با کمال و بی‌نظیر بود.

 تمامی ثروت فراوان خود را در راه تبلیغ اسلام صرف کرد و اولین زنی بود که به پیامبر ایمان آورد و فاطمه(س) را برای پیامبر به یادگار گذاشت.

 پیامبر نیز به عنوان همسری باوفا هرگاه که نام خدیجه(س) را می‌شنید، اشک در چشمان مبارکش حلقه می‌زد، به نحوی که اطرافیان آن حضرت، تاثر او را به خوبی حس می‌کردند.

البته در این ازدواج‌ها با این تفاوت سنی فقط کسانی می‌توانند موفق باشند که از رفتار پیامبر(ص) و خدیجه(س) به خوبی پیرونی کنند.


عدم تفاهم ودرک متقابل‌


با افزایش سن، انعطاف آدمی کاهش می‌یابد و همین امر در زندگانی مشترک معضل آفرین می‌شود. در نتیجه محیط امن خانه تبدیل به فضایی ناامن و تحمل ناپذیر می‌شود. به عنوان نمونه،‌ زنی که از همسر خود بزرگ‌تر است

 با توجه به تجربه بیشتری که دارد ممکن است این احساس در او ایجاد شود که او محق‌تر است و بنابراین دایم امر و نهی ‌کند و کمتر به دیدگاه‌های همسر خود توجه کند. پیامد چنین رفتاری عدم درک مسایل و مواضع یکدیگر، کناره‌گیری مرد از مدیریت خانواده، مطیع صرف همسر شدن و از همه مهم‌تر الگودهی نامناسب برای فرزندان است.

یا مردی با داشتن 20 سال سن بیشتر، طبیعی است که می‌تواند از تجارب بیشتری برخوردار باشد بنابراین این مساله زمینه‌ای فراهم می‌کند که شخص ارزش لازم را به نظرهای فرد کوچک‌تر ندهد یا طرف مقابل‌‌بیش از اندازه احساس کوچکی کند و همیشه در حال اضطراب و تشویش باشد و بالاخره از اداره زندگی درمانده شود.


عدم ارضای مناسب غرایز جنسی


یکی از اهداف ازدواج، ارضای غرایز است و این خود می‌تواند عامل موثری در تداوم زندگی خانوادگی باشد. اما در سنین بالا، فرد از لحاظ غریزه جن سی افول می‌کند؛ به نحوی که زوجین نمی‌توانند موجبات رضایت یکدیگر را در روابط زناشویی به نحو مطلوب تامین کنند و

همین امر ممکن است موجبات درگیری را فراهم آورده، محیط خانواده را متشنج کند. این مساله در موارد چشمگیری به بروز افسردگی در زنان جوان می‌انجامد و در برخی از زنانی که خویشتن‌دار و باتقوا نباشند، گرایش به انحرافات و لغزش‌ها دیده می‌شود

و در مردانی که با زنان بزرگ‌تر از خود ازدواج کرده‌اند مرد به علت عدم تمکین مناسب وکافی زن ممکن است به همسر دوم یا ازدواج موقت بیندیشد. وقتی که فاصله سنی بین زن و شوهر زیاد باشد، هریک در دوره‌ای از زندگانی به سر می‌برند که از لحاظ میل جن سی با هم متفاوت هستند.

به‌عنوان مثال، زنی که در دوران جوانی (18 سالگی) به سر می‌برد و همسرش در 35 سالگی است و به مرز میانسالی نزدیک شده است.

در این حالت زوج نمی‌تواند نیاز جن سی همسر خود را به شکل مطلوب ارضا کند. این عدم ارضای جن سی، ممکن است به شکل‌های مختلف همچون نق زدن‌های فراوان، عدم احساس رضایت از زندگی و... در زن جلوه‌گر شود.

 زمانی که مرد ?? ساله با دختری کم سن و سال ازدواج می‌کند پس از گذشت مدت ?? سال، به مرد ?? ساله‌ای تبدیل می‌شود که به‌طور قطع دیگر احساسات و توانایی‌های جن سی قبل را ندارد و این مساله عواقب خوبی در پی‌نخواهد داشت.


پیدا شدن سوءظن


گاهی وجود فاصله‌های سنی زیاد باعث می‌شود که زوجین سوءظن‌هایی نسبت به یکدیگر پیدا کنند و ممکن است حتی نتوانند دلایلی هم برای این گونه افکار ارایه کنند.


امر و نهی به همسر


در چنین خانواده‌هایی فرد بزرگ‌تر به دلیل داشتن تجربه، خود را ملزم می‌داند که مدام به همسر خود امر و نهی کند؛ امر و نهی بیش از حدی که همیشه مبتنی بر حق نیست، بلکه سلیقه نیز در آن سخت مداخله می‌کند تا موجبات ناراحتی همسر را فراهم ‌آورد.


 فرد بزرگ‌تر احساس می‌کند که باید فرد کوچک‌تر را تربیت کند و حال آنکه او انتظار دارد که با همسر زندگی کند، نه آنکه همسر وی نقش پدر و مادر را بر عهده گرفته، به امر و نهی و تربیت وی مبادرت کند. البته زن و شوهر باید برای تکامل و تعالی یکدیگر تلاش کنند و در مواقع ضروری به امر به معروف و نهی از منکر یکدیگر بپردازند.


امتیازدهی بیش از حد


مشکل دیگر این است که فرد بزرگ‌تر برای اینکه فرد کوچک‌تر را جذب کند و زندگی تداوم یابد، باید مدام به او امتیازاتی بدهد که وی را به دوام زندگی دلگرم کند اما دادن دایم امتیازات همیشه امکان‌پذیرنیست، زیرا گاه دادن این نوع امتیازها برای فرد بزرگ‌تر غیرقابل‌‌تحمل یا غیرممکن می‌شود و به این ترتیب از انگیزه طرف مقابل‌‌برای ادامه زندگی می‌کاهد.


 از سویی طرف کوچک‌تر که از نقطه ضعف همسر خویش اطلاع یافته درصدد اخذ امتیازهای بیشتری برمی‌آید که این امر اختلافات خانواده را تشدید کرده و جو ناامنی را بر خانه حکمفرما می‌کند و به این ترتیب خانواده‌ای نابسامان شکل می‌گیرد که کشمکش‌های ناشی از آن، از ارزش والدین در نزد فرزندان می‌کاهد و در نتیجه تاثیرات تربیتی آنها را نیز کاهش می‌دهد.


افزایش طلاق


معضل دیگری که گاه در خانواده‌هایی که تفاوت سنی زوجین زیاد است دیده می‌شود، مساله عدم تحمل یکدیگر و وقوع طلاق است. تحقیقاتی که روی 2 هزار و 167 پرونده طلاق انجام شده، حاکی از آن است
که یکی از مهم‌ترین دلایل طلاق در میان زوجین، همین تفاوت‌های سنی، به ویژه بزرگ‌تر بودن زن از مرد است؛ زیرا این پدیده، چه از نظر فرهنگی و چه از نظر اجتماعی، در جامعه ما پذیرفته‌شده نیست.


در برخی موارد، این ازدواج‌ها ممکن است به طلاق منجر نشود ولی همواره با پشیمانی همراه است؛ زیرا مشکلات ناشی از این نوع ازدواج‌ها به قدری زیاد و غیرقابل‌‌تحمل است که در اکثر موارد موجبات پشیمانی را فراهم می‌کند

و زندگی‌ای سراسر مشاجره و دعوا به وجود می‌آورد که گاهی تاثیرات آن روی زوجین و به ویژه روی فرزندان آنها کمتر از طلاق نیست. این حالت ممکن است امکان بزهکاری و جرم‌زایی در فرزندان را نیز افزایش دهد.


چهار نکته کلیدی

1 اختلاف سنی دختر و پسر نباید آنقدر زیاد باشد که دوره رشدی آنها متفاوت شود و در علاقه‌ها، سرگرمی‌ها، طرز نگرش و بینش و انرژی‌های روانی با هم تفاوت اساسی داشته باشد. به عنوان نمونه ازدواج دختر ?? ساله‌ای را با پسر?? ساله در نظر بگیرید.

در حالی که دختر در آغاز راه هیجانات، علاقه‌مند به شطینت‌های نوجوانی و جست و خیز و وقت گذرانی با دوستان، میهمانی و …. است، مرد، کار و تفکر و مطالعه، فیلم و موسیقی و گوشه ساکت خانه جهت استراحت را بیشتر می‌پسندد. همچنین دیدگاه مرد توام با تجربه و احتیاط است و دیدگاه دختر نوجوان ریسک و فعالیت‌های نو و بدیع.


2 بهترین و معمولی‌ترین وضعیت ازدواج این است که سن پسر کمی از سن دختر بیشتر باشد یا حداقل مساوی باشند. این به خاطر آن است که مدت باروری در خانم‌ها محدود بوده و در آقایان نامحدود است و ضمنا قدرت باروری خانم‌ها زودتر از آقایان شروع می‌شود.

همچنین نیاز است که آقایان قبل از ازدواج، علاوه بر بلوغ جسمی و فکری، به استقلال اقتصادی نیز برسند که این به زمان بیشتری نیاز دارد.


3 فرد مورد نظر شما در کل، باید معدل قابل‌‌قبولی در معیارهای مورد نظر شما کسب کند. به عنوان نمونه، دختری که همسن با پسری است اما در سایر معیارهای اساسی قوی است، معدل خوبی برای ازدواج دارد. در ضمن وی در معیار سن هم حداقل نمره قبولی را دارد.


 ولی اگر این دختر با همه معیارهای اساسی و خوبی که دارد، ?? سال از پسر بزرگ‌تر باشد، با وجود اینکه معدل بالایی دارد ولی در یک معیار اساسی رد می‌شود و چنین ازدواجی با ریسک بالایی از طلاق یا نارضایتی در زندگی زناشویی همراه می‌شود.


4 باید از طریق رسانه‌های گروهی، کلینیک‌های مشاوره ازدواج یا خانواده به دختران و پسرانی که قصد ازدواج دارند، آموزش داد که فاصله سنی بین آنها حداقل 2 سال و حداکثر 7 سال باشد

 و این مساله‌ای است که باید موقع راهنمایی قبل از ازدواج برای آنها تشریح کرد تا دریابند که با فاصله سنی کمتر، مشکلات کمتری خواهند داشت، مشروط بر اینکه به سایر جنبه‌های لازم برای ازدواج موفق نیز توجه کافی مبذول دارند.


این 10 رفتار را در دوران نامزدی جدی بگیرید !




 این 10 رفتار را در دوران نامزدی جدی بگیرید


یکی از نشانه‌های پنهانکاری دختر و یا پسر از همدیگر این است زمانیکه دختر و یا پسر، برخی از مسائل را بازگو نمی‌کنند و یا از جواب دادن به نامزد خود طفره می‌روند، در نتیجه می توان خیلی راحت به این مسئله پی برد.
در دروان نامزدی اگر دختر و پسر بخواهند به شخصیت واقعی یکدیگر پی ببرند، باید با هم صادق باشند؛ اما متاسفانه برخی افراد در این دوره صداقت نداشته و با اعمال فریبکارانه فرد مقابل خود را فریب می‌دهند.

به گزارش برنا، در این‌باره «حسن میرزا حسینی» دکترای روانشناسی و استادیار دانشگاه، می‌گوید: دوران نامزدی، دوره‌ای کاملاً حساس است که در آن دختر و پسر باید به شناخت از همدیگر، بپردازند. در این دوران جوانان با فرصت دادن به همدیگر می‌توانند بیشتر طرف مقابل را بشناسند.

بنابراین اگر آنها هر چقدر باهم صادق‌تر باشند، به نفع همدیگر کار کرده اند. در این برهه از زمان، دختر و پسر باید آنچه که هستند، رفتار کنند.

البته باید بدانید که با یک و یا دو جلسه نمی‌توان راهکارهایی را در نظر گرفت که دختر و پسر را همدیگر را بشناسند؛ زیرا آنها روانشناس ماهر و خبره‌ای نیستند که رفتار فریبکارانه و یا فیلم بازی کردن طرفین را حدس بزنند. اما با بررسی، تحقیق و تفحص می‌توان به شخصیت ذاتی فرد تا حدودی پی برد.

هر چقدر دوران نامزدی طولانی باشد و به دختر و پسر فرصت بیشتر داده شود که در موقعیت‌های اجتماعی قرارگیرند، به شخصیت اصلی و واقعی همدیگر بیشتر، دست پیدا خواهند کرد و حتی می توان رفتار آنها را متناسب با موقعیت سنجید.

بعضی از رفتارها در زندگی زناشویی ضعف آن زن و شوهر محسوب می‌شود که در دوران نامزدی می‌توان تا حدودی به آن پی برد، مانند:

1.پنهانکاری

یکی از نشانه‌های پنهانکاری دختر و یا پسر از همدیگر این است زمانیکه دختر و یا پسر، برخی از مسائل را بازگو نمی‌کنند و یا از جواب دادن به نامزد خود طفره می‌روند، در نتیجه می توان خیلی راحت به این مسئله پی برد.

2.تناقض‌گویی

شاید به این مثال توجه کرده اید که «دروغگو، کم حافظه می‌شود» یکی دیگر از روش‌های شناخت افراد این است که وقتی سوالی از او می‌پرسید، او به دروغ جواب شما را می‌دهد و اگر در زمان دیگری دوباره همان سوال را ‌پرسید جوابی می‌دهد که اصلا با قبل مطابقت ندارد.

3.وانمودکردن یا نقش بازی‌کردن

از طریق تست‌های روانشناختی تا حدی می‌توان به این خصوصیات پی برد و محک زد که چقدر طرف مقابل می‌تواند خودش را خوب جلوه دهد و یا نقش بازی کند. البته ناگفته نماند، ممکن است بعضی دختر،پسرها واقعا خودشان را بدتر از آنچه که هستند، نشان دهند.

4.وسواس داشتن

گاهی وقت‌ها فرد از آرایش و لباس پوشیدن طرف مقابل حساسیت نشان می‌دهد و به طرف مقابل تذکر می‌دهند، این رفتار نشان می‌دهد که طرف مقابل بسیار حساس بوده و ریزبین و نکته بین است.

5.پرتوقع بودن

توقع برخی افراد بیش از توان فرد مقابل است و خیلی راحت می توان این رفتار را شناخت.

6.عدم سازگاری

بارها اتفاق می‌افتد که دختر و پسر به علت عدم سازگاری از هم جدا می‌شوند و هیچ تفاهمی ندارد و هرکدام ساز مخالف طرف مقابل را می‌زند که این رفتار در دوران نامزدی قابل تشخیص است.

7.زود رنج بودن

یکی از ضعف‌های زن وشوهر در دوران زناشویی زودرنج بودن آن‌هاست و خیلی راحت این رفتار را می‌توان در دوران نامزدی تشخیص داد.

8.بی‌ملاحظه بودن

یک رفتاری که باعث جدایی در بین زن و شوهر است، این است همسر آنها بی‌ملاحظه است. زمانیکه دختر و یا پسر در دوران نامزدی ملاحظه طرف مقابل و یا خانواده و اطرافیان را نکنند؛ قطعاً آنها بی‌ملاحظه بوده و فقط به فکر نیازهای خود هستند.

9.عمل نکردن به وعده و مقررات

زمانیکه در دوران نامزدی، بین دختر و پسر قرار ملاقات گذاشته می‌شود و فرد مقابل طبق همان وقت به محل قرار نمی‌رسد، می‌توان متوجه شد که در آینده هم، به قول و وعده خود عمل نخواهد کرد.

10.عجول بودن

در بعضی اوقات شخص مقابل با کوچک‌ترین اشتباه از طرف دختر و یا پسر عصبانی شده و عکس العمل‌های غیر منطقی از خود نشان می‌دهند.

یکی از بهترین روش‌های آشنایی طرفین«مسافرت» است. اگر دختر و پسر در دوران نامزدی به مسافرت بروند، خیلی بهتر می‌توانند به روحیات و شخصیت همدیگر آشنا شوند.

آیا از ازدواج هراس دارید ؟

هراس از ازدواج 

 با رشد 40 درصدی آمار طلاق و رقم رو به فزونی آن و بـا در
نـظر گـرفتن این امر که افراد تا سنین 70 – 80 سالگی و یـا
شاید گـاهی 90 سالگی عمر مـی کنــند، ازدوج و تشکیـل
زندگی مشترک یکی از مسائلی است که اغلب افراد را به
وحشـت می اندازد. با این وجود اگر بدانید ازدواج مستـلـزم
چه مواردی بـوده و هـمـچنین انتظارات شخصی خودتان را
نیز معین نمایید، می توانـیـد بـه راحـتــی به ترس از ازدواج
غلبه کرده و با درک کامل تصمیم بگیرید کـه آیـا قصد ازدواج
دارید یا خیر؛

مراحل

1- ابتدا باید برای خودتان معین کنید که دقیقاً از چه چیز می ترسید. بیشتر افراد از خود ازدواج نمی ترسند، بلکه از حواشی و احتمال وجود شکست در آن وحشت دارند. احساس می کنید که چه تغییری ممکن است ایجاد شود؟ بدترین تصویر ذهنی که شما را در مقابل ازدواج کردن خلع سلاح می کند، در ذهن خود مجسم کنید.

2-  ترس هایتان را مخاطب قرار دهید. اگر والدینتان ازدواج ناموفقی را تجربه کرده اند و تنها به این دلیل که آنها زندگی خوبی با هم نداشتند، شما نمی توانید نتیجه بگیرید که در زندگی مشترکتان موفق نمی شوید. اگر احساس می کنید که ممکن است در نهایت کارتان به جدایی ختم شود، لیستی از مواردی را که می توانید انجام دهید تا نتیجه موفقیت آمیز گردد بر روی یک برگ کاغذ یادداشت نمایید. تمام صحنه هایی که باعث ایجاد ترس در شما می شود را مجسم کنید و سپس به این مطلب فکر کنید که برای بهبود اوضاع چه قدمی می توانید بردارید.

3-  مشورت بخواهید. از هر کسی که در زندگی مشترک خود موفق است بخواهید تا اسرار موفقیتش را با شما نیز در میان بگذارد. معمولاً آنها در حرف هایشان به این نکته هم اشاره می کنند: "همیشه سعی می کنیم از رفتار بد کوچک یکدیگر چشم پوشی کنیم" ، اما توجه داشته باشید که نیازهایتان را پیش از هر چیز باید با شریک زندگیتان در میان بگذارید. از این طریق هم شریکتان متوجه نیازهای شما می شود و هم میتوانید در رابطه خود به موفقیت دست پیدا کنید.

4- تصمیم بگیرید که آیا خودتان شخص مقابل را برای زندگی تا آخر عمر انتخاب میکنید و یا اینکه او فقط شما را انتخاب کرده و دیگران نیز شما را تشویق به انجام چنین کاری می نمایند؟ شاید شما به راستی از ازدواج ترس نداشته باشید بلکه از ازدواج با این شخص بخصوص می ترسید. یک نکته بدیع این است که هیچ گاه به فکر کسی نباشید که بتوانید با او زندگی کنید، بلکه دنبال کسی بگردید که بدون او قادر به زنگی نباشید.

5- ببینید که کدامیک از جنبه های ازدواج در نظر شما و در نظر طرف مقابل از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. ممکن است که شما با قبول تعهد نسبت به یکدیگر وارد رابطه شوید و رابطه تان بدون اینکه هیچ گونه ازدواج رسمی در آن به وقوع پیوسته باشد، همچنان ادامه پیدا کند. دقت کنید که در صورت رسمی شدن رابطه، شما و همچنین شریک زندگی و افراد دیگر خانواده چه تغییراتی را از خود نشان خواهند داد. اگر در مورد این مطلب که وجود ازدواج و یا عدم آن چه مسائلی را برای شما ایجاد میکند، صادق باشید بهتر می توانید معنا و مفهوم ازدواج را درک کرده و ببیند که با شرایط فعلی شما و فرد مورد نظرتان همخوانی دارد و یا خیر.

6-  هیچ لزومی ندارد که هر ثانیه و هر روز از زندگی مشترک خود را در صلح و آرامش کامل سپری کنید. شما یک انسان کامل نیستید و شریکتان نیز چنین خصوصیتی ندارد. اگر منتظر ازدواج با کسی هستید که هر روز در زندگی خود فقط رنگین کمان و طلوع خورشید را مشاهده کنید، آنگاه هیچ گاه نمی توانید ازدواج کنید چرا که هیچ کس قادر به زندگی کردن با یک چنین خیالات خامی نیست. ازدواج موفق نیازمند تلاش سخت دو جانبه است و برای کامل کردن آن باید از زندگی خود برای آن مایه بگذارید. تعداد بسیار زیادی از افراد با امیدها و آرزوهای واهی ازدواج می کنند و زمانیکه مشاهده می کنند که اوضاع کمی دشوار شده و بر وفق مرادشان نیست درخواست طلاق را پر کرده و مجدد در پی یافتن فرد جدیدی می افتند. خودتان را برای عبور از دست اندازهای خیابان آماده کنید تا زمان مواجهه با آنها شگفت زده و متعجب نشوید.

7- برای زندگی خود برنامه ریزی کنید. پیش از ازدواج بنشینید و تکلیف خودتان را با خودتان معلوم کنید. آیا بچه می خواهید؟ چند تا؟ چه کسی مسئول تامین مالی خانواده است؟ آیا هر دوی شما کار می کنید؟ چه مقدار پول برای دوران بازنشستگی پس انداز می کنید؟ کجا زندگی خواهید کرد؟ چه کسی مسئول چه کاری است؟ اگر آقا هنوز با دوستانش بیرون می رود، آیا خانم هم می تواند چنین کاری را انجام دهد؟ شاید مطرح کردن این سؤالات قدری مشکل باشد، اما این امر چیزی از اهمیت قضیه را کم نمی کند، و شما موظفید که آنها را با کسی که قصد دارید تا آخر عمر با او زندگی کنید در میان بگذارید. اگر در حال حاظر حلقه ازدواج را به دست کرده اید، دیگر نیازی نیست که شرایط را برای خودتان سخت تر کنید. در این شرایط باید مواقع بروز درگیری را پیش بینی کرده و از بروز آن جلوگیری نمایید. اگر شما رابطه سالمی داشته باشید مرحله پرسش و پاسخ شما را بیش از پیش به یکدیگر نزدیک می سازد.

نکات

  • سه دلیل عمده طلاق را پول، سکس و فرزندان تشکیل می دهند. پیش از مواجهه با این مشکلات ببینید که آیا به اندازه کافی پیرامون این مطالب با فرد مقابل مشترکاتی دارید یا خیر. اگر بتوانید بر سر این مسائل با شریک زندگی خود به توافق برسید آنوقت حل مشکلات بعدی چندان دشوار نخواهد بود. در گفتگوهای صمیمی از او بخواهید که پیرامون انتظارات، عقاید، باورها، زمانبدی و .... برای شما بیشتر توضیح بدهد. هر چه بیشتر یکدیگر رابشناسید و مسائل مبهم کمتری در میان باشد، درصد موفقیت رابطه افزایش پیدا می کند.
  • مخالفت در هر رابطه ای کاملاً طبیعی است. این امر یکی از ملزومات هر رابطه سالمی است و هر دو طرف می توانند چیزهای بسیار زیادی را از آن یاد بگیرند. تا آنجایی که می توانید به حرف های طرف مقابل به دقت گوش دهید و دیدگاههای شخصی آنها را نیز منظور کنید، همچنین در نهایت ادب و احترام نقطه نظر های شخصی خودتان را نیز به او انتقال دهید.
  • دقت داشته باشید که تمام ازدواج ها موفق نیستند. نمیتوان اظهار کرد که انتخاب تمام افراد صحیح است، اما به هر حال باز هم باید انتخاب کرد.
  • در نظر داشته باشید که اگر ترس از ازدواج به شما اجازه نمی دهد که فرد دیگری وارد زندگی مشترکتان شود، این احتمال وجود دارد که تا آخر عمر خود مجرد باقی بمانید. البته این امر بد نیست؛ چیزی که اهمیت دارد این است که خودتان ترجیح می دهید چگونه زندگی کنید.
  • سعی کنید حتماً پیش از تشکیل زندگی مشترک برای مشاوره های پیش از ازدواج به یک مشاور مراجعه کنید. اطلاعات و گفتگوی رک و پوست کنده زیر نظر یک شخص سوم حرفه ای، می تواند به شما کمک کند که تصمیم نهایی خود را در مورد ازدواج  با اطمینان بیشتری اتخاذ نمایید.
  • در مورد قراردادهای پیش از ازدواج فکر کنید و پیرامون آنها با شریک خود گفتگو کنید.
  • به تمام نقاط منحصر بفرد و فوق العاده ازدواج فکر کنید. به این مطلب فکر کنید که می توانید با کسی که دوستش می دارید زندگی کنید.
  • ببینید که چقدر خوش شانس هستید که حق ازدواج کردن را دارید. افراد بسیار زیادی در سطح جهان هستند که چنین حقی از آنها سلب شده است.
  • به آثار فعالیت های جنسی و تاثیر آنها برروی رفتار شما در مقابل ازدواج فکر کنید. اگر بدون ازدواج رابطه جنسی داشته باشید، با این کار تعهد موجود برای ازدواج در نظرتان کاسته می شود. این اصل که سکس در خارج از رابطه زناشویی وجود ندارد، به زوج ها کمک می کند که نسبت به هم متعهد باقی مانده و احساس کنند که برای یکدیگر بی همتا و منحصر بفرد هستند. این امر به شما کمک می کند که ارزش های موجود در رابطه را بهتر دریافت کنید و ترس های خارجی را به کمترین میزان خود کاهش دهید.

توجه

اگر به هیچ وجه قادر به غلبه بر ترس خود نسبت به ازدواج نیستید، باید این موضوع را با فرد مقابل در میان بگذارید. با این کار ممکن است خودتان را در معرض بر هم خوردن رابطه قرار دهید، اما اگر همین حالا رابطه شما بهم بخورد، خیلی بهتر از این است که رابطه تان بعدها که ازدواج کردید به هم بخورد... هر کاری که می کنید، هیچ گاه زمانیکه احساس می کنید از روی اجبار به سمت ازدواج سوق داده شده اید و یا خودتان نمیخواهید این کار را انجام دهید، وارد زندگی مشترک نشوید. این امر صرفاً باعث ایجاد بدبختی برای هر دوی شما می شود.