سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

مدیر سایت مهران حکمت
سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

مدیر سایت مهران حکمت

بر کمرویی غلبه کنید

 بر کمرویی غلبه کنید

 

کمرویی متضمن اضطراب و بازدارندگی رفتاری در موقعیت های اجتماعی است (لیری، 1986). با وجودی که تمام کودکان ممکن است در بعضی مواقع دچار کمرویی شوند امّا میزان آن در برخی کودکان بسیار بیشتر از حدّ معمول است. این مقاله درباره این دسته از کودکان است.

کودکان کمرو اغلب برای دیدن دیگران ظاهراً اشتیاق نشان می دهند امّا برای صحبت کردن یا پیوستن به دیگران اکراه دارند (آسندورف، 1993). برای مثال، کودکان کمرو ممکن است در جمع افراد ناآشنا، ساکت و بی صدا باقی بمانند، حتی هنگامی که مورد خطاب قرار گیرند. آن ها ممکن است از وارد شدن و حضور در یک مکان جدید، مثل کلاس درس، بدون همراهی پدر یا مادرشان سرباز زنند. کودکان کمرو ممکن است در فعالیت های ورزشی یا تفریحی مشارکت نکنند و هنگامی که در جمع افراد ناآشنا قرار گیرند فقط نگاهشان را به زمین بدوزند و از هر حرکتی که باعث جلب توجه دیگران به آن ها شود اجتناب نمایند.

کودکان کمرو دلشان می خواهد که با افراد ناآشنا تعامل داشته باشند امّا به دلیل ترس، این کار را نمی کنند. مشکل دیگری که در برخی کودکان وجود دارد و ارتباطی به کمرویی ندارد این است که ترجیح می دهند تنها باشند. این گونه کودکان، علاقه ای به دیدار دیگران ندارند و هنگامی که دیگران به آن ها نزدیک می شوند نیز شور و شوقی نشان نمی دهند.

● علت کمرویی چیست؟

علت یا علت های کمرویی هنوز به طور دقیق مشخص نشده است. امّا متخصصانی که در این زمینه کار می کنند علل زیر را به عنوان علل احتمالی کمرویی بر می شمارند: (1) عوامل ژنتیکی، (2) پیوند نه چندان محکم عاطفی بین اولیاء و کودک، (3) فراگیری ضعیف مهارت های اجتماعی و (4) انتقاد یا تمسخر مداوم اولیاء، خواهر و برادرها یا دیگران.

● نکات مثبت کمرویی

کودکان کمرو نسبت به سایر کودکان، بسیار کمتر مرتکب بی نزاکتی یا بدرفتاری اجتماعی می شوند. (سانسون، 1996). این امر ممکن است به دلیل این باشد که کودکان کمرو نسبت به این که دیگران چگونه درباره آن ها فکر می کنند بسیار حساسند.

● نکات منفی کمرویی

متخصصان در مورد این که کمرویی دوران کودکی بعداً به مشکلات سلامت روانی می انجامد یا نه، اختلاف نظر دارند. امّا مشکلات هیجانی و عملی ناشی از کمرویی واضح است. از نظر عملی، کودکان کمرو مهارت های اجتماعی را کمتر کسب می کنند و دوستان کمتری پیدا می کنند. از فعالیت های مختلف، مانند ورزش، تفریحات و گفتگو که آن ها را در مرکز توجه قرار دهد پرهیز می نمایند. کودکان کمرو معمولاً نسبت به هم سن و سالان خود اعتماد به نفس کمتری دارند (جونز و کارپنتر، 1986) و بیشتر از حدّ میانگین دچار اختلالات و مشکلات روده و معده هستند (چانگ و اوانز، 2000). کودکان کمرو معمولاً به هنگام نوجوانی دچار اضطراب می شوند. آن ها شبکه اجتماعی محدودتری دارند و از این بابت معمولاً احساس نارضایتی و ناخشنودی می کنند. من دانشجوی کمرویی را می شناختم که به دلیل ترس از ارایه شفاهی تزش، هرگز فارغ التحصیل نشد.

بسیاری از افراد کمرو به این خصلت خود به عنوان مشکل مهمی که به طرق مختلف مانع پیشرفت آن هاست می نگرند. خوشبختانه میزان کمرویی برخی از افراد با بالا رفتن سن کاهش می یابد. (زیمباردو، 1986). با وجود این، حتی این گونه افراد نیز به خاطر کمرویی قبلی خود و فرصت های اجتماعی که از دست داده اند، احساس نارضایتی و ناخشنودی می کنند.

● کمک های اولیاء و معلمان به کودکان برای غلبه بر کمرویی

روش های مختلفی برای کمک به کودکان برای غلبه بر کمروییشان وجود دارد. برخی از آن ها ممکن است برای بعضی کودکان موثرتر از بقیه باشد. به کار بستن مرتب برخی از روش هایی که در زیر آمده است می تواند برای برخی کودکان بسیار مفید باشد. پیشنهاد من این است که هر چه بیشتر از این روش ها را که می توانید به مدت حداقل یک ماه امتحان کنید و آن هایی را که موثرتر می یابید ادامه دهید. برخی از این روش ها را باید به طور نامحدود ادامه دهید زیرا در واقع آن ها جزء اصول فرزندپروری هستند.

1) با کودکانتان در مورد هنگامی که خودتان کمرو و خجالتی بودید صحبت کنید

هنگامی که کودکان کمرو احساس بدی نسبت به کمرو بودن پیدا می کنند، بیشتر و بیشتر اعتماد به نفس خود را از دست می دهند. پدر و مادر می توانند این تاثیر منفی را با بازگو کردن خاطراتی از موقعی که خودشان خجالتی بودند، خنثی کنند (زیمباردو، 1981). از آنجا که کودکان معمولاً پدر و مادر خود را قوی و خداگونه احساس می کنند، بدین ترتیب احساس بهتری نسبت به رفتارهای خجالتی خود پیدا می کنند. اگر پدر و مادر بعداً در مورد چگونگی رفع مشکل خودشان (مثلاً هدف گذاری برای رفتارهای اجتماعی تر و دنبال کردن آن) صحبت کنند، کودکان یک الگوی قوی برای دنباله روی پیدا خواهند کرد. قشنگی این کار این است که چیزی برای مقاومت کردن کودک وجود ندارد. در واقع، کسی به او نمی گوید چکار کند. پدر و مادر فقط شرح می دهند که خودشان چه کردند و چطور موفق شدند.

2) برای کودکان توضیح دهید که منافع رفتارهای اجتماعی چیست

کودکان هنگامی که انتظار فایده بردن از یک رفتار را داشته باشند، تمایل به انجام آن پیدا می کنند (پیر و مارتین، 1996). مطمین ترین شیوه ای که پدر و مادر می توانند مزایای رفتارهای اجتماعی را به کودکانشان بگویند، نقل مثال های شخصی است. برای مثال: من برای این که معلم شوم مجبور بودم بر کمرویی خود غلبه کنم زیرا معلّم باید هر روز در مقابل عدّه جدیدی صحبت کند. پدر و مادر می توانند آنگاه به توصیف مزایای فوری رفتارهای اجتماعی، مثل دوست بیشتری پیدا کردن، تفریحات بیشتری داشتن و لذت بردن بیشتر از محیط مدرسه و فعالیت های اجتماعی بپردازند.

3) هنگامی که کودکان از تعامل با دیگران واهمه دارند با آن ها همدلی نشان دهید

یک روش برای کمک به کودکان در زمینه کنترل ترسشان از برخی موقعیت های اجتماعی، نشان دادن همدلی با آن ها هنگامی که از تعامل با دیگران واهمه دارند است. بنابراین، اگر مثلاً کودکی به دلیل کمرویی از رفتن به زمین ورزش و بازی کردن با دیگران سرباز زد، پدر و مادر می توانند به او بگویند من احساس تو را به خوبی درک می کنم. من هم خودم گاهی چنین احساسی داشتم- هنگامی که مطمین نبودم چکار باید بکنم و دیگران مرا تماشا می کردند. با نشان دادن همدلی، پدر و مادر به کودک کمک می کنند که حس کند او را درک کرده و پذیرفته اند و نیز به او کمک می کنند که هیجاناتش را بشناسد و درباره آن ها صحبت کند و شروع به جستجوی راهی برای کنترل آن ها نماید.

4) به کودکانتان برچسب کمرو بودن نزنید

پدر و مادرها گاهی به هنگام صحبت با دیگران، در جلوی کودکشان می گویند که او کمرو و خجالتی است. این یک اشتباه بزرگ است! کودکانی که به آن ها گفته می شود که کمرو هستند، رفته رفته درباره خودشان چنین فکر می کنند و بدون این که تلاشی برای تغییر یافتن نمایند، در این نقش جا می افتند. پدر و مادر عاقل هرگز برچسب منفی به کودکانشان نمی زنند.

از آنجا که رفتارهای خجالتی در کودکان بسیار واضح و آشکار است، معمولاً دیگر کودکان یا بزرگسالان درباره آن اظهار نظر می کنند. مثلاً می گویند: اوه، چه بچه کمرویی یا بچه خجالت می کشد . در این مواقع بهترین واکنشی که پدر و مادر می توانند نشان دهند چیست؟ بهتر است به شیوه مناسبی (مثلاً با لبخند) با این حرف مخالفت کنند و از عبارات دیگر مانند این که بچه ها گاهی مدتی طول می کشد تا با شرایط خو بگیرند و آماده بشوند استفاده کنند.

5) برای رفتارهای اجتماعی کودک هدف گذاری کنید و پیشرفت او را بسنجید

پژوهش های زیادی بر ارزش هدف گذاری در بهبود عملکرد صحّه گذاشته اند (لاک، 1996). مفیدترین هدف ها آن هایی هستند که قابل اندازه گیری، واقعی و در حد توانایی فرد مورد نظر باشند. برای بسیاری از کودکان کمرو، یک هدف واقعی و چالش انگیز، گفتن حداقل یک جمله به یک آدم جدید در هر روز است. هدف های مناسب دیگر می تواند صحبت کردن در مقابل کلاس، شرکت کردن در بازی با دیگر کودکان(حتی بدون حرف زدن)، یا سوال کردن از معلم باشد. پدر و مادر می توانند پیشرفت کودک را با قرار دادن جدول یا نموداری در خانه و مثلاً گذاشتن یک ستاره در جلوی هر روزی که کودک به هدف مورد نظر دست یافته است، پیگیری کنند. کودکان معمولاً دوست دارند خودشان ستاره هارا در جدول قرار دهند.

6) مدل و الگویی برای رفتار اجتماعی قرار دهید

کودکان معمولاً از مشاهده رفتار اولیاء یا دیگران، درس های زیادی می آموزند (بندورا، 1984). در واقع، توصیه های شفاهی پدر و مادر اثرش در کودک کمتر است ازمشاهده انجام آن کارها توسط خود پدر و مادر. پدر و مادرانی که هیچکس را به خانه شان دعوت نمی کنند، هرگز به کسی تلفن نمی کنند و تمایلی به صحبت کردن با غریبه ها ندارند، کودکانی کمرو و غیراجتماعی بار خواهند آورد. پدر و مادری که می خواهند کودکشان رفتار اجتماعی بیشتری داشته باشد باید مراقب رفتارخودشان باشند و هرگاه که امکان داشته باشد در جلوی فرزندشان به چنین رفتارهایی بپردازند. دوستان و اقوام را به خانه دعوت کنند، به دیدار همسایگان بروند و با افراد ناآشنا در فروشگاه سر صحبت را باز کنند.

از همه مهم تر این که با کودکانی همسن و سال کودک خود صحبت کنند و در بازی های آن ها شرکت نمایند. اگر کودک شما با آن ها صحبت نمی کند و به آن ها نمی پیوندد، نگران نباشید. شما الگویی برای کودکتان شده اید که به او نشان می دهد رفتار اجتماعی با کودکان چگونه است و این که کودکان معمولاً واکنش مثبتی به این گونه رفتارها نشان می دهند. شما همچنین نحوه تعامل با دیگران را به کودکتان نشان می دهید. اگر فرزندتان از رفتار شما ناراحت شد (مثلاً به دلیل خجالت کشیدن)، با او همدلی کنید و به تعامل خود به نحو مناسبی خاتمه دهید. امّا این نوع تعامل را باز هم در آینده تکرار کنید و به تدریج بر طول مدّت آن بیافزایید.

7) کودکان را در معرض موقعیت ها و افراد ناآشنا قرار دهید

کودکان کمرو هر چه بیشتر در معرض تعامل با افراد ناآشنا قرار گیرند، کمرویی آن ها با سرعت بیشتری کاهش می یابد. البته بیشترین فایده این کار هنگامی است که تدریجی باشد. هرگاه امکان داشت، بگذارید کودکتان به موقعیت ها و افراد جدید عادت کند، قبل از آن که شما آن ها را برای تعامل با دیگران تحت فشار بگذارید.

به فرزندتان کمک کنید در یک موقعیت جدید، کم کم اعتمادش تقویت شود. یک موقعیت مثلاً می تواند یک بستنی فروشی باشد که کودک به تدریج شروع کند خودش سفارش بستنی بدهد. نکته کلیدی برای کودک کمرو، دیدن یک موقعیت و در صورت امکان، افراد بخصوص، به طور مکرّر است. در این صورت او به تدریج به رفتارهای اجتماعی تری خواهد پرداخت.

کودک را هر چه بیشتر در معرض موقعیت ها و افراد گوناگون قرار دهید. بهتر است کودکان کمرو را به طور مرتب در معرض دید کودکان کم سن و سال تر بگذارید. برخی کودکان کمرو اعتماد به نفس بیشتری در تعامل با کودکان کوچک تر از خود نشان می دهند (هونیگ، 1987). همچنین کودکان کمرو را در معرض ملاقات افراد جدیدی که به منزل دعوت می کنید قرار دهید. کودکان کمرو غالباً در خانه احساس اطمینان بیشتری می کنند.

8) کودکان را به تعامل با دیگران وادارید

کودکتان را وادار به صحبت کردن، پیوستن یا تعامل با دیگران، هرگاه که احتمال می دهید این کار را بکند، نمایید. مثلاً به او بگویید بگو که اسمت مریم است یا بگو خداحافظ . اگر کودک چیزی بر زبان نیاورد سعی کنید او را وادار به دست تکان دادن (برای سلام یا خداحافظی) کنید. دست تکان دادن، یک گام به جلو در مسیر صحیح است. یک روش خوب دیگر این است که با کودک دیگری صحبت کنید و سپس به فرزند خود بگویید: از این کفش ها خوشت میاد؟ خودت لنگه آن ها را نداری؟

مواظب باشید که کودک کمرو را تحت فشار قرار ندهید. با این کار مقاومت بیشتری در او به وجود می آورید (هونیگ، 1987). به دنبال پیشرفت های تدریجی باشید و بدانید که کودک یک روز پیشرفت نشان می دهد و روز دیگر نه.

9) به کودکتان برای رفتارهای اجتماعی پاداش دهید

پاداش پیش بینی شده، انگیزه بسیار قدرتمندی به وجود می آورد (بندورا، 1986). هرگاه کودک کمرو رفتاری اجتماعی از خود بروز داد او را تشویق و تحسین کنید. حتی در مورد پیشرفت های جزیی نیز این کار را انجام دهید. اگر کودک به هدف تعیین شده روزانه دست یافت، او را تحسین کنید و با چیزی که او دوست دارد (مثل غذای خاص یا کار خاص) تشویقش نمایید. مثلاً اگر کودک رفتار فوق العاده ای انجام داد، در جدول یا نموداری که قبلاً از آن صحبت کردیم، ستاره طلایی بگذارید. از قبل به کودکتان بگویید که انجام یک رفتار اجتماعی خاص چه پاداشی در پی خواهد داشت.

10) رفتار اجتماعی دیگران را در جلوی فرزند خود تحسین کنید

پدر و مادر با اظهار نظر مثبت درباره رفتار اجتماعی دیگران می توانند به کودک کمرو در ارزش گذاری بر رفتارهای اجتماعی کمک کنند. برای مثال، پدر و مادر می توانند به فرزندشان بگویند من از شیوه ای که آن پسر بچه نزد ما آمد و اسم ما را پرسید خوشم آمد و یا این که مستقیماً به تعریف از آن بچه در مقابل فرزند خود بپردازند. البته مواظب باشید که از اظهار نظرهایی از قبیل این که چرا تو نمی توانی مثل او عمل کنی؟ پرهیز نمایید.

11) به فرزندتان در تعامل با دیگران کمک کنید

برخی کودکان کمرو نمی دانند در بعضی موقعیت های خاص، مثلاً هنگامی که کودک جدیدی را ملاقات می کنند، چه بگویند. پدر و مادر می توانند به کودک کمرو از طریق تشویق آن ها به تمرین مهارت های اجتماعی کمک کنند. یک روش موثر برای کمک به فرزند در بهبود مهارت اجتماعی، تشویق آن ها به تمرین کردن (نقش بازی کردن) است (میلتن برگر، 1987). برای مثال، پدر و مادر و فرزند می توانند هر کدام نقشی رادر یک موقعیت ایفاء کنند. از عروسک هم می توان برای این منظور استفاده کرد.

12) برای هر کودک کمرو در هر موقعیت مهم، یک جفت پیدا کنید

یک کودک کمرو که بتواند در یک موقعیت جدید حتی یک دوست هم پیدا کند، احساس آسایش بیشتری خواهد یافت و نهایتاً با کودکان بیشتری به تعامل خواهد پرداخت. پدر و مادر یا معلم می توانند با درخواست از دو بچه برای بازی کردن با یکدیگر و سپس صبحت کردن با هر دوی آن ها در مورد فعالیت ها و علایق مشترک، این فرایند را تسهیل کنند. پدر و مادر یا معلم همچنین می توانند به آن دو کودک کاری را تخصیص دهند (مثل سر هم کردن یک پازل) و از آن ها بخواهند با هم آن را انجام دهند (هونیگ، 1987). انتخاب کودک مناسب به عنوان جفت برای کودک کمرو نیز حایز اهمیت است.

13) کتاب هایی را که درباره افرادی است که بر کمرویی یا ترس شان غلبه کرده اند، برای کودکتان بخوانید

خواندن کتاب هایی درباره کودکانی که بر کمرویی یا ترسشان غلبه کرده اند، برای کودکان کمرو مفید است. به هنگام خواندن این گونه کتاب ها، پدر و مادر می توانند از طریق صحبت کردن با کودک درباره درس هایی که از آن داستان می شود گرفت و چگونگی به کار بستن آن ها در زندگی، بیشترین تاثیر را بر کودک بگذارند.

14) جلوی تمسخر کودکان را بگیرید

طرد اجتماعی و مسخره کردن می تواند به شکل گیری کمرویی کمک کند. بنابراین، کودکتان را مسخره نکنید و به دیگران نیز اجازه ندهید که چنین کنند. در صورت لزوم، کودکتان را از جمع کودکانی که او را مسخره می کنند خارج نمایید. با کودکانتان صحبت کنید و به آن ها بگویید که حرف دیگران اهمیتی در زندگی آن ها ندارد. برای آن ها از مواردی که در گذشته خودتان مورد تمسخر دیگران قرار گرفته بودید صحبت کنید. خود افشاگری شما به فرزندتان کمک می کند که احساس ناراحتی کمتری از مسخره شدن توسط دیگران پیدا کند.

15) به کودکان بیاموزید که هیجاناتشان را به صورت کلامی بیان کنند

بهترین شروعی که کودکان کمرو برای کنترل احساس شرمندگی و ترس شان می توانند داشته باشند، شناسایی و صحبت کردن درباره آن احساسات است. برای کمک به کودک در رشد این مهارت ها، در جلوی او درباره هیجانات خود صحبت کنید. برای مثال، بگویید وقتی از میز بالا می روی من می ترسم یا وقتی به کودکان بی سرپناه فکر می کنم، غمگین می شوم. کودکتان را وقتی درباره هیجاناتش صحبت می کند تحسین کنید.

16) تلاش های خود را با دیگران هماهنگ سازید

تلاش هایی که به منظور کمک به اجتماعی تر کردن کودک صورت می گیرد، در صورتی که توسط همگان (پدر، مادر، معلّم و ...) به طور هماهنگ اجرا شود، تاثیر بیشتری خواهد داشت. در این میان، معلمان نیز با تشویق کودک به انجام کارهای اجتماعی و کمک به آن ها در دوست یابی، می توانند نقش عمده ای ایفا کنند. این نکته را باید در نظر داشت که کودکان کمرو ممکن است شیوه های خاص خودشان را برای دستیابی به هدف های مقرر داشته باشند. تا جایی که امکان دارد با آن ها همراهی کنید و آن ها نیز احتمالاً با شما همکاری خواهند کرد.

17) اطلاعات خودتان را در مورد کمرویی تکمیل کنید

هر چیزی که درباره این موضوع می یابید را بخوانید. توصیه های متخصصان را در نظر بگیرید و آن ها را به کار ببندید.

18) با مشاور، روان شناس یا روان پزشک مشورت کنید

اگر به کار بستن روش هایی که در اینجا گفته شد برایتان دشوار است و اگر این روش ها در مورد کودکتان جواب نمی دهد، با مشاور مدرسه کودکتان و یا یک روان شناس مشورت کنید. روان شناسان ممکن است روش های دیگری بجز آنچه در اینجا گفته شد را به شما پیشنهاد کنند. برخی روان پزشکان گاهی داروهای مهارکننده جذب مجدّد سروتونین مثل پروزاک را برای موارد حاد کمرویی یا اختلال اضطراب اجتماعی تجویز می کنند اما دارو درمانی برای کودکان باید به عنوان آخرین راه حل در نظر گرفته شود زیرا اثرات جانبی بلند مدّت این داروها هنوز کاملاً شناخته شده نیست.

شاد زیستن

 شاد زیستن 

انسان موجودی شاد خواه و لذت طلب است.هرگزداشتن مال و اموال،نشانه ی خوشبختی و بی توانی و فقر نشانه ی بدبختی نیست .اگرچنین بودثروتمندان باید شادترین وفقرا بدبخت ترین افراد باشند.

درحالی که همیشه چنین نیست تمام شورهاولذایذبهشت زندگی ،منتظرکسانی هستندکه با تلاش وتفکرومقاومت خود به این بهشت میرسانند.

بهشت در نزدیکی ماست ولی برای کسانی متجلی میشود که دلشان ناب و بی غش باشد این افراد دلیر و بزرگوار زندگی میکنند تا همیشه شاد و بانشاط باشند واز زندگی بهره مندشوند درست است که گفته اند:

(زندگی به یک شب تار می ماند،باید چراغ خود را به دست خود بافروزیم و زندگی خود را روشن کنیم)

آیادقّت کرده اید وقتی که احساس خوبی درباره ی خود دارید،دیگران هم بهتراز همیشه به نظر می رسند؟جهان بازتاب و عکس العمل خود ماست .وقتی از خودمان بیزاریم ،ازهمه بیزاریم و وقتی که به همین که هستیم می اندیشیم وعشق می ورزیم جهان درنظرمان دوست داشتنی است .

بهتراست افکارشاد و سلامت داشته باشیم وسلامتی راحقّ انسانی و شایسته ی خودبدانیم .باخود ملایم باشیم و خانواده ی خود را بپذیریم .دوست بداریم و بدانیم یکی ازکلیدهای شادی و خرسندی ،تمرکز ذهن بر لحظه ی حال است ،این لحظه تنها زمانی است که دراختیار داریم وازلحظه ی بهترچیزی بسازیم که آن شادی است آبراهام لینکلن گفته است(اغلب مردم تقریبا به همان اندازه شاد هستند که انتظارش را دارند .)

ما هرگز نمی دانیم که در آینده ،چه شادی ها و ثروتها و نعمت هایی درانتظار ما است پس لحظه ی حال راغنیمت بدانیم ونهایت استفاده را از آن ببریم.

 

 ۵ راهکار شگفت انگیز برای شاد زیستن

  5روش ساده که به طور شگفت آوری شما را شادتر می‌کند

.

تعدادی از دانشمندان معتقدند قسمت اعظم شادی انسان‌ها توسط عوامل ژنتیکی ، سلامتی و دیگر فاکتورهایی تعیین می‌شود که غالبا از کنترل ما خارج هستند.اما تحقیقات اخیر دانشمندان نشان می‌دهد انسان‌ها می‌توانند کنترل شادی خود را به عهده بگیرند و با استفاده از تمرین‌های خاصی آن‌ را بهبود ببخشند. 


روان شناس سونجا لیوبومیرسکی از دانشگاه کالیفرنیا گفت : سوال یک میلیارد دلاری این است که آیا ممکن است شادتر زندگی کرد؟بر خلاف یافته‌های اخیر که نشان می‌دهد قسمتی از شادی ژنتیکی است و بر خلاف یافته‌هایی که نشان می‌دهد وضعیت زندگی ما تاثیر کمی رو ی میزان شادی ما دارند ، اما کارشناسان معتقدند شادی در قدرت ما در تغییر نهفته است.
لیوبومیرسکی در کنفرانس سالانه پیشرفت علوم در کشور آمریکا سخنرانی کرد . او و همکارانش 51 مطالعه مختلف را بررسی کردند و متوجه شدند تمرین‌های خاصی می‌تواند میزان شادی ما را به طور شگفت انگیزی افزایش دهد.نتایج این تحقیقات در نشریات روانشناسی پزشکی به چاپ رسیده است.
در اینجا 5 روش که می‌تواند شادی شما را افزایش دهد بیان شده است.
1.قدردان و سپاسگذار باشید:از بعضی از افرادی که در این مطالعات شرکت داشتند خواسته شد نامه تشکرآمیزی به افرادی بنویسند که به گونه ای به آن‌ها کمک کردند.این مطالعه نشان داد که این کار باعث شادی مضاعفی و پایداری در بین انسان‌ها می‌شود که تا هفته‌ها و ماه‌ها به قوت خود باقی می‌مانند.نکته شگفت انگیز آن‌ است که اصلا شما لازم نیست این نامه را به فرد مورد نظر بفرستید.تحقیقات نشان می‌دهد حتی نوشتن این نامه بدون فرستادن به صاحبش می‌تواند شما را شادتر کند.
2.خوش‌بین باشید:تمرین دیگر که می‌تواند به شما کمک کند داشتن تفکر خوش‌بینانه است.از شرکت کنندگان در این تحقیق خواسته شد که آینده ایده‌آل خود را تصور کنند و به آن فکر کنند.برای مثال زندگی در کنار یک همسر با محبت یا پیدا کردن یک شغل خوب و بعد از آن شرح دادن و نوشتن این تصورات است.این کار باعث می‌شود انسان‌ها تا چند هفته شادی زیادی داشته باشند.
3.نعمت‌ها و الطاف خدا را بشمارید: افرادی که سعی می‌کنند چیزهای خوبی که برای آن‌ها اتفاق افتاده است را بنویسند به طور شگفت آوری میزان شادیشان افزایش پیدا می‌کند.به نظر می‌رسد این تمرین باعث می‌شود انسان‌ها به یاد بیاورند که شاد باشند.
4.از توانایی‌های خود استفاده کنید:در این مرحله از شرکت کنندگان در تحقیق خواسته شد بهترین توانایی‌های خود را بشناسند و سعی کنند از آن در یک جهت جدید استفاده کنند.برای مثال شخصی که دارای حس شوخ‌طبعی است می‌تواند از یک لطیفه استفاده کند تا حال و هوای یک ملاقات تجاری را تغییر دهد یا همکارانش را شاد کند.این عادات باعث می‌شود شما شادتر باشید.
5.مهربان باشید: کمک کردن به دیگران در حقیقت کمک کردن به خود است.افرادی که زمان یا پول خود را صرف کارهای خیریه می‌کند ، یا به طور داوطلبانه به افراد نیازمند کمک می‌کنند به طور قابل توجهی شادتر از دیگران هستند. 

 

خنده و شادی طول عمر آدم را زیاد می کنند، چون می توانند بدن را در مقابل بیماری ها و استرس ها مقاوم کنند. زندگی هر روزه ما پر است از گرفتاری و نگرانی و تنش. هر لحظه یک مشکل و نگرانی جدی پیدا می شود تا شادی های واقعی زندگی ما تنگ تر شوند. این طوری می شود که بیشتر ما خود را مستحق شادی و لذت بردن از زندگی نمی دانیم.

▪ آیا تاکنون از خود پرسیده اید که چند بار در روز از ته دل می خندید؟

آیا آدم خوش خنده و خوشرویی هستید یا گرفته و عبوس و به اصطلاح جدی و مبادی آداب!

- پژوهشهای گوناگون در زمینه اثرات خندیدن بر جسم و روح، بیانگر این واقعیت است که خندیدن سبب از بین رفتن بسیاری از فشارهای روحی و روانی شده و راندمان کاری را در افراد بالا می برد. پیش از این در کشور ژاپن به معجزه خنده پی برده و از آن برای آرامش روح و روان استفاده نموده اند. طی یک برنامه از پیش تعیین شده در کلاس های خنده درمانی برای علاقمندان به آرامش درونی، فواید خنده به طور مبسوط، شرح داده می شود. در این راستا بر این نکته تاکید می شود که بسیاری از ما اکثر وقت خود را در محل کار سپری می نماییم، جایی که بیشترین فشار را از لحاظ کاری متحمل می شویم، بیماری های زیادی مانند "فشار خون"، "نارسایی های قلبی"، "بی خوابی و افسردگی" حاصل فشارهای بیش از اندازه ای هستند که هر کدام از ما روزانه با آنها دست و پنجه نرم می کنیم، اضطراب و استرس محیط کار و فعالیت ممکن است به وضعیت بدتر مانند اعتیاد به مواد مخدر یا تفریحات غیر سازنده منجر شود. از این رو، تمرین خنده به فواصل زمانی در روز باعث می شود اکسیژن بیشتری به مغز برسد و با آزاد شدن هورمون های انرژی زا در بدن، فرد احساس آرامش بیشتری کند. پس سعی کنید همیشه لبخند بر لبانتان باشد. دست کم پس از هر دو یا سه ساعت کار مداوم یک نفس عمیق کشیده گردن و شانه هایتان را به عقب خم کنید تا به اصطلاح خستگی از تنتان بیرون برود. خنده درمانی سیستم ایمنی بدن را افزایش داده باعث می شود کمتر دچار سرماخوردگی و عطسه شوید همین طور بروز عفونت های حلق و ریه را تا حد قابل ملاحظه ای کاهش می دهد. خنده استقامت بدن را در ابتلا به بیماری هایی همچون آسم، برونشیت، سردردهای عصبی و میگرن، و نیز دردهای ناشی از آرتروز، دیسک کمر و ستون فقرات افزایش می دهد.

خنده درمانی درحقیقت نوعی تمرکز فکری محسوب می شود که افکار انسان را از دنیای فیزیکی جدا می کند تا جایی که ذهن به هیچ چیز دیگری نمی اندیشد. تمام کسانی که از این روش استفاده می کنند به خوبی می دانند که هنگام متمرکز ساختن ذهن، همه افکار بد و منفی از قبیل اندیشه های جرم برانگیز، ترس، عصبانیت، حسادت و خود خواهی را می توان از ذهن بیرون کرد و روحیه ای شاد و سرزنده را با تمرین گذشت و فداکاری، احترام به دیگران، دوست داشتن و محبت ورزیدن و از همه مهمتر "بخشش" در وجود خود زنده ساخت. از این رو افراد باید بیش از هر چیز زوایای شخصیتی خود را به خوبی بشناسند و جنبه های شوخ طبعی را در وجود خود شناسایی کنند اگر چه این خصیصه در همه اشخاص به یک اندازه موجود نیست.

طی فرآیند خنده درمانی به افراد آموزش داده می شود که صرف نظر از مشکلات و گرفتاری هایی که برای هر فردی در زندگی ممکن است پیش بیاید خندیدن و خوشحالی بخش جدایی ناپذیری از زندگی فردی انسان ها محسوب می شود. وقتی ذهن و فکر شما در آرامش کامل باشد قطعاً راحت تر و آسان تر می توانید تصمیم بگیرید و با آرامش خاطر مشکلات خود را حل کنید. اعضاء کلاس های خنده درمانی ابتدا یکسری فعالیت های جمعی و گروهی را با هم انجام می دهند سپس هرکدام جداگانه همان فعالیت ها را به طور انفرادی و به فواصل زمانی در روز تکرار می کنند. هر فردی دارای استعدادهای بالقوه نامحدودی است که بکر و دست نخورده باقی مانده اند و می باید در مسیر درست و با شناخت صحیح فعالیت یابند.

یکی از این راههای شناخت استعدادهای خاموش در وجود انسان خنده درمانی است. یک محقق دانمارکی با الگوگرفتن از اتاق های "استراحت" و "استعمال دخانیات" در شرکت ها و ادارات پیشنهاد کرد اتاق هایی با نام "اتاق خنده" به این گونه مراکز اضافه شود تا کارمندان بتوانند دست کم ۱۰ الی ۱۵ دقیقه را در آنجا به خندیدن سپری کنند. هر چند این پیشنهاد هنوز عملـی نشده و تنها در حد یک فـرضیه است. باشگاههای خنده در کشورهای غربی ماننـد آمریکا و انگلیس که هفته ای یک بار دایر می شوند مفیـد هستند اما کافی نیستند و نیاز افراد را برطرف نمی سـازند چرا که انسان ها برای تامین نیازهای روحی خود به اینکه هر روز بخندند نیاز دارند. یکی از محاسن ایجاد اتاق خنده این است که دیگر نیازی به وقت قبلی نیست و هر کس می تواند در هر زمانی که دلش خواست به آنجا برود و تا دلش می خواهد بخندد. نکته مهم اینجا است که آیا افراد می توانند هر زمان که اراده کنند بی دلیل بخندند و یا باید محرکی آنها را به این عمل وا دارد. تحقیقات نشان می دهد که بسیاری از انسان ها نسبت به لطیفه هائی که می شنوند عکس العمل نشان می دهند. اگر لطیفه شیرین و بامزه باشد قطعاً خنده را بر لبانشان خواهد نشاند.

برای اینکه بتوانید خندیدن را تمرین کنید باید با افرادی معاشرت کنید که همیشه شاد و خوشحال هستند، گویی هیچ غم و غصه ای در زندگی نــدارند و اگر هم دارند آن را بروز نمــی دهند. در کلاس های خنده، توسط تلویزیون و یا ضبط صوت داستان های خنده دار و بامزه به نمایش در می آید تا افراد به خندیدن وادار شوند. خنده را می توان به چند گروه تقسیم بندی کرد.

- دسته اول همان لبخندهایی هستند که افراد در هر زمان و مکانی می توانند از آنها استفاده کنند. به طور مثال خیلی ها برای اینکه ترس و یا اضطراب خود را پنهان کنند آن را با یک لبخند بروز می دهند و یا لبخندهایی که آدم ها از روی تنبلی، بی تفاوتی و اینکه حوصله حرف زدن ندارند به یکدیگر تحویل می دهند.

- دسته دوم خنده هایی هستند که در مکان های خاص و با کمی احتیاط انجام می گیرند. مثلاً در مکان های عمومی خندۀ بی جا و بی مورد شخصیت آدم ها را زیر سؤال خواهد برد.

- دسته سوم خنده های بی صدایی است که در دل آدم ها انجام می گیرد. برای مثال دوست شما مطلبی در مورد شخصیت شما به زبان می آورد که به نظر شما اصلاً واقعیت ندارد و شما در دل به او می خندید و یا موردی را از کسی پنهان کرده اید و در دل به او می خندید که از همه جا بی خبر است.

- دسته چهارم خنده های کاملاً دوستانه است، زمانی که از ته دل می خندید و در آن لحظه تنها به چیزی می اندیشید که باعث خندیدن شما شده است. در این حالت تمام اعضاء بدن شما از عضلات سر و صورت گرفته تا دست و حتی قفسه سینه، شما را در خندیدن همراهی می کنند. از این رو از ته دل خندیدن بهترین و مفیدترین نوع خنده است! بنابراین از همین امروز تصمیم بگیرید با لبخند زدن به دیگران و از ته دل خندیدن آرامش را به محیط کار و زندگی خود آورده و زمینه ای مناسب برای رشد خلاقیت ها و دوستیهای پایدار را فراهم کنید.

● خنده های مصنوعی

تا حالا شده وقتی خیلی ناراحت و عصبانی یا نگران و مضطرب بوده اید، تلاش کنید بی دلیل بخندید و ادای خندیدن را درآورید؟ شاید به نظرتان کار بیهوده ای بیاید، ولی حقیقت این است که حتی ادای خندیدن را درآوردن، دست زدن و بالا و پایین پریدن هم، می تواند احساس شادی را در شما القا کند. کافی است یک بار امتحان کنید. مطمئن باشید ضرر نمی کنید.

اگر در لحظاتی که زیر فشار یک استرس شغلی قرار دارید، یک لحظه به خودتان فرصت رهایی بدهید، خواهید دید که با همین روش ساده خنده روی لبتان می آید و احساس آرامش بیشتری می کنید. محققان می گویند، مغز انسان فرق میان خنده واقعی و تصنعی را درک نمی کند. بنابراین، خنده مصنوعی و ادای شادی را در آوردن، می تواند تاثیری مانند خنده واقعی داشته باشد.

لبخند بزنید. لبخند زدن، احساس شادی را درون شما و در محیطی که در آن زندگی و کار می کنید، پراکنده می کند. چه اشکالی دارد؟ به جای قیافه ای عبوس و گرفته، عضلات صورت خود را آزاد کنید و آن ها را از حالت انقباض بیرون آورید.

زندگی زناشویی

 

چگونه همسرم را جذب کنم ؟ 
 

چگونه همسرم را جذب کنم؟

 

 زندگى زناشویى، تشکلى است که بر پایه محبت، بنا نهاده شده و این امر، نقشى حیاتى را در آن بازى مى کند؛ عنصرى که خداوند متعال از آن به عنوان نشانه اى از خود نام برده است. اگر چه اندکى از این سرمایه را خداوند در ابتداى زندگى زناشویى به زن و مرد عطا فرموده، ولى باید آن را چون نهالى دانست که لازم است حفظ و بارور شود .

محبت

محبت، انسان را به سوى همشکلى و همسانى با معشوق مى کشاند و این علاقه که در اعماق جان انسان است، باعث مى گردد تا محب به صورت محبوب در آید. همسر هر فرد، مى تواند مهم ترین محبوب و همراه او باشد.  اگر در انتخاب همسر، محور، ایمان و حب پروردگار باشد، مى توان امیدوار بود که این ازدواج، منجر به زندگى اى شود که هدف و شالوده آن، رسیدن به قرب الهى است و این که زن و مرد، هر دو تصمیم بگیرند که این عشق و علاقه زمینى را نردبانى سازند براى دست یافتن به رضاى پروردگار».

 

اکنون به چند روش براى ابراز محبت و افزایش مهر و عطوفت بین همسران، اشاره خواهیم کرد:

 زن مطیع، فرمانرواى قلب شوهر است

یکى از مهم ترین و حیاتى ترین حس هایى که مردان به آن علاقه دارند، حس مالکیت و مدیریت است. از سوى دیگر، براى حفظ کیان خانواده، لازم است زنى که به زندگى و شوهر خود علاقه مند است، از شوهر خود اطاعت کند و بداند که اگر در تمام شئون زندگى، مطیع او باشد، مهرش چنان در دل مرد نفوذ مى کند که حاضر است براى زن و زندگى اش، هر فداکارى و ایثارى انجام دهد و بهترین حس ها را به همسر خود بدهد و بدین ترتیب است که هم مرد راضى است و هم زن.

محبت، مانند سیم برقى است که از وجود محبوب به محب وصل مى گردد و صفات محبوب را به وى منتقل مى سازد و این جاست که انتخاب محبوب، اهمیت مى یابد. به نظر مى رسد که همسر هر فرد، مى تواند مهم ترین محبوب و همراه او باشد

 زنان به کارهاى کوچکى هم که مردان برایشان انجام مى دهند، امتیاز مى دهند

اغلب مردان چنین تصور مى کنند که باید کارى بزرگ و حیرت آور براى همسر خود انجام دهند تا مورد تحسین و قدردانى او واقع شوند و این تصور، باعث مى گردد تا مرد دست به کارى نزند که خشنودى زن را برانگیزد؛ مگر زمانى که بتواند کار بزرگى انجام دهد؛ در حالى که زنان براى کارهاى به ظاهر کوچک مردان نیز امتیاز قائل هستند. براى مثال، یک مرد مى تواند براى سالگرد ازدواج یا تولد همسرش، یک متن محبت آمیز بنویسد و یا هدایاى کوچکى مانند عطر، شکلات یا شیرینى مورد علاقه همسر و یا گل تهیه کرده، به همسرش بدهد و آن گاه معجزه این کار خود را در ایجاد و افزایش علاقه بین خود و همسرش، به تماشا بنشیند.

 

اسم همسرتان را نیکو و به بهترین حالت صدا بزنید

به خاطر داشته باشید که اسم یک شخص براى او، شیرین ترین و مهم ترین کلمات در تمام زبان هاست. اشخاص به قدرى به اسم خود علاقه دارند که مى کوشند به هر قیمت که شده، در خاطرها بماند. یکى از موجبات جلب محبت، نام بردن اشخاص با عناوین احترام آمیز و اسم هایى است که طرف مقابل آنها را دوست دارد. بعضى همسران به اشتباه فکر مى کنند از آن جا که با همسر خود صمیمى هستند، لازم نیست اسم او را به احترام صدا بزنند؛ در حالى که باید به خصوص در بین افراد دیگر، اسم همسرتان را به نیکى ببرید. این کار، یکى از راه هاى جلب محبت همسران مى باشد. پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه وآله نیز در حدیثى یکى از راه هاى جلب محبت افراد را صدا کردن و خواندن آنها به محبوب ترین نام هایى که دوست دارند، دانسته است.

 
آقایان، پیام هاى دیدارى را دریافت مى کنند و خانم ها پیام هاى شنیدارى را دوست دارند

مردان، زنانى را دوست دارند که به سلامت و زیبایى خود اهمیت مى دهند. زنان باید سعى کنند با برخى فعالیت هاى
محبت

 جسمانى، نظیر قدم زدن و نرمش، بر سلامت و زیبایى طبیعى و خدادادى خود بیفزایند تا بیشتر مورد توجه همسران خود قرار بگیرند. باید توجه داشت که اگر زنى، خود حس خوبى نسبت به خود نداشته باشد، همسرش به طبع نمى تواند حس خوبى نسبت به او داشته باشد؛ پس زن، باید زیبایى را از درون خود بجوید؛ صرف نظر از این که چقدر تلاش مى کند تا زیباتر به نظر آید. همواره این را باید به خاطر داشت که زیبایى، از درون تراوش مى کند. هنگامى که از درون، احساس خوبى داشته باشید، خوب از خودتان مواظبت کرده، عزت نفس زنانه تان را بیشتر مى کنید و یقیناً این در بیرون نیز نمایان مى گردد.

در مقابل، زنان، پیام هاى سمعى را بیشتر دوست دارند؛ مثل این که همسرشان به آنها بگوید تا چه حد آنها را دوست دارند و از آنها حمایت مى کند. پس مردان باید سعى کنند محبت نهفته در دل خود را با گفتن جمله «دوستت دارم» به همسرشان، آشکار و عیان سازند.

 

 
مردان باید روحیه همیشه متغیر و متموج زنان را درک کنند

مردان باید توجه داشته باشند که زنان، حالت متغیر دارند و روحیه شان مدام در حال تغییر است؛ گاهى شاد و گاهى بسیار غمگین، گاهى امیدوار و گاهى مأیوس و ناامید مى باشند. دانستن این نکته براى مردان، امرى مهم و ضرورى است. اگر مرد از این حالت زن آگاه باشد، هرگز از تغییر روحیه اى که یکى از علل آن، تغییرات هورمونى زن است، نگران نمى شود؛ بلکه سعى مى کند همسر خود را درک کند و به او کمک کند تا روحیه خود را باز یابد.

 

زنان شاد، خرسند و سرزنده، روشن کننده دل هستند

با خودتان تعهد کنید که باور داشته باشید در جایگاه خود، فرد قابل احترام و مهمى هستید. اگر عزت نفس نداشته باشید، به احتمال فراوان، هیچ کس دیگر هم به شما احترام نمى گذارد. عزت نفس، از صادق بودن با خود سرچشمه مى گیرد. ممکن است در ابتداى زندگى، ویژگى هاى جسمانى از اهمیت بیشترى برخوردار باشند؛ اما پس از مدتى، این اهمیت رنگ مى بازد و آن چه مهم و ضرورى است، ویژگى هاى شخصیتى زن است. زنانى که همیشه شاد هستند و در مورد خود احساس خوبى دارند، بیشتر مورد توجه همسرشان هستند و از جذابیت بیشترى برخوردارند. ناخرسندى و همواره از همه چیز شکایت کردن، مرد را خسته کرده، شور و نشاط زندگى را از او مى گیرد. یکى از راه هاى مهرورزى به مرد، این است که زن، دست از شکایت دائمى از زمین و زمان بردارد.

 

همان گونه که مردان مى توانند با جمله دوستت دارم، قلب همسر خود را تسخیر سازند و او را صاحب حسى خوشایند کنند، زنان نیز مى توانند با گفتن جملاتی مثل «من در کنار تو آرامش مى یابم» یا «خیلى خوشحالم که مى توانم به تو تکیه کنم»، مرد را سرشار از عشق و محبت کنند و او را بیش از پیش، به خود علاقه مند سازند
 
براى زن خود، حق ناراحت شدن قائل باشید

اگر شما یک مرد هستید، باید به این نکته توجه داشته باشید که زن ها وقتى حاضرند به حرف هاى شما گوش بدهند که برایشان حق ناراحت شدن قائل باشید. یکى از شیوه هاى رایج شروع کردن دعوا بین همسران، بى اعتبار دانستن احساسات و افکار زن است. وقتى مرد مى گوید: «آخه واسه چى ناراحتى» یا «این که ناراحتى نداره» و یا «این موضوع این قدر مهم نیست»، براى زن خیلى گران تمام مى شود و زن، این چنین تلقى مى کند که نمى تواند حتى از احساسات خود صحبت کند.

 

 
 چگونه به همسرمان بفهمانیم از رابطه ی زناشویی چه می خواهیم ؟
 

چگونه به همسرمان بفهمانیم از رابطه زناشویی چه می‌خواهیم؟

 

آیا می‌دانید که می‌توانید در مورد رابطه جنسی با همسر خود صحبت کنید؟ چطور می‌توانید او را متوجه کنید که چه چیزی را دوست دارید واز چه رفتاری خوشتان نمی‌آید؟ چطور با او در میان بگذارید که دچار نوعی مشکل جنسی مانند سردمزاجی یا نعوظ دیرهنگام شده‌اید؟


از چه چیزی بگوییم؟

متخصصان می‌گویند وقتی مشکلی وجود ندارد، لازم نیست مساله‌ای بسازید تا در مورد آن صحبت کنید. اگر اهل صحبت کردن در مورد مسائل جنسی نیستید لازم نیست خود را به این کار مجبور کنید. با این حال بهتر است بدانید اگر جزو آن دسته‌ای از زوجین هستید که به راحتی در مورد مسایل جنسی حرف می‌زنند، صحبت در این‌باره می‌تواند میل شما را بالا ببرد.

وقتی مشکلی وجود دارد بهتر است هدفتان تاکید بیش از حد روی آن نباشد چون هرچه در مورد آن صحبت کنید، بزرگ‌تر می‌شود. مثلا اگر شما از یک نوع نوازش یا رفتار جنسی همسرتان خوشتان نمی‌آید بیشتر در مورد آنچه دوست دارید صحبت کنید.

همیشه روی نکات مثبت رابطه خود متمرکز شوید و از رفتار دوست‌داشتنی طرف مقابل تعریف کنید. این کار باعث می‌شود طرف مقابل شما به ویژه شوهر، اعتمادبه‌نفس پیدا کند و روی آنچه شما دوست دارید متمرکز شود.


چگونه بفهمانیم چه می‌خواهیم؟

ممکن است آنچه شما دوست دارید مورد علاقه همسر شما نباشد. اگر او رفتاری که دوست دارید را انجام نمی‌دهد، او را سرزنش نکنید و سرکوفت هم نزنید. شاید نوعی از رابطه مورد علاقه بسیاری از مردم باشد اما مورد علاقه همسر شما نیست. پس او را مجبور نکنید. در صحبت‌ها و گفت‌وگوهای روزانه‌تان به همسرتان بفهمانید چه می‌خواهید. مثلا می‌توانید بگویید امروز در فلان روزنامه یا سایت اینترنتی می‌خواندم که.... بعد منتظر عکس‌العمل او شوید. اگر عکس‌العمل او مثبت نبود با این حال شما مشتاق بودید، می‌توانید حین رابطه جنسی دوباره این موضوع را مطرح کنید زیرا گاهی حین رابطه بسیاری جواب‌های منفی، مثبت می‌شود. با این حال جوری مساله را بیان کنید که نیازی به دادن جواب مثبت یا منفی نباشد بلکه طرف مقابل شما اگر تمایلی دارد این کار را انجام دهد وگرنه حرف شما را نشنیده بگیرد.


چطور از سردمزاجی بگوییم؟

بسیاری از زنان فکر می‌کنند، بیان بی‌پرده مشکل برای حل مشکل کافی است در حالی که واقعیت این طور نیست. اگر زنی به همسر خود بگوید میلی به او ندارد، جواب مرد واضح است: من نیز دیگر به تو علاقه‌ای ندارم! بهتر است به جای اینکه این‌گونه سبب تضعیف اعتمادبه‌نفس همسرتان شوید این موضوع را به شیوه‌ای دیگر با او در میان بگذارید. مثلا بگویید: «کمی احساس نگرانی می‌کنم چون مثل گذشته اشتیاقی به رابطه جنسی ندارم و این موضوع باعث ناراحتی من شده است.»

در این حالت همسر شما حس پس‌زدگی پیدا نمی‌کند. حتی بهتر است در ادامه بگویید «برای حل این مساله باید کاری بکنم.»


اگر مردتان دچار زودانزالی یا مشکلات نعوظی است چه کنید؟

مشکلات نعوظی به معنی از دست دادن میل جنسی نیست اما معمولا زنان فکر می‌کنند دیگر برای مردشان جذاب نیستند و احساس بدی پیدا می‌کنند. این در حالی است که نعوظ زودهنگام می‌تواند به دلیل مشکلاتی نظیر ناراحتی‌های قلبی – عروقی یا مصرف برخی داروها یا ناراحتی‌های روانی باشد. بهترین کار، اعتمادبه‌نفس دادن به مرد است. به جای تمرکز روی مشکل، روی مسائل مثبت مانند نوازش‌ها تمرکز کنید. به همسرتان نشان دهید که عاشق او هستید و زمانی را به تفریح با هم بگذرانید.

 

مشکلات زناشویی

 

4 مشکل رایج در زندگی زناشویی

وقتی برای رفتن به یک میهمانی عجله دارید و شما هنوز آماده نیستید و شوهرتان آه می‌کشد یا به شما چشم غره می‌رود، با خونسردی به کارتان ادامه دهید. لطفا از کارهای غیرضروری صرف‌نظر کرده و از برخورد کردن با همسرتان جدا خودداری کنید.
همشهری: گاهی دقیقا کارهایی که در زندگی زناشویی انجام نمی‌دهید، برای بهترشدن زندگی کارساز هستند.

ممکن است رابطه شما با همسرتان رابطه بسیار خوبی باشد اما اگر مانند بسیاری از زن و شوهرها، در اولویت قرار دادن هر چیز و هر کس و بی‌اهمیت جلوه دادن یکدیگر، برایتان بسیار ساده است، نگران نباشید، زیرا با هوشیاری، به راحتی می‌توانید به مسیر اصلی بازگردید.گزارش زیر به شما کمک می‌کند تا زندگی بهتری داشته باشید.

هنگامی که همسرتان برای سومین هفته متوالی نشتی شیر آب را تعمیر نکرد، شما شکایت او را پیش بهترین دوست خود می‌کنید. یا اتفاقا مادر شوهرتان اظهار می‌کند: چرا تو و بن همیشه در مورد برنامه‌ریزی برای تعطیلات با هم مشاجره می‌کنید؟ و در اینجاست که متوجه می‌شوید همسرتان شکایت کرده است.

مشکل چیست؟ بعضی وقت‌ها بیان احساسات نه تنها بسیار خوب، حتی لازم و ضروری است اما عیب‌جویی کردن باعث ایجاد میزان بسیار زیادی انرژی منفی می‌شود. آیا دوست دارید همه فکر کنند که زندگی زناشویی شما یک فاجعه است؟ به چیزهایی که دوست ندارید از یاد ببرید و آنچه سبب پیوند شما در نخستین دیدارتان شد، فکر کنید.

راه حل: از به اشتراک گذاشتن همه جزئیات مسائل خصوصی زندگی زناشویی خود، خودداری کنید. اگر دوست شما شروع به صحبت در مورد عیب‌های شوهرش کرد، با او همدردی کنید اما مسائل خصوصی خودتان را تعریف نکنید؛ مگر اینکه بخواهید شوهرتان را مانند یک فاتح معرفی کنید. به‌علاوه، در جمع‌های خانوادگی به هیچ‌وجه نارضایتی خود را ابراز نکنید و در عوض از هر فرصتی برای تعریف و تمجید آشکارا از یکدیگر استفاده کنید.

سندروم بیچاره من

وقتی برای رفتن به یک میهمانی عجله دارید و شما هنوز آماده نیستید و شوهرتان آه می‌کشد یا به شما چشم غره می‌رود، با خونسردی به کارتان ادامه دهید. لطفا از کارهای غیرضروری صرف‌نظر کرده و از برخورد کردن با همسرتان جدا خودداری کنید.

مشکل چیست؟ همانقدر که شکایت کردن به غریبه‌ها کاری ناپسند است، سکوت کردن و تحمل کردن نیز می‌تواند به همان میزان مخرب باشد. وقتی افراد نقش شخص فداکاری را بازی می‌کنند، هیچ کاری صورت نمی‌دهند به‌جز اینکه با مخفی کردن احساسات واقعی خود و بنا کردن دیوار بلند تنفری که از هم پاشیدن آن کاری بس دشوار است، خود را به خطر می‌اندازند.

راه حل: چاره کار بسیار ساده است. هر آنچه احساس می‌کنید را بیان کنید. جرالدین کر، متخصص مسائل زناشویی و خانواده در نیوجرسی، می‌گوید: گاهی یکی از زوجین در مورد مشکل خود با همسرش صحبت نمی‌کند، زیرا فکر می‌کند این کار چیزی را تغییر نمی‌دهد که این موضوع هم به‌خودی خود یک مشکل محسوب می‌شود. بنابراین، زمانی را به گفت‌وگو با همسرتان اختصاص دهید اما این زمان باید وقتی باشد که هر دوی شما آرام و خوشحال هستید. شرایط را مانند معمایی مطرح کنید که با کمک یکدیگر بتوانید آن را حل کنید. به‌طور مثال، حالا که ما نمی‌توانیم صبح‌ها سر وقت از خانه خارج شویم، بهتر نیست که من بگذارم که تو اول از حمام استفاده کنی تا کمی زودتر آماده شوی؟

در برخی موارد می‌توانید با نگرشی زیرکانه برخورد کنید. ایمی ساوترلند، نویسنده «آنچه مرا درباره زندگی، عشق و ازدواج به فکر فرو می‌برد»، ابتدا شروع به تعریف و ستایش از همسرش می‌کند و با این کار هر بار تغییری جزئی را که او خواهانش است، در شوهرش می‌بیند. مثلا او به جای اینکه لباس‌های چرکش را روی زمین بیندازد، آنها را در سبد رخت‌های چرک می‌اندازد. می‌توانید یقین داشته باشید که پس از مدتی او شروع به تلاش بیشتری می‌کند تا تعریف‌های بیشتری از طرف همسرش دریافت کند. ساوترلند اظهار می‌کند: این موضوع نه‌تنها باعث ایجاد عشق بیشتری می‌شود، بلکه بسیار هم تأثیرگذار است.

دعوا بر سر موضوعات مختلف

همسرتان به‌طور مداوم از انبوه کتاب‌هایی که کنار قفسه کتاب‌هایتان انباشته کرده‌اید، به شما شکایت می‌کند و شما هم هر بار متقابلا به او جواب می‌دهید که جدا! آیا تو هم به همه آن 7دوربین احتیاج داری؟

راه‌حل: بیشتر وقت‌ها جمع‌آوری وسایل همسرتان نشانه این است که من این عمل تو را دوست ندارم، پس همین حالا تغییرش بده! اما درخواست اینکه کسی همه عادات بخصوص خود را رها کند و انتظارات شما را عملی کند، واقعا ناعادلانه است.

راه‌حل: گاهی موضوع مورد بحث در واقع برای یکی از طرفین از اهمیت خاصی برخوردار است. در همه موارد آن را به‌عنوان موضوعی رنج‌آور بپذیرید. اما اگر هر دوی شما مدام در مورد وسایلتان که در واقع آنقدرها هم ارزش ندارند، مشاجره کنید یا اگر به خاطر نداشتن وقت کافی برای دسته‌بندی و جمع‌آوری آنها و توافق درباره اینکه کدام را باید دور بیندازید، گیج و سردرگم هستید، با کمک یکدیگر راهکاری تازه برای مشکلات خود بیابید. برای نمونه، وسایل اضافه را که شامل مجموعه‌کتاب‌های شما و دوربین‌های اضافه همسرتان می‌شود، فروخته و با پول آن تلویزیونی را که هر دوی شما دوست داشتید، خریداری کنید.

فاصله زیاد

هر دوی شما مشغله‌های زیادی اعم از کار، فرزندان و سرگرمی‌هایی که در طول روز در خلوت‌تان و برای خودتان انجام می‌دهید، دارید. بدون شک زمانی هم برای استراحت و خواب نیاز دارید.
مشکل چیست؟ وقتی کیفیت زمانی را در زندگی زناشویی خود نادیده بگیرید، شما با جدی نگرفتن یا بدتر از آن، وانمود کردن به اینکه اصلا نیازی به کوشش بیشتر برای صمیمی‌کردن ارتباط نیست، روابط زناشویی‌تان را به خطر می‌اندازید. تکرار بیش از حد این کار برای مدتی طولانی می‌تواند منجر به این شود که روزی چشم باز کرده و حتی دلیل ازدواج با هم را به خاطر نخواهید آورد. کریشنباوم در این مورد اظهار می‌کند: افراد با عقب نگهداشتن خود به جدایی پاسخ می‌دهند و این مسئله باعث به انحطاط کشیدن زندگی زناشویی می‌شود.

راه‌حل: افراد به احترام و خوبی نیز با مهربانی پاسخ می‌دهند. بنابراین، پریشانی‌ها را از بین برده برای برقراری ارتباطی دوباره، از فرصت استفاده کنید. گاهی اوقات دور از چشم بچه‌ها با هم به پیاده‌روی بروید. اگر عادت ناپسند میخکوب‌شدن جلوی تلویزیون را دارید، حداقل برای 20 دقیقه آن را خاموش کنید و با همسرتان صحبت کنید یا یک جدول سودوکو را با کمک هم حل کنید  
 
 ناکامی زنان از همبستری

ناکامی زنان از همبستری

اکثر مردان متاهل ، باور ندارند که از آیین همبستری اطلاعات ناقصی دارند.

بر اساس اظهارات بانوان معلوم شده که سبب سرد مزاجی کمتر از نیمی از آنان همین عامل کامروا نشدن از همبستری است .

آنها به موجب نا آشنایی همسرانشان با اصول زن داری و برقراری روابط جنسی ، چـه بسا هیچ مفهومی از این روابط در ذهن نداشته باشند، بلکه آن را عملی حیوانی ، غیر بهداشتی و مشمئز کننده بدانند که جز اتلاف وقت ثمری ندارد.

خیلی از مواقع اشـکال اصلی به طرف مقابل آنها یعنی به مرد مربوط می شود که باید وظایف خود را درست اجرا کند . گاهی اوقات مرد با آنکه با شیوه های روابط جنسی آشناست بر اثر فشار شهوت یا خودخواهی ، همسر خـود را در کـامـروا شـدن یـاری نـمـی کـند و پیش از ارضای او دست از عمل زناشویی می کشد. سردی جنسی خصیصه ای نیست که با انسان زاییده شود و تا دم مرگ باقی و برقرار بماند.

فردی کـه احساسات جنسی ندارد ممکن است فقط به این علت باشد که تاکنون با نوع تحریکی که در او عکس العمل به وجود می آورد، مواجه نشده است .

اگـر قدرت جنسی مرد ناکافی یا میل جنسی او کم باشد، اگر انزال زود یا بسرعت واقع شود و مـرد خـود را عـقب بکشد، آن وقت است که در زن تنفر و اکراهی در مقابل روابط جنسی به وجود می آید. یعنی یا تحریک نشده و یا محرومیتهای متوالی بتدریج سبب از بین رفتن احساس لذت و از بـیـن رفـتـن میل جنسی او می شود. در هرحال اگر به طور متوالی او را محروم نگاه دارند پس از مدتی به هیچ وجه لذت نخواهد برد .

شاید همسر ، مردی بسیار مهربان ، و زن دوست و صمیمی و صـبـور باشد. ولی از نظر عمل زناشویی هیچ توجهی به رضایت زن نداشته باشد و لذت جنسی همسر را نادیده بگیرد.

سردی مزاج در زنانی دیده میشود که تمایل و هوس جنسی کم داشته و یا اصلا نداشته و از آن بهرمند نمی گردند . درصد زیادی از آنها مشکل در مسائل عاطفی دارند.

باید توجه داشت مدت زمـانـی کافی که زن برای عکس العمل جنسی لازم دارد خیلی طولانی تر است تا مرد، زیرا هم زمان بیشتری لازم است تا تحریک شود و هم زمان بیشتری طول خواهد کشید تا به اوج لذت جنسی برسد.

اگر مرد روابط جـنـسـی را فقط وسیله ای برای ارضای امیال بیولوژیکی خود تصور کرده ، قبل از نزدیکی برای تحریک هـمـسـر خـود کوشش نکند یا نتواند برای مدتی نعوظ خود را نگاه دارد و زود به اوج لذت جنسی برسد، زن ممکن است کاملا تحریک نشده و قبل از اتمام عمل نزدیکی به اوج لذت جنسی نرسیده باشد . در چنین صورتی عمل مقاربت می تواند برای زن دردناک باشد و تجربه بد از رابطه جنسی در ذهن او باقی بماند.

گریه

گریه تولد و مرگ آدمی‌را نشانه گذاری می‌کند. گریستن نخستین واکنش نوزادی است که متولّد می‌شود و فردی که از دنیا می‌رود واکنش ماتمی‌ را در بازماندگان بر می‌انگیزد که با گریه همراه است .

از گریه بدانید .

* چرایی و چگونگی گریستن همواره یکی از رازهای پیچیدۀ زندگی انسان بوده است . گریه در زندگی و رشد افراد عملکردهای متفاوتی دارد و در همراهی با موقعیت های گوناگون اجتماعی و شرایط احساسی متغیر و گاه متضاد به چشم می‌خورد. به ندرت پیش می‌آید که کسی از روی افسردگی و اندوه بخندد ولی گریستن در هنگام شادی و خوشحالی غیر معمول نیست .

* وقوع گریستن در طول رشد انسان از نوزادی تا بلوغ منعکس کنندۀ بسیاری از حالت های احساسی اوست . فرد به دلایل مختلفی مانند اندوه ، مصیبت ، خشم ، درد ، شادی و لذّت می‌گرید. از لحاظ پزشکی گریستن نشانه ای از رنج جسمانی و استرس محسوب می‌شود و به عبارت دیگر علامتی از تشویش فیزیولوژیک و فشار روحی است .

* می‌توان گفت که گریستن درسه سطح متفاوت روی می‌دهد. درسطح اوّل شرایط فیزیولوژیک موجب گریه می‌شود. مانند گریۀ نوزاد یا صدمات فیزیکی به بزرگسالان . درسطح دوّم خلقیات ، احساسات و حالات عاطفی پا به میدان می‌گذارند . مثلاً نوجوانی که به غرورش برمی‌خورد و مناعت طبع او زیر سئوال می‌رود براثر ناکامی‌ناشی از تحقیر گریه می‌کند. درسطح سوّم احساسات ژرف تر و متعالی تر درکارند. مانند گریستنی که درهنگام نیایش یادرک عمیق یک پدیده یا حالات عرفانی روی می‌دهد .

* درمتون مربوطه از گریۀ زیباشناختی یاد می‌شود که به تأثیر ناشی از درک آثار هنری والا نسبت داده می‌شود. البته همه افراد به این سطح نمی‌رسند زیرا نیل به این مرتبه مستلزم کسب آگاهی ژرف ترازخویشتن و جهان و روابط میان آنهاست .

* گریستن مجموعه ای از نمایه های رفتاری مانند اشک ریختن ، هق هق کردن و آه کشیدن است که توسط برخی مولفه های فیزیولوژیک و جسمانی همراهی می‌شود. گریه نیز مانند خنده به گونۀ انسان تعلق دارد. البته تحریک چشم در حیوانات نیز مانند انسان موجب ترشح اشک می‌شود ولی گریستنی که ناشی از تأثر احساسی باشد منحصر به انسان است و درسایر گونه های جانوری دیده نمی‌شود.

* از لحاظ فیزیولوژیک ترشح اشک ها تحت کنترل دستگاه پاراسمپاتیک است و وظیفۀ محافظت از چشمان در برابر آلودگی ها وعفونت ها به عهدۀ اشک هاست . ترکیب بیولوژیک اشک شامل پروتئین ها ، آنزیم ها ، چربی ها و متابولیت ها ( فرآورده های نهایی ناشی از سوخت وساز ) و الکترولیت هاست . ترکیبات پروتئینی اشک های عاطفی با اشک ناشی از تحریک تفاوت دارند.

* درعین حال که با تسهیل بهبودی فرد نقشی تعادل آفرین ایفا می‌کند حالت برانگیختگی اجتنابی بالایی به وجود می‌آورد که موجب انگیزش رفتارهایی می‌شود که به گریستن خاتمه می‌دهند. به عبارت دیگر همراه گریه آمیزه ای از احساسات و حالات مثبت و منفی تجربه می‌شود.

* پژوهش های آزمایشگاهی اثرات فیزیکی گریستن را روشن کرده است . گریه با آهسته تر کردن تنفس اثرات آرام بخش دارد ولی تعریق و افزایش ضربان قلب همراه گریه مشابه تجارب ناخوشایند ناشی از استرس ، تهییج وبرانگیختگی است . امّا جالب است که اثرات منفی زود گذرند و تأثیرات جسمانی آرام کننده دیرپاتر هستند و بیشتر طول می‌کشند.

* درباب تأثیر گریه برخلق و خو و وضعیت عاطفی افراد نیز پژوهش هایی صورت گرفته است . "جملۀ گریه آدم را سبک می‌کند "در زبان فارسی زیاد شنیده می‌شود . مطالعه بر 3000 نفر درخارج از آزمایشگاه نشان داد که اکثریت این افراد پس از گریه بهبود خلق و خو و احوال خود را گزارش کردند. البته 3/1 هم چنین تجربه ای نداشتند . این پژوهش ها نشان می‌دهند که فواید گریستن بستگی به آن دارد که چه کسی می‌گرید و چرا می‌گرید و گریستن در چه زمان ، مکان و شرایطی رخ می‌دهد. علاوه برآن افرادی که از حمایت اجتماعی برخوردار بودند احتمال بهتر شدن آن ها پس از گریه بیشتر بود.

هیپنوتیزم

نگاه اجمالی

هیپنوتیزم علمی و عملی از حدود دو قرن اخیر کشف گردیده است، نظریات متفاوتی از ماهیت هیپنوتیزم و نحوه پیدایش آن به توسط متخصصین ارائه شده که در زیر عمده‌ترین آنها بررسی می‌شود.

نظریه مغناطیس حیوانی

دکتر آنتوان مسمر کاشف این نظریه و پیراوانش معتقدند که ، دلیل خواب هیپنوز ، پیدایش این حالت در شخص ، اثر نیرویی است که از دست‌ها و چشم‌های هیپنوتیزور خارج می‌شود. به عقیده مسمر کائنات را امواجی فرا گرفته که این امواج در انسان نیز به وفور یافت می‌شود و اگر این امواج از جسم انسانی به جسم انسانی دیگر وارد شود، می‌تواند بسیاری از امراض را درمان کند. وی که این امواج را مغناطیس حیوانی نامیده معتقد بود که وجود این امواج در همگان یکسان نیست و همه کس قادر نخواهد بود آن را مهار کرده و از آن استفاده نماید.

نظریه چشم دوختن به نقطه نورانی

دکتر برید ، وین هولت و پیروانشان کاشف این نظریه بودند، آنها معتقد بودند که نگاه مستمر و یکنواخت بر شیی نورانی ، اعصاب چشم را خسته می‌کند و این عمل موجب کاهش فعالیت اعصاب مرکزی می‌گردد و در نتیجه شخص در حالت هیپنوز قرار می‌گیرد. برید بر این باور بود که در حالت هیپنوز ، مغز آدمی مجذوب یک فکر می‌گردد طوری که سایر افکار و محرکها روی آن تاثیر ندارد بنابراین وقتی یک فکر تقویت شد، سایر افکار را تحت‌الشعاع قرار داده و موجب توقف سایر فعالیت‌ها خواهد شد.


<>img/daneshnameh_up/9/9c/R_SH_H_01.jpg

نظریه تلقین

پیشگامان این نظریه می‌گویند که هیپنوتیزم مجموعه‌ای از تلقین و تلقین به نفس می‌باشد. تلقین القای فکری است که بطور ناخودآگاه از قوه به فعل در می‌آید. تلقین ، ایجاد یک حالت روانی خاصی در فرد است که اثرات تصوری را به عنوان واقعیت قبول می‌کند. تلقینات ناشی از القای افکار در افراد و تمایل درونی با اعمال حرکتی که باعث عکس العمل‌های تحریکی در افراد شود، ماهیت این نظریه را تشکیل می‌دهد.

راه‌های ایجاد تلقین می‌تواند، محرک‌های یکنواخت مانند نوازش بدن و یا محرک‌های قوی مانند نور شدید و یا صداهای ناگهانی باشد، که روی
اعصاب تاثیر می‌گذارند. در این نظریه ، هیپنوتیزم یک حالت تمرکز شدید مغزی است، یعنی در حال عادی که مغز افکار زیادی را در خود دارد ولی در حالت تمرکز هیپنوز ، مغز از هیچ چیز اطلاعی ندارد مگر اینکه اطلاعات و مطالبی را در آن تلقین کنیم. در چنین حالتی (خواب هیپنوز عمیق) هیپنوتیزم شونده ممکن است شدیدترین دردها را نیز احساس نکند.

نظریه پاولوف در هیپنوتیزم

این نظریه ، یکی از علمی‌ترین نظریات در زمینه هیپنوتیزم است. براساس این نظریه حالت خواب در سراسر نیم کره‌های مغز منتشر می‌شود. این پدیده بطور ناگهانی صورت نمی‌گیرد و کانونهای فعال و بیدار در مغز باقی می‌مانند که باعث ایجاد حالتی بین خواب و بیداری می‌شود و همین نقاط بیدار است که ارتباطی بین فرد و هیپنوتیزم کننده ایجاد می‌کند. در این نظریه شخص هیپنوتیزم شونده مانند کسی است که بطور طبیعی به خواب رفته ولی به دلیل وجود نقاط بیدار در مغز ، سخنان عامل را می‌فهمد و نسبت به تحریکات و جریانات خارجی ، بی توجه است.

نظریات نوین در ارتباط با هیپنوتیزم

  • نظریات یاد شده هر کدام بخشی از واقعیات خواب هیپنوز را بیان می‌کند و به تنهایی ماهیت آنرا نمی‌توانند مشخص نمایند.
  • با تلفیق چند روش باهم می‌توان افراد را به خوابهای عمیق هیپنوز برد تا جایی که روح از تن جدا شود. (فرافکنی)
  • برخی سوژه‌ها حتی به کمک تلفیق نظریاتی هم به خواب هیپنوز نمی‌روند. اما بعد از چند جلسه ، مقاومت سوژه شکسته شده و حالت خواب عمیق در سوژه ایجاد می‌شود.

ارتباط هیپنوتیزم با خواب مصنوعی

  • چه عامل یا نیرویی در پیدایش و بوجود آمدن پدیده خواب مصنوعی موثر است؟
  • تلقین یا حالت ذهنی سوژه و یا اراده سوژه چقدر می‌توانند موثر باشد؟
  • ایجاد صدا و هیجانات در سوژه چقدر در درجه خواب سوژه تاثیر دارد؟
  • چقدر می‌توان به حقایق این پدیده و پدیده‌های مشابه‌اش امیدوار بود؟
  • آیا این پدیده‌ها مفهوم و تعریف واحدی را از هیپنوتیزم ارائه می‌دهد؟