قرص اکستازی از دسته آمفتامینهای جایگزین بوده و دارای خواص
توهم زایی و تحریک است. این قرصها هیچ مورد مصرف درمانی ندارند.
این فرآورده که در بین جوانان به نام قرصهای شادی آور (اکس) مشهور
شده است، به رنگهای قهوهای ، صورتی ، سبز و شفاف
درمهمانیهای شبانه به منظور ایجاد سرخوشی کاذب مورد استفاده
قرار میگیرد. قرص اکستازی از موادی به نام آمفتامینها ساخته
میشود.
آمفتامینها گروهی از مواد محرک مغزی هستند که معمولا به شکل
پودر سفید رنگ و گاهی سفید متمایل به قهوهای روشن یا سفید
مشاهده میشود. انواع آمفتامینها دارای مصارف طبی هستند و تحت
نظارت کامل پزشک در مواردی چون افسردگیها ، اختلالات پرتحرکی ،
کم توجهی به کودکان و حملههای خواب مورد استفاده قرار میگیرند
که در بعضی موارد برای ایجاد حالت سرخوشی توسط دانش آموزان ،
دانشجویان و رانندگان مورد سوء مصرف قرار میگیرند.
آثار اکستازی
آثار این دارو معمولا بعد از گذشت 30 تا 60 دقیقه از مصرف دارو شروع
میشود و در عرض دو تا چهار ساعت به حداکثر میرسد و این
سرخوشی تا چند ساعت باقی میماند. بعد از شادی و سرخوشی
اثری باقی نمیماند و فرد مصرفکننده احساس افسردگی و بیهودگی
میکند. بعد از مصرف فرد دچار احساس شادی و آرامش کاذب ،
اضطراب ، افسردگی ، تحریک پذیری ، اختلال حافظه ، احساس نزدیکی
و صمیمیت با دیگران ، ترس ، خشکی دهان ، قفل شدن چانه ،
بیخوابی و افزایش انرژی و کاهش اشتها و در بعضی مصرفکنندگان
عدم ثبات روانی ، بیقراری و تهوع و استفراغ و جنون و در مصارف ممتد
و طولانی دچار توهم و دورههای بازگشت توهم میشود.
آمار مربوط به مصرفکنندگان مواد شادی آور
تاریخ ساخت اولین قرصهای شادیبخش (روان گردان) سال 1912 بود.
در حال حاضر حدود 214 میلیون نفر در جهان معتاد هستند که از این
تعداد 15 میلیون نفر معتاد به مواد مخدر (هروئین ، مرفین ، حشیش
و...) و بقیه معتاد به مواد روان گردان میباشند. در انگلیس 800 تا 2
میلیون نفر و در آمریکا 2 میلیون نفر براساس تحقیقی که انجام دادند در
سال 1991 بین دانشجویان آمریکا 1 درصد مصرف کننده این مواد بودند
که این تعداد در سال 2002 به 9.9 درصد افزایش یافت.
ظرف یکسال اخیر در هلند (آمستردام) تعداد مصرف کنندگان این مواد از
0.7 درصد در سال 1990 به 3.6 درصد در سال 2001 رسید. این مواد
اکثرا در لابراتورهای غیر قانونی با کیفیت خیلی پایین (ناخالصی زیاد)
تولید میشود. در آمریکا در سال 1991 ، 500 لابراتوار و در سال 2001 ،
7500لابراتوار به ساخت این مواد مشغول بودند.
آیا در ایران حکم قضایی برای مقابله با مصرف یا فروش
قرصهای روان گردان وجود دارد؟
در 20 سال پیش در ایران چون این گونه مواد اعتیادآور رایج نبود، در قانون
نیز اشارهای به آن نشده بود. اما با رواج این مواد و تبدیل شدن آن به
یک معضل اجتماعی قانون گذاران نیز به این مساله توجه کردند. از
جمله در مصوبهای که اعلام شد، (در تاریخ 24/7/83) لیستی از مواد نام
برده شده و بندهایی مطرح گردید. از جمله بندهای آن این است.
* برای ساختن ، حبس دائم.
* برای فروختن یا به معرض فروش گذاشتن حبس جنایی درجه 1 ،
از 3 تا 15 سال
* نگهداری یا حمل غیر مجاز بیش از 10 گرم حبس جنایی درجه 1 ،
3 تا 15 سال
* نگهداری یا حمل غیر مجاز 10 گرم یا کمتر حبس جایی درجه 2 ،
2 تا 10 سال
چگونگی مقابله جوامع با مصرف قرصهای روان گردان
با اینکه شروع و شیوع این مواد از کشورهای غربی بوده، و از آنجا به
کشورهای شرقی کشیده شده، غرب برنامههای پیشگیری از مصرف
را برای مردم خود چنان اجرا میکند که موجب کاهش شدید مصرف در
این کشورها شده . مثلا در آمریکا از سال2001 تا 2003 میزان مصرف53
درصد کاهش یافتهاست. مصرف این مواد در یعضی کشورها نظیر
بلژیک و هلند آزاد بوده و در برخی دیگر نظیر آمریکا ممنوع میباشد. از
سال1993 تا 2000 ، 5500 کیلوگرم از این مواد در دنیا کشف شده
است.
مبارزاتی که در جامعه ما علیه مواد مخدر و از جمله نوع جدید و به
مراتب بسیار خطرناکتر آن (قرصهای اکستازی) صورت میگیرد، بیشتر
در حد انهدام مواد و یا آگاه سازی از مشکلات ایجاد شده پس از مصرف
است. غافل از اینکه یکی از راهکارهای قابل توجه که باید بر روی آن
سرمایه گذاری کرد، فرهنگ سازی در این زمینه و در نتیجه پیشگیری از
این مشکل است. اینکه ریشهیابی شود، چرا بعضی از افراد جامعه ما
که اکثرا جوان نیز هستند، به قرصهای شادیآور روی میآورند؟ چرا
حتی با آگاهی از مشکلات پس از مصرف ، باز گرایش بسیار بالایی
برای استفاده از آنها وجود دارد؟
چرا مردم به ویژه جوانان به مصرف چنین موادی روی میآورند؟
* یکی از عاملهای مهم در این مورد ، عدم آگاهی کافی و کامل
مصرف کنندگان از این مواد (مخصوصا قبل از مصرف) است. چنانکه در
یک تحقیق انجام شده از مصرف کنندگان ، در پاسخ به این پرسش که
قبل از شروع مصرف چه اطلاعاتی در این زمینه داشتید؟
* 70 درصد مصرف کنندگان گفته اند: شنیده بودم که شادی آور و
انرژی زاست.
* فقط 28 درصد گفتهاند که: میدانستیم اعتیاد آور است.
عوامل دیگری که به نظر میرسد در حال حاضر در گرایش افراد
مخصوصا نوجوانان و جوانان به مصرف مواد شادی آور نقش
اساسی دارند
* بیکاری جوانان
* عدم برنامه و انگیزه کافی برای زندگی
* عدم تحرک و جنب و جوش کافی برای تخلیه شدن انرژی جوان
* اشتیاق برای درک حالتی متفاوت از زندگی روزانه
* عدم مهارت نه گفتن در نوجوانان و جوانان.
* عدم اعتماد به نفس.
* افسردگی و دلزدگی از زندگی
* عدم مهارتهای عملی برای اشتغال و برای زندگی
* فرار لحظهای از زیر بار مشکلات و ناراحتیها و کمبودهای عاطفی
آیا میتوان از مصرف موادشادی آور (جنون آور) در کشور
جلوگیری کرد؟
برای مقابله با این معضل که دامنگیر جوانان و خانوادهها شده است،
اگر بخواهیم با روشهای معمولی جلوی مبادله و مصرف این مواد
را بگیریم (همانند راههای مبارزه با مواد مخدر) راه به جایی نخواهیم
برد، چرا که این مواد از مرز بخصوصی وارد کشور نمیشوند. بلکه از
کشورهای مختلف و از طرق گوناگون وارد کشور ما میشوند و نیز به
سهولت در آزمایشگاههای کوچک و حتی خانگی ساخته شده و عرضه
میشوند و بر خلاف مواد مخدر که از فرد به فرد منتقل میشود، الگوی مصرف این مواد از گروه به گروه است. پس باید از منظر دیگر
مشکل را حل کرد.
چشم انداز بحث
چه کار کنیم و روی چه مداخلاتی کار کنیم تا مثلا 6 ماه بعد مقدار
مصرف 20 درصد کمتر شود، یا مثلا یکسال بعد تعداد مصرف کنندگان
نصف شود؟ یک راهکار عمده و مهم در این زمینه ایجاد اعتماد به نفس
در جوانان است. اینکه جوان به جایی برسد که بدون دست
یازیدن به اینگونه مواد به لذتی که خواهان است برسد.
* تغییر نوع نگاه به زندگی در ایران و نیز حل مشکلات اساسی
جوانان نظیر مساله اشتغال جوانان ، و مساله ازدواج جوانان.
* ایجاد و گسترش باشگاهها و مجتمعهای ورزشی و تفریحی
برای دختران و پسران
* آموزش مهارتهای فنی و عملی برای اشتغال
* ایجاد و گسترش زمینههای تحقیق و پژوهش ، تا جوان وقت و
انرژی خود را به جای هدر دادن در چنین راههایی ، صرف آموختن و
آموزش دیگران کند و به جایگاه اجتماعی و شخصیتی که گاه برای پر
کردن خلاء آن به راههای دیگر روی میآورد برسد.
محققان دانشگاه کالیفرنیا در آمریکا، روشی جدید و منحصر به فرد برای کمک به بیماران مبتلا به افسردگی کشف کرده اند.
در این روش غیرتهاجمی استفاده از محرک الکتریکی برای یک عصب اصلی که از مغز نشات می گیرد، برای بهبود بیماران امیدبخش و تاثیرگذار است. در یک آزمایش بالینی تکمیل شده که اخیرا در دانشگاه کالیفرنیا صورت گرفت، روش «تحریک عصبی تری جمینال» یا TNS توانست به طور متوسط تا ۷۰ درصد علائم افسردگی حاد را طی یک پژوهش هشت هفته ای کاهش دهد.
دکتر یان کوک پروفسور روانپزشک خانواده در انستیتو نوروساینس و رفتار انسانی خاطرنشان کرد که ۸۰ درصد از بیماران از انجام این روش سود قابل توجهی برده اند و نتیجه مطلوبی گرفته اند.
این تکنیک محرک که در یک آزمایش بالینی افسردگی مورد استفاده قرار گرفت به اندازه یک تلفن همراه بزرگ است.
محققان می گویند در مقایسه با داروهای ضد افسردگی این روش هیچ عارضه جانبی قابل توجهی ندارد.
این یافته در کنفرانس اخیر انستیتوهای ملی سلامت در آمریکا ارائه شده است.
خوابیدن روی تخت اتاق جراحی چه احساسی دارد؟
ممکن است بیماری روانی دائما به پزشکان اصرار کند جراحی اش کنند؟
آیا ممکن است کسی آنقدر دماغش را عمل کند که از آن فقط دو حفره روی صورتش باقی بماند یا بخواهد چشم هایش را بزرگ تر از حد معمول کند، یا مثلا توی لب هایش آنقدر چربی بگذارد که ۲ برابر اعضای دیگر صورتش شوند یا تعدادی از دنده هایش را از قفسه سینه اش بیرون بکشد تا کمرش باریک تر شود؟
پاسخ ما به همه این پرسش ها مثبت است چون بیماری روانی بدریخت انگاری بدن به جای آن که شما را پیش روانپزشک بفرستد، شما را همنشین همیشگی مطب جراحان زیبایی می کند.
«نوعی اشتغال ذهنی به نقصی تخیلی در ظاهر یا چهره بیمار، به طوری که زندگی فرد را بشدت تحت تاثیر قرار می دهد.» این تعریف دکتر سیدهادی معتمدی، روانپزشک از اختلال روانی بدریخت انگاری بدن است.
توضیح او به این معناست که این بیماران تصوری اغراق آمیز نسبت به نوعی نقص در بدنشان دارند.
برای مثال احتمال دارد آنها خیال کنند بینی خیلی بزرگی دارند یا شکل جمجمه شان اشکال دارد، چشم هایشان خیلی ریز است، موهایشان بدشکل است، اندامشان کوچک یا بزرگ هستند و… سرانجام این خیالات آنقدر قوت می گیرند که همه دغدغه فرد در زندگی، تلاش برای تغییر نقص جسمی اش می شود و این دلمشغولی، کارکرد های شغلی و اجتماعی او را تحت تاثیر قرار می دهد.
ممکن است این بیماران واقعا نقصی هم در بدنشان داشته باشند با این حال باور آنها نسبت به این نقص، بیش از آن چیزی است که واقعا وجود دارد.
● سن بحران، ۱۵ تا ۳۰ سالگی
براساس پژوهش های روانپزشکی منتشر شده در سطح جهان، سن شایع بروز این اختلال روانی از ۱۵ تا ۳۰ سالگی است.
دکتر معتمدی می گوید: آمار دقیقی از میزان شیوع این بیماری در جامعه وجود ندارد چراکه بیشتر این بیماران به جای مراجعه به روانپزشک سراغ جراحان زیبایی می روند تا با جراحی، نقص عضو تخیلی شان را برطرف کنند.
با این حال، این عضو هیات علمی دانشکده توانبخشی بهزیستی توضیح می دهد که انجمن روانپزشکی آمریکا، پژوهشی محدود را برای سنجش میزان شیوع این اختلال روانی در میان دانشجویان آمریکایی انجام داده است که نشان می دهد حدود ۲۵ تا ۵۰ درصد از این جوانان، چنین مشکلی دارند.
گرچه این پژوهش در حوزه ای محدود انجام شده است، اما به هر حال مشت نمونه خروار است و این آمار ثابت می کند شیوع اختلال بدریخت انگاری در میان جوانان کم نیست.
او می گوید: اختلال بدریخت انگاری بدن با افسردگی، روانپریشی و اضطراب همراه می شود به طوری که ۹۰ درصد این بیماران مبتلا به افسردگی هستند. میزان اعتماد به نفس و مقبولیت از خود، در بدریخت انگارها بسیار پایین است.
به همین دلیل آنها در برخورد با افراد دیگر راحت نیستند و در موقعیت های اجتماعی احساس می کنند زیر ذره بین اطرافیان قرار گرفته اند.
این روانپزشک هشدار می دهد: پژوهش های پزشکی در سطح جهان گویای آن است که حدود یک سوم این بیماران خانه نشین می شوند و یک پنجم آنها ممکن است اقدام به خودکشی کنند.
● خفتن زیر تیغ جراحی
تمایل بیش از حد به جراحی های زیبایی مکرر از علایم بدریخت انگاری است.
معتمدی با اشاره به پرونده یکی از بیمارانش شرح می دهد: این بیمار آنقدر بینی اش را جراحی کرده بود که از آن فقط ۲ حفره کوچک روی صورتش باقی مانده بود و هنوز هم قصد داشت بینی اش را جراحی کند، اما پس از گذراندن دوره درمانی روانپزشکی ، از جراح زیبایی اش شکایت کرد!
به گفته او در برخی از کشورها، هر فرد پیش از جراحی زیبایی باید تحت مشاوره روانپزشکی قرار بگیرد تا از سلامت روان او اطمینان حاصل شود.
با این حال در برخی کشورها مانند ایران، این مشاوره انجام نمی شود و به همین دلیل، براساس آمارها بیشتر شکایت های پزشکی به جراحان زیبایی مربوط می شود چون بدریخت انگارها حتی پس از جراحی های موفقیت آمیز نیز احساس رضایت نمی کنند در حالی که در بیش از ۵۰ درصد موارد، درمان های روانپزشکی بر این بیماران تاثیر مثبتی دارد و نظر آنها را درباره جراحی عوض می کند.
این عضو هیات علمی دانشکده توانبخشی بهزیستی می گوید: قسمت هایی از بدن که بدریخت انگارها نسبت به آنها حساسیت دارند به ترتیب میزان حساسیت، موی سر، بینی، پوست، چشم، سر، لب ها، چانه، شکم، سینه، باسن، پاها و بعد دیگر اندام ها هستند.
بنابر توضیح او، اختلال بدریخت انگاری همیشه برای کم کردن جزئی اضافه از بدن نیست و در مواردی هدف فرد افزودن به بخشی از بدن است.
دکتر معتمدی در این باره مثال می زند: برخی از کسانی که سراغ بدنسازی می روند صرفا به بزرگ کردن غیرطبیعی قسمت هایی از بدن گرایش دارند و هدفشان ورزش نیست.
او همچنین به جراحی های زیبایی شایع میان دختران و زنان اشاره می کند و می گوید: گروهی از این جراحی ها، مثل بزرگ کردن بیش از اندازه لب ها و… هیچ تاثیری بر زیبایی افراد ندارد و حتی چهره آنها را غیرطبیعی و زشت می کند و اگر این افراد پیش از جراحی، مشاوره ای روانپزشکی داشته باشند شاید هرگز اقدام به جراحی نکنند