سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

مدیر سایت مهران حکمت
سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

مدیر سایت مهران حکمت

افسردگی

افسردگی چیست؟

همه ما در طول زندگی در دوره های کوتاه و بلند احساس داشتن غم و اندوه را خصوصاً در هنگام از دست دادن همسر و یا نزدیکان، هنگام کار و یا از دست دادن آن، تجربه کرده ایم و همه ما قادر به مقابله با این حوادث هستیم. اما زمانی که این اندوه، بیش از اندازه و پایدار و عمیق باشد ممکن است منجر به بیماری افسردگی گردد.

امروزه علم شناخت فعل و انفعالات بیو شیمیایی مغز یا تغییرات شیمیایی در مسیرهای عصبی که اصطلاحاً نروترانسمیتر نامیده می‌شوند در ایجاد آثار بیماری افسردگی نشان داده است که این تغییرات شیمیایی خودرا بصورت علائمی‌همچون تغییر خلق، کاهش اشتهاء، تحریک پذیری، خستگی مفرط و بی علاقگی نمایان می‌سازد.البته دانشمندان علم ژنتیک یک ژن خاصی را مسئول این بیماری معرفی نمی‌کنند بلکه ترکیبی از ژنهای مختلف، شخص را مستعد به بیماری مذکور می‌نماید.

در واقع زمینه ژنیتیکی و همچنین مجموعه ای از رویدادهای پر از استرس و آسیب زای زندگی، همچون از دست دادن نزدیکان، همسر و یا ویژگیهای شخصیتی مانند بدبین بودن و تمایل به تنهایی می‌تواند فرد را به سمت ابتلاء به بیماری افسردگی هدایت نماید.

در هر لحظه از زمان حداقل 15 تا 20 درصد افراد بزرگسال جامعه ممکن است عوارض و نشانه های افسردگی شدید را از خود نشان بدهند و میلیونها نفر در هر لحظه در جهان تحت درمان افسردگی قرار گیرند.

خوشبختانه، امروزه به دلیل تحقیقات گسترده علمی‌و جدید درمان این بیماری بسیار راحتتر شده است .تشخیص زود هنگام افسردگی و داروهای جدیدتر، مثل داروهایی که مستقیماً تغییرات شیمیایی مغز را مورد هدف قرار می‌دهد می‌توانند عوارض و یا دوره های سخت بیماری را تحت کنترل در آورند.درمان به موقع می‌تواند نورامید بخش زندگی را به بیمار برگرداند.

انواع افسردگی

همانند هر بیماری دیگری مثل انواع بیماریهای قلبی یا پوستی بیماری افسردگی نیز فرمهای مختلفی دارد. که با این تقسیم بندی تشخیص و درمان آن راحتتر است البته قابل ذکر است که همچنان تحقیقات علمی‌ادامه دارد و ممکن است فرمهای دیگری نیز در آینده ارائه گردد.

در حال حاضر سه دسته عمده افسردگی عبارتند از :

1.  افسردگی شدید(عمده)Major Depression      

2.  افسردگی پایدار ولی خفیفDysthmia             

3.  اختلال دو قطبی

البته بیماران ممکن است انواع متفاوت از علائم و نشانه‌ها را داشته‌باشند که با همپوشانی گروههای مختلف همراه باشد.  
 
 
افسردگی اساسی یکی از مهمترین بیماریهای ناتوان کننده است که امروزه تعداد زیادی از مردم را در جهان درگیر کرده است.

افسردگی توانایی شما را در عملکرد, تفکر و احساس تحت تأثیر قرار می دهد. بطور ویژه افسردگی یک مشکل عاطفی است که با غمگینی یأس و ناامیدی فراگیر مشخص می گردد. فرد افسرده اغلب لذت بردن از زندگی را مشکل در می یابد. احساس تنهایی شدیدی می‌کند. و برای درگیر شدن در فعالیت های روزمره زندگی از نیرویی کم برخوردار است. بسیاری از مردم در دوره هایی از زندگی خود نسبت به رویدادهای زندگی احساس دلسردی می کنند. بهرحال, افسردگی واقعی عمیقتر و طولانی تر بوده و کل وجود شخص را تحت تأثیر قرار می دهد.

افراد دارای افسردگی آرزوی روزی بهتر را می کنند, اما امیدی برای آمدن چنین روزی ندارند. آنها نمی دانند که چطور می توانند احساس بهتری داشته باشند کسانی که از افسردگی رنج می برند ممکن است نوسانهای خلقی شدیدی را تجربه می‌کنند و یا بخواهند که از تعاملات اجتماعی کناره گیری کنند. احساس ناکامی و ناتوانی در پایان دادن به آن, موجب دلسردی بیشتر آنها می شود. در مواردی, افسردگی برای مدت زمان طولانی تری ماهها و حتی سالها ، طول می‌کشد, یک راه برای مقابله با افسردگی تعیین شدت آن, فهم اثرات آن از زمان شروع تا کنون, و جستجوی شیوه های درمانی است.
  •  شدت افسردگی


افسردگی به طرق گوناگون زندگی شخص را تحت تأثیر قرار می دهد. تا اندازه زیاد, نوع و شکل ظاهری افسردگی به الگوی مقابله ای, شخصیت و سطح قبلی عملکرد شخص وابسته است. در زیر چند علامت افسردگی ذکر شده است. آنها را بخوانید و وضعیت خود را با شاخصهای مربوط مقایسه کنید.

  •  هیجانها


_ کندی در ابراز عاطفی یا گریه کردن های مکرر
_ اشکال در لذت بردن از فعالیت های زندگی
· کاهش در میل جنسی

· احساس عمیق گناه و شرم

· احساس ناامیدی در زندگی

· احساس سردی یا دوری نسبت به خانواده و دوستان

  •  رفتار:


· کاهش علاقه جهت شرکت در فعالیت های قبلاً لذت بخش

· کاهش علاقه جهت حفظ بهداشت شخصی

· غفلت از مسئولیت ها

· کاهش توانایی مقابله

· آسیب به توانایی ارتباط با دیگران (از قبیل تحریک پذیری, طعنه زدن)

 

  •  شکایات بدنی:


· فقدان انرژی

· خوردن اجباری یا فقدان اشتها

· سردرد, پشت درد یا دردهای عضلانی عمومی بدون علت خاص

· بی خوابی یا خواب زیاد

اگر شما چند تا این نشانه ها را دارید, احتمالاً به طور جدی افسرده اید, مشاوره با یک متخصص در شیوه های مقابلة ما با آن مؤثر و مفید خواهد بود. یک گام در این مسیر، فهم و شناخت علل مختلف افسردگی است.

چه چیزی باعث افسردگی می شود؟


افسردگی توسط علل مختلف ایجاد می شود. بعضی از دوره های افسردگی ناشی از موقعیت های زندگی هستند. به عنوان مثال, مرگ شخص مورد علاقه, از دست دادن شغل و یا نا امیدی ناشی از شکست در ورود به دوره های فوق لیسانس همگی می توانند موجب افسردگی شوند. بهر حال وقتی افسردگی شخص نیست، افسردگی به دلیل فقدان درمان ممکن است بدتر گردد.

علاوه بر عوامل موقعیتی, فشارزاهای دیگر نیز می توانند موجب افسردگی شوند. عدم تعادل شیمیایی, عوامل شخصیتی, مصرف دارو و الکل, بیماری جسمانی و تغذیه ناکافی همگی می توانند موجب افسردگی شوند. با د نظر گرفتن اینکه عوامل بسیاری می توانند بر روی بهداشت روانی تأثیر بگذارند, نکته مهم بازنگری سبک زندگی فرد واعمال و رفتارهای بهداشتی اوست.

 روشهای درمان:


همه اشکال افسردگی در صورت تحت تأثیر قرار دادن عملکرد باید جدی تلقی گردند. توجه دقیق جهت تعیین منبع افسردگی ـ تعارض درونی, عواطف سرکوب شده, و تغییرات رفتاری ـ جهت فهم و تعیین شیوه رشد و گسترش افسردگی و شیوه های درمانی بسیار مهم و الزامی است.

پیشنهادهای کلیدی برای کاهش افسردگی عبارت هستند از:


ورزش جهت کاهش تنش, بازنگری فعالیتهای ذهنی جهت زدودن افکار مزاحم روزمره تغییر در جنبه های معمول زندگی, ایجاد یک نظام حمایتی, و پیدا کردن یک شیوه بهداشتی (سالم) جهت ابراز عواطف. اگر این روشهای اولیه در کاهش و از بین بردن ناراحتی مؤثر نباشند, روشهای دیگری نیز در دسترس هستند. می توانید جهت بررسی شیوه های مختلف با یک دوست, همسر, روحانی, مشاور حرفه ای یا روان پزشک صحبت کنید. علاوه بر روشهای درمانی فوق, درمانهای دارویی نیز وجود دارند که با اثربخشی قابل ملاحظه ای به کاهش افسردگی کمک می کنند.

اگر خواهان کمک حرفه ای برای مقابله با افسردگی هستید, می توانید با یک مشاوره حرفه ای در دفتر مشاوره دانشگاه تماس برقرار نمائید. 

 

افسردگی در نوجوانان

 

  «احساس می‌کنم که خیلی بی‌کس هستم»، « همه از من متنفرند» من حتی خودم هم از خودم متنفرم . چگونه می‌توانم از این چاه نکبت خلاص شوم» «نمی‌توانم درس بخوانم» « من هیچ دوستی ندارم» آیا این جملات آشناست؟ آیا نظیر چنین جملاتی را از زبان نوجوان خود شنیده‌اید؟ افسردگی در بین نوجوانان بیشتر از آنچه قبلاً فکر می‌کردند، رایج است. نوجوانی که بنظر گوشه‌گیر و تنها می‌رسد، در بیشتر موارد درگیر یک دوره حل مسئله است. در حالیکه برای برخی دیگر یک مشکل جدی تر است که حتی در مواردی می‌تواند منجر به خودکشی شود. نوجوانان افسرده احساس غمگینی می‌کنند و ممکن است این حالت را بعنوان احساس بی‌کسی استنباط نمایند.

معمولاً اینگونه نوجوانان در ارتباطات خود با خانواده و دوستان راحت نیستند. آنها اغلب توانایی تمرکز حواس ضعیفی دارند، در شروع عمل و اقدامات خودانگیخته بی‌نهایت مشکل دارند، تغییرات قابل توجهی در نحوه تفکر و رفتار آنها مشاهده می‌شود، اغلب اوقات در طول شب با اختلالات خواب مواجهند و تغییراتی در الگوهای غذاخوردن آنها مشاهده می‌شود، ممکن است احساس شدید خستگی کنند، انگار خود را بزور حرکت می‌دهند یا برعکس برخی از آنان بسیار پرانرژی هستند، ممکن است احساس گناه یا بی‌ارزشی کنند.

نوجوانی که مبتلا به بیماری افسردگی است، اگر کمکی که به آن نیاز دارد دریافت نکند، ممکن است اقدام به خودکشی نماید. بطور عادی نوجوانان وقتی که غمگین باشند درباره غمشان شکایت یا صحبت می‌کنند و سعی می‌کنند که برای رفع آن کاری کنند. بطور کلی افراد در نوجوانی از والدینشان دور می‌شوند و بیشتر با همسالان خود تماس و ارتباط برقرار می‌کنند. تفاوت بین غم معمولی نوجوانان و افسردگی بستگی به مدت زمان، شدت و میزان انحراف خلق از خلق و رفتار معمول نوجوان دارد. نوجوانان به دلایل مختلف غمگین می‌شوند. نوجوانانی که بطور ممتد تحت فشار روانی هستند، افسرده می‌شوند و این موارد بیشتر در خانواده‌هایی اتفاق می‌افتد که مورد مشابهی در بین اعضای خانواده از افسردگی وجود داشته است.

چند نکته مهم

  • در اجرای انضباط از تقویت مثبت استفاده کنید. شرمساری و تنبیه در برقراری انضباط ممکن است باعث بروز احساس بی‌ارزشی و عدم کفایت در اداره امور زندگی در نوجوان گردد.

  • از ابراز حمایت بیش از حد و راهنمایی بی حد به نوجوان احتراز کنید. حمایت بیش از حد امکان هر گونه بروز اشتباهی را از نوجوان می‌‌ گیرد. هدایت و راهنمایی بیش از حد در زمینه آنچه که باید و آنچه که نباید توسط والدین باعث می‌شود که نوجوان فکر کند آنها به او اعتماد ندارند.

  • انتظار پذیرش مطلق از طرف نوجوان خود نداشته باشید.

  • از نوجوان خود انتظار تکمیل و برآوردن آرزوها و اهداف ناکام خود را نداشته باشید.

  • مجدداً ذکر می‌گردد که گاهگاهی احساس ناخشنودی در بین نوجوانان شایع است.

 علائم افسردگی نوجوانان

درصورتی که متوجه شدید حداقل 3 مورد یا بیشتر از موارد ذیل بمدت دوهفته یا بیشتر ادامه دارد احتمال ابتلا به افسردگی نوجوانی وجود دارد:

  • گریه کردن، غمگینی یا بداخلاقی

  •  گوشه گیری (احتراز از دوستان، فعالیتها و وقایع اجتماعی)

  •  مشکلات خواب

  •  مشکلات تغذیه

  •  افت عملکرد مدرسه ای

  •  فعالیت زیادی یا فقدان فعالیت انرژی

  • احساس گناه یا خودکم بینی

  • خستگی بیش از حد و دائمی

  • اشتغال ذهنی بیش از حد در مورد مرگ، مردن یا آرزوی مرگ

اگر نوجوانی که مبتلا به افسردگی است کمکی دریافت نکند ممکن است بعنوان یک راه فرار از این موقعیت، اقدام به خودکشی نماید.

چهارنشانه‌ای که احتمال اقدام به خودکشی را مشخص می‌کند عبارتند از :

1- تهدید یا صحبت کردن در مورد کشتن خود

2- ابراز آمادگی برای مرگ مثل بخشیدن مایملک خود، وصیت‌نامه، نامه‌های وداع، یا خداحافظی کردن)

3- بنحویی صحبت کردن که انگار هیچ امیدی به آینده ندارد.

4- احساس بیکسی و ناامیدی نسبت به خود یا سایرین

نوجوانانی که هر کدام از این علائم را نشان دهند بایستی حتماً به روانپزشک ارجاع شوند و کمک تخصصی ویژه دریافت کنند. اگر احساس می‌کنید که نوجوان شما ممکن است از افسردگی رنج ببرد پیشنهاد می‌شود که نسبت به ارجاع او به یک متخصص باتجربه بهداشت روان و انجام ارزیابی دقیق اقدام نمایید.

کمکهایی که شما می‌توانید بکنید:

  • داوطلب گوش دادن به صحبتهای آنان باشید. زمانی را واقعاً صرف نوجوان خود کنید. احساس نکنید که همیشه باید توان پاسخگویی به سئوالات آنها را داشته باشید . فقط گوش کنید.

  • مسئله مطرح شده توسط آنها را کاملاً جدی بدانید. آن مسئله ممکن است برای شما مهم نباشد ولی برای آنها اهمیت دارد. به نوجوان خود نشان دهید که مورد توجه شماست و سعی در درک او دارید.

  • نوجوان خود را تنها نگذارید. بیان این جمله کمکی به نوجوان نمی‌کند: «چیزی نشده، سرت را بالا بگیر، فردا حتماً روز بهتری خواهد بود، مسئله‌ای که بوجود آمده برای او کاملاً جدی و واقعی است.

  • نوجوان را تشویق کنید که با سایر بزرگسالان نیز همانند شما صحبت کند. به او پیشنهاد کنید که به آنها بعنوان یک دوست بزرگسال اعتماد کند. (این افراد مورد اعتماد والدین باشند)

  • سعی کنید نشان دهید که آنها برایتان اهمیت دارند. آنها ممکن است از شما دوری کنند. در کنار آنها بمانید. سعی کنید شرایطی را فراهم کنید که با شما کاری را بطور مشترک انجام دهند. به آنان تأکید نکنید که بایستی شاد باشند. با آنها و احوالشان کنار بیایید.

  • به موقع به آنها پیشنهاد کمک کنید. دریافت کمک به موقع مانع از فرورفتن نوجوان در افسردگی عمیق تر می‌شود و پیشگیری از بروز اختلال می‌گردد.

  • سعی کنید تا علت اندوه نوجوان را دریابید . منشاء غم کجاست؟ با درک منشاء بروز غم نوجوان بهترین وسیله برای آزادساختن خود از اثرات آنرا در اختیار دارد.

  •  انتظار طرد داشته باشید. اگر سعی در ارتباط یا حمایت از نوجوان افسرده‌ای را دارید تعجب نکنید که گاهی پاسخهای منفی و یا رفتار تحریک پذیری نشان دهند. این وضعیت را شخصی و خصوصی تعبیر نکنید. یک اصل مهم صبوری و تحمل است.

بخاطر داشته باشید که شما نمی‌توانید مسئول اعمال شخص دیگری که تحت فشار روانی یا افسردگی یا افکار خودکشی است باشید. آنچه که شما می‌توانید انجام دهید ایفای نقش بعنوان یک دوست مسئول علاقمند در کنار نوجوان به هنگام موقعیتهای سخت می‌باشد. در این برهمه زمانی می‌توانید به نگرانی‌های آنها گوش کنید، از آنها حمایت کنید و برای دریافت کمک‌های تخصصی آنها را راهنمایی و ارجاع دهید.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد