سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

مدیر سایت مهران حکمت
سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

مدیر سایت مهران حکمت

به خاطر بچه‌ ها با همسرتان زندگی می‌ کنید؟


طلاق والدین ,قبل از طلاق ,زندگی زناشویی

برای نسل ‌های متمادی والدین به امید اینکه ازخودگذشتگی‌ شان آخر کار به نفع فرزندانشان باشد، این توصیه را به جان خریده ‌اند. خیلی‌ها هنوز باور دارند که این تنها انتخاب والدینی است که در ازدواج خود به بن‌ بست رسیده ‌اند.

اما نظر من بخاطر تجربه شخصی که دارم چیز دیگری است. من که در خانواده ‌ای پرورش یافتم که والدینم تصمیم گرفتند بخاطر ما به زندگی زناشویی تاسف‌ برانگیز خود ادامه دهند، عقیده دیگری دارم. برای من طلاق والدین بسیار بهتر است از سالها زندگی در خانه ‌ای که والدین مدام در حال جنگ و دعوا هستند، به همدیگر احترام نمی‌ گذارند و بچه‌ ها با ناراحتی و عصبانیت مداوم بزرگ می‌شوند. این دنیایی بود که من در آن پرورش یافتم و زخم ‌هایی که از آن خوردم هنوز در زندگی‌ ام باقی مانده و باقی خواهد ماند.

من باور دارم که ماندن در یک ازدواج فقط به خاطر بچه ‌ها یک انتخاب فیزیکی است که هیچ نگاهی به درد احساسی و روانی که فرزندان متحمل می‌شوند ندارد. در چنین محیطی هیچ الگوی مثبتی از اینکه ازدواج چیست و چطور باید باشد برای بچه ‌ها وجود ندارد. درواقع، حتی باعث میشود در نظر آنها ازدواج چیزی ترس‌ آور و ناراحت ‌کننده به نظر آید که باید از آن دوری کرد.

وقتی والدین از نظر احساسی از هم جدا شده باشند و فقط زندگی فیزیکی کنار هم داشته باشند، خوشبختی، هماهنگی، همکاری، احترام و لذت حضور نخواهد داشت. بچه‌ ها این را احساس کرده، سردرگم می‌شوند و خیلی وقت ‌ها هم خودشان را مقصر برای بدبختی والدینشان تصور می ‌کنند. درنتیجه افرادی عصبی و مضطرب بزرگ شده و هیچ آرامشی در دوران کودکی خود تجربه نمی ‌کنند. زخم‌هایی که چنین زندگی بر جای می‌گذارد کم از زخم‌ های زندگی کودکانی که والدینشان از هم طلاق می‌گیرند ندارد.

به عقیده من، والدینی که در زندگی زناشویی خود به مشکلی می‌ خورند که قابل حل نیست و به همین دلیل تصمیم به طلاق می‌ گیرند انتخاب بسیار بهتری دارند و انتخاب آنها به نفع همه اعضای خانواده خواهد بود.

والدین خود من می ‌بایست در همان ابتدای ازدواج خود از هم جدا می‌شدند. آنها زندگی بسیار ناخوشایندی در کنار هم داشته، احترامی برای هم قائل نبوده و فرزندان خود را در خانه ‌ای پر از خشم، اضطراب، و مشاجرات و دعواهای مکرر بزرگ کردند.

یادم می‌آید که مادرم روزی از من پرسید که بهتر بود از پدرم جدا شود یا نه. من با فریاد گفتم، "نه!" من مادر و پدری مثل مادرها و پدرهای بقیه بچه ‌ها می‌خواستم. با اینکه کودکی ناخوشایند و سرشار از احساس ناامنی داشتم، می‌ترسیدم و نمی‌دانستم که با طلاق والدینم زندگی ‌ام چطور خواهد شد. البته مادرم هم شهامت لازم برای این کار را نداشت و سالها به زندگی تاسف ‌آور خود ادامه داد.

امروز که به گذشته نگاه می‌کنم، احساس می‌کنم که آن یک اشتباه بود. هیچکدام از والدین من آدم‌های بدی نبودند فقط به درد هم نمی‌خوردند. مهارت‌های ارتباطی‌شان بسیار ضعیف بود و هرکدام فقط دوست داشتند به هر قیمتی که شده در دعواهای بین ‌شان پیروز شوند. البته هزینه اصلی که پرداخت کردند سلامت فرزندانشان بود. من فکر می‌کنم هر کدام از والدینم اگر طلاق می‌گرفتند، مجرد می‌ماندند یا شریک دیگری برای زندگی خود انتخاب می‌کردند، زندگی به مراتب بهتر و شادتر را تجربه می‌کردند.

به همین دلیل بود که وقتی زندگی زناشویی خودم دچار مشکل شد، راه دیگر را انتخاب کردم. اما بخاطر تجربیات کودکی‌ ام فهمیده بودم که در یک طلاق چه کارهایی را نباید کرد. همه تلاشم این بود که طلاقی به گفته خودم فرزندسالار داشته باشم. من و همسر سابقم با همکاری هم رابطه‌ ای خوب بین خودمان نگه داشتیم تا پسرمان از ده سالگی تا بیست سالگی برسد. چیزی که خوشحالم می‌کند این است که پسرم که الان به جوانی تبدیل شده، این همکاری‌های ما را تایید کرده و قدردان آن است.

خوشبختانه به وجود تجربیات تلخ کودکی هنوز به ازدواج اعتقاد دارم و بعد از شکست در ازدواج اولم، دوباره ازدواج کردم. توصیه من به والدینی که در زندگی زناشویی خود مشکل دارند این است که:

اگر والدین بلوغ و قاطعیت کافی برای کمک گرفتن از متخصص را قبل از طلاق داشته باشند می‌توانند یاد بگیرند چطور به طور مثبتی دوباره با هم ارتباط برقرار کرده و تعهدشان را به ازدواج از سر بگیرند. این به نفع همه اعضای خانواده خواهد بود.

اما اگر بچه ‌ها در یک منطقه جنگی یا سکوت و بی ‌تفاوتی یک ازدواج مرده بزرگ می‌شوند، طلاق در را به سوی آینده ‌ای سالم‌تر و شادتر برای بچه ‌ها باز خواهد کرد. اما طلاق والدین همیشه یک راه‌ حل نبوده است. برای اینکه بهترین نتیجه عاید فرزندان شود، والدین باید بعد از طلاق همکاری لازم برای مرکزیت دادن به بچه ‌ها و اولویت دادن به سلامت روحی و روانی آنها را داشته باشند.

استفاده کودکان از تلفن همراه، خوب یابد؟


تلفن های همراه,استفاده از تلفن همراه در کودکان

تلفن های همراه امروزه به بخش جدایی ناپذیری از زندگی نه تنها افراد بالغ و بلکه کودکان نیز تبدیل شده است. بر اساس آمار موجود چیزی نزدیک به 22 درصد کودکان 6 تا 9 سال ، 60 درصد کودکان 10 تا 14 ساله و 84 درصد کودکان 15 تا 18 ساله در آمریکا دارای تلفن همراه هستند. بر همین اساس آمار کودکان 8 تا 12 ساله که از تلفن همراه استفاده می کنند نیز افزایش پیدا خواهد کرد.

با توجه به استفاده روز افزون از تلفن های همراه در بین کودکان و نوجوانان، بر آن شدیم تا شما را با یک سری از مسائل در مورد این وسیله ارتباطی آشنا کنیم.

استفاده از تلفن همراه در شرایط اضطراری
بدون شک یکی از بهترین فواید تلفن همراه برای کودکان و نوجوان قابلیت استفاده از تلفن همراه در شرایط اضطراری است. در شرایطی مثل دور بودن از خانه برای مدتی طولانی ، بیرون رفتن به همراه دوستان و یا سایر شرایط می توان از تلفن همراه استفاده کرد.

مشکلات حاصل از استفاده تلفن همراه:

مشکلات روحی:
بر اساس مطالعات جدید انجام شده استفاده از تلفن همراه می تواند اعتیاد آور باشد.همچین ارتباطی مستقیم بین میزان استفاده از تلفن همراه و احساس افسردگی وجود دارد. بیشتر کودکان و نوجوانانی که در زمان حال دچار افسردگی هستند از تلفن همراه به مقدار زیادی استفاده می کنند.

ضعف بینایی:
همانند کاربران کامپیوتر ، کاربران تلفن همراه که زمان زیادی را صرف فرستادن پیامک کرده و مجبورند برای دیدن عبارت بر روی صفحه و یا صفحه کلید به چشم خود فشار بیاورند و این امر به ضعیف شدن چشم ها منجر می شود.

پخش باکتری ها:
با توجه به این که ما برای صحبت با تلفن همراه آن را به دهان خود نزدیک می کنیم و بسیاری از اوقات در زمانی که تلفن همراه در نزدیکی ماست عطسه یا سرفه می کنیم. این مسئله موجب می شود تا تلفن همراه به نوعی وسیله آلوده تبدیل شود که به راحتی می تواند آلودگی را انتقال بدهد.

تومور مغزی و کاهش اسپرم:
بر اساس برخی تحقیقات انجام شده اشعه های الکترومغناطیسی موجود در تلفن های همراه باعث تشکیل تومورهای مغزی و کاهش اسپرم در مردان می شود. البته در تمامی تحقیقات انجام شده این نظریه تایید نشده است.

تلفن های همراه,استفاده از تلفن همراه در کودکان

کم خوابی:

بسیاری از کاربران نوجوان تلفن های همراه در میانه شب به خاطر دریافت کردن یک پیامک یا پاسخ به تماس از خواب بر می خیزند و اغلب دچار کم خوابی شده و در روز بعد خسته هستند.

وابستگی به تلفن همراه:
در یک تحقیق انجام شده در آمریکا ، 37 درصد نوجوان کاربر تلفن همراه گفته اند که بدون تلفن همراه قادر به ادامه زندگی نیستند. همچنین مشخص شده است که بسیاری از نوجوانان ترجیح می دهند با دوستان خود از طریق تلفن رابطه داشته و کمتر همدیگر را ملاقات کنند.

دروغگویی:
همچنین مشخص شده است که چیزی نزدیک به 39 درصد از کاربران بین 18 تا 29 ساله در زمانی که از تلفن همراه استفاده می کنند در مورد مکان حضور خود دروغ می گویند.

هزینه ها:
بسیاری والدین در زمانی که صورت حساب تلفن همراه فرزندان خود را می بینند شوکه می شوند. استفاده از سرویس های مختلف ، مثل پیامهای صوتی و تصویری و همچنین اینترنت می تواند هزینه سنگینی را بر خانواده تحمیل کند.


توصیه هایی به والدین:
با فرزند خود در مورد استفاده صحیح از تلفن همراه و این که چگونه و کجا باید از آن استفاده کند صحبت کنید. به او آموزش دهید که کی ، کجا و چطور از تلفن همراه خود استفاده کند. در مورد استفاده از تلفن همراه هشدار و تاثیرات بد آن به کودک خود هشدار دهید .سعی کنید به او توضیح دهید که در صورتی که بیش از حد از تلفن همراه استفاده کند بایستی هزینه های آن را از پول توجیبی خود بپردازد

سی راه ساده برای افزایش بهره هوشی کودکان

 

با به کارگیری سی شیوه ساده از هنگام بارداری تا پایان دوسالگی افزون بر رشد جسمانی مناسب، زمینه های افزایش بهره هوشی کودکان را تقویت کنید. از آنجا که پایه ریزی و شکل گیری رشد جسمانی و ذهنی کودکان از هنگام بارداری تا پایان دو سالگی است، به کارگیری این ۳۰ شیوه به طور هماهنگ به رشد همه جانبه و مناسب کودک کمک می کند.

                                                                                                                                                       در هنگام بارداری

۱) تیروئیدتان را آزمایش کنید زیرا کم کاری خفیف تیروئید در خانمهای باردار سبب کاهش معنی داری در هوش کودکان می شود.

۲) کولین مصرف کنید، این ماده مغذی در گوشت، تخم مرغ و حبوبات وجود دارد.

۳) ویتامین هایی را که پزشک در دوران بارداری برای شما تجویز می کند مصرف کنید.

۴) با جنین خود حرف بزنید و او را صدا کنید.

۵) از نوشیدن قهوه و خوردن دارو بدون تجویز پزشک اجتناب کنید.

در شش ماهه نخست پس از تولد به این نکات توجه داشته باشید

۶) فرزندتان را با شیر مادر تغذیه کنید.

۷) در صورت بروز افسردگی بعد از زایمان ، برای درمان آن اقدام کنید.

۸) منابع غنی از آهن مانند گوشت، سبزیجات، تخم مرغ و میوه های تازه مصرف کنید.

۹) در زمان شیردهی خوردن غذاهای حاوی ویتامین۱۲ B مانند مخمر، نان، غذاهای دریایی و تخم مرغ را فراموش نکنید.

۱۰) برای کودکتان موسیقی به ویژه موسیقی سنتی و کلاسیک پخش کنید.

۱۱) کودک را ماساژ دهید ، مطالعات نشان داده اند که ماساژ روزانه کودکان رشد مغزی آنان را به میزان قابل توجهی افزایش می دهد.

از شش ماهگی تا یک سالگی کودک چه کنیم؟

۱۲) با کودکتان به طور مستقیم و چشم در چشم صحبت کنید.

۱۳) معنای لغات را با اشاره ارتباط دهید ؛ به طور مثال هنگامی که نام چیزی را می برید به آن اشاره کنید یا کودک را در مقابل آن نگه دارید.

۱۴) با هدیه های مخصوص کودکان، او را تشویق کنید.

۱۵) اجازه آزادی حرکت به کودکان بدهید، بگذارید که آنها کنجکاوی غریزی شان را همواره به کار برند.

۱۶) تشخیص و فرق گذاری بین اشیا را به کودکتان با پرسش و گفتن جواب درست بیاموزید.

۱۷) کودکان از آموزش اجباری خوششان نمی آید، از آن بپرهیزید.

۱۸) هنگامی که فرزندتان احساس خستگی کرد، آموزش را قطع کنید.

دوران یک تا دو سالگی کودک

۱۹) کودکان را با غذاهای سرشار از آهن تغذیه کنید.

۱۰) به کودکان میان وعده های سالم و مغذی بدهید و از دادن میان وعده های بی فایده مانند پفک و چیپس به کودک خودداری نمایید.

۲۱) برای کودکتان کتاب بخوانید.

۲۲) در حضور او مطالعه کنید.

۲۳) برای او اسباب بازی های کمک آموزشی تهیه کنید.

۲۴) با کودک خود بازی کنید. شرکت در بازی های دسته جمعی ، مهارت های هوش اجتماعی کودک را افزایش می دهد.

۲۵) مطمئن شوید کودکتان خوب استراحت کرده است، خوابیدن دستکم ده ساعت در شبانه روز برای او لازم است.

۲۶) هنگامی که با کودکتان صحبت می کنید صداهای اضافی مانند رادیو و تلویزیون را خاموش کنید و نور را در حد متوسط نگاه دارید.

۲۷) درخواست های تکراری کودک را اجابت کنید. تکرار ارتباط نورون ها را در مغز تقویت می کند بنابراین اگر برای چندمین بار از شما می خواهد کتابی را برایش بخوانید ، بدون اصرار و پافشاری روی خواندن یک داستان دیگر ، آن را برای او بخوانید.

۲۸) وقتی کودک نوپای شما به چیزی اشاره می کند و نامش را می پرسد در جوابش به او اطلاعات بیشتری بدهید. به طور مثال: آن یک توپ است، یک توپ آبی با خط های قرمز.

۲۹) در تربیت کودک انضباط همراه با محبت فراوان داشته باشید.

۳۰) هرگز به کودکتان نگویید «تو چیزی نمی فهمی» زیرا اگر کودک آن را باور کند، حرف شما تحقق خواهد یافت.

چگونه استرس کودکم را در شب امتحان کم کنم؟

ترس از شکست و عدم قبولی در دانش آموزانی رشد می کند که فکر موفقیت و اول شدن، ذهن آنها را بیش از حد به خود مشغول کرده است.

 

با فرا رسیدن ایام امتحانات، دلهره دانش آموزان هم شروع می شود. آنان در هر سن و سالی که باشند بازهم چون نگرانی های مختلف مربوط به درس خواندن در ذهن شان شکل می گیرد دچار اضطراب و ترس از امتحان می شوند. گروهی از دانش آموزان عصبانی، افسرده، پریشان، ناراحت و مضطرب می شوند و گروهی دیگر، چنان آشفته و نگران می شوند که پاسخ سوالات ساده را هم از یاد می برند.

 

داشتن کمی اضطراب و دلهره در ایام امتـحانات امری طبیعی و معقـول است چرا که مـوجب حرکت و انگیـزه بچه ها برای یادگیری و موفقیت می شود. اما اگر این نگرانی به حدی برسد که تاثیر منفی بر روند آموزش روزانه آنان بگذارد و مانعی برای پیشرفت آنها شود، غیرطبیعی و نامعقول است. علت تشویش بیش از اندازه گروهی از دانش آموزان، عدم استفاده درست آنها از نیروی فکری - ذهنی شان است. آنها می توانند با کمی تلاش، برنامه ریزی و به کارگیری روش های گوناگون کاهش اضطراب موفقیت خود را در امتحان ها تضمین کنند.

ادامه در "ادامه مطلب"

ترس از شکست و عدم قبولی در دانش آموزانی رشد می کند که فکر موفقیت و اول شدن، ذهن آنها را بیش از حد به خود مشغول کرده است.

 

با فرا رسیدن ایام امتحانات، دلهره دانش آموزان هم شروع می شود. آنان در هر سن و سالی که باشند بازهم چون نگرانی های مختلف مربوط به درس خواندن در ذهن شان شکل می گیرد دچار اضطراب و ترس از امتحان می شوند. گروهی از دانش آموزان عصبانی، افسرده، پریشان، ناراحت و مضطرب می شوند و گروهی دیگر، چنان آشفته و نگران می شوند که پاسخ سوالات ساده را هم از یاد می برند.

 

داشتن کمی اضطراب و دلهره در ایام امتـحانات امری طبیعی و معقـول است چرا که مـوجب حرکت و انگیـزه بچه ها برای یادگیری و موفقیت می شود. اما اگر این نگرانی به حدی برسد که تاثیر منفی بر روند آموزش روزانه آنان بگذارد و مانعی برای پیشرفت آنها شود، غیرطبیعی و نامعقول است. علت تشویش بیش از اندازه گروهی از دانش آموزان، عدم استفاده درست آنها از نیروی فکری - ذهنی شان است. آنها می توانند با کمی تلاش، برنامه ریزی و به کارگیری روش های گوناگون کاهش اضطراب موفقیت خود را در امتحان ها تضمین کنند.

 

اضطراب امتحان

اضطراب امتحان، حالت تشویش، نگرانی و هیجان ناخوشایندی است که اغلب دانش آموزان و دانشجـویان در ایام امتحانات بدان مبتلا می شوند. گاهی این اضطراب با سردرد، سرگیجه، دل درد، حالت تهوع، تپش قلب و تنگی نفس نیز همراه می شود.

اضطراب امتحان، اضطرابی است که با خودپنداره ضعیف دانش آموز درباره توانایی های ذهنی اش شناخته می شود و موجب کاهش عملکرد او در روزهای پایانی سال تحصیلی می شود. میزان قابل قبولی از تنش و دلهره در زمان امتحان می تواند سیستم عصبی خودکار انسان را فعال کند و موجب هوشیاری بیشتر او برای کسب موفقیت در امتحان شود. دلیل اصلی این اضطراب همیشه کم کاری، تنبلی و یا عدم تسلط بر محتوای درس ها نیست، بلکه گاهی دانش آموزان موفق، با انگیزه و درس خوان نیز دچار آثار منفی اضطراب ناشی از امتحان می شوند.

 

بسیاری از دانش آموزان قبول دارند زمانی که دقیق تر و عمیق تر مطالعه می کنند اضطراب امتحان در آنها به حداقل کاهش می یابد. این امر نیز بدان دلیل است که هر چه درباره موضوعی بیشتر بدانند مهارت و اعتماد بیشتری نسبت به دانسته های خود پیدا می کنند. داشتن اعتماد به نفس در زمان گذراندن امتحانات به منزله امید برای موفقیت است. به طور حتم، این گروه از دانش آموزان با اتکا به تلاش و کوشش خود می توانند با آرامـش و آسـودگی سـر جلسـه امتحان بروند و آزمون شان را با کمترین دلهره و تشویش بدهند.

 

باورهایی که موجب اضطراب دانش آموزان از امتحان می شود اغلب تصورها و نگرش های منفی و کاهش دهنده قوای ذهنی و انگیزشی هستند. برای مثال:

 

▪ اگر در امتحان قبول نشوم تمام اعتبارم را از دست خواهم داد.

▪ کاش اول سال درس ها را به طور کامل می خواندم.

▪ من یک بدشانس واقعی هستم و تمام سوالاتی که بلد نیستم، سر امتحان خواهند آمد.

▪ به طور حتم کمترین نمره کلاس نصیب من خواهد شد.

 

برای مقابله با چنین طرز فکرها و باورهایی، دانش آموز باید بلافاصله مداد و کاغذ به دست بگیرد و به نوشتن و خواندن درس هایش ادامه دهد. او نباید اجازه دهد که چنین تفکراتی مانع مطالعه و تلاش او برای یادگیری شود. به طور حتم، همین که دانش آموز مطلبی را بخواند یا مساله یی را حل کند، علائم نگرانی و اضطراب او کاهش خواهد یافت. او حتی می تواند به مقابله با این افکار برخیزد و در مقابل به خود بگوید، «من اکنون فقط باید به درس و تکلیفم توجه کنم و جایی برای منفی نگری و رشد افکار مخرب در ذهن ندارم».

 

والدین و مربیان هم می توانند با به کار بردن روش های زیر اضطراب امتحان را در کودکان و نوجوانان کاهش دهند:

 

1 - انجام تکالیف درسی، تمرین حل کردن،... باید از ابتدای سال تحصیلی با نظم و جدیت دنبال شود. اگر دانش آموزی در طول تـرم تحصیـلی خـود عمـلکرد ضعیفی داشته باشد، تذکرهای پشت سرهم پدر و مادر در ایام امتحان نه تنها هیچ کمکی به کودک یا نوجوان نمی کند، بلکه موجب ترس و آشفتگی بیشتر او هم می شود.

 

2 - هر گونه سخت گیری بی مورد و تنبیه دانش آموز به دلیل نگرفتن نمره های عالی، باعث تشدید اضطراب درونی دانش آموز از درس و مدرسه و امتحان می شود. راه حل نمرات پایین بچه ها در تنبیه کردن آنها نیست، بلکه در یافتن راهی برای رفع علت اصلی آن است که همانا ضعف یادگیری کودک است.

 

3 - ترس از شکست و عدم قبولی در دانش آموزانی رشد می کند که فکر موفقیت و اول شدن، ذهن آنها را بیش از حد به خود مشغول کرده است. اگر پدر و مادر خواسته ها و معیارهایی دور از توان و استعداد کودکانشان داشته باشند، آنان را چنان نگران و پریشان می کنند که راه دستیابی به موفقیت برایشان غیرممکن و سخت جلوه می کند.

 

4 - هیچ گاه تفاوت های فردی بین کودکان را نادیده نگیرید و مرتب نمره های آنها را با هم مقایسه نکنید؛ زیرا همین امر موجب ناراحتی، فشار روانی و بدبینی نسبت به یکدیگر در آنها می شود. برای تشویق بچه ها به درس خواندن می توان به آنها دلگرمی داد و با حمایت های کلامی مثبت خود آنها را نسبت به استـعدادهای بالقوه شان آگاه کرد تا بدین ترتیب، ریشه های ترس و اضطراب را - که عامل بسیاری از مشکلات روانی است - در آنها از بین برد.

 

5 - ایجاد آمادگی در بچه ها و فراهم آوردن شرایط و امکاناتی که آنها بتوانند با آرامش و راحتی به مطالعه و درس بپردازند، می تواند ترس و اضطراب ناشی از امتحان را کاهش دهد.

 

روش های صحیح مطالعه قبل از امتحان

گام اول تنظیم برنامه درسی مناسب برای گذراندن موفقیت آمیز امتحان هاست. برنامه ریزی درست به دانش آموز کمک می کند تا وقتش را با دقت بین درس های مختلف تقسیم کند و از انرژی ذهنی خود بهترین استفاده را ببرد. برای مثال، می تواند برنامه ریزی خود را براساس وقت بیشتر برای درس های مهم تر و یا وقت بیشتر برای درس هایی که در آن ضعیف است، مشخص کند. بدیهی است بیشتر خواندن و تمرین کردن، علاقه و انگیزه دانش آموز را برای یادگیری بیشتر خواهد کرد.

 

هنگام برنامه ریزی برای مطالعه درس ها باید توجه داشت که از شیوه تک درسی استفاده نشود، زیرا نه تنها دانش آموز را زود خسته و بی حوصله می کند، بلکه سطح یادگیری او را نیز کاهش می دهد. به جای این شیوه بهتر است مطالعه سه، چهار درس را در برنامه روزانه خود بگنجاند. هر چه تنوع در زمان بندی درس ها بیشتر باشد، نتیجه بهتری نیز دریافت خواهد کرد. همچنین دانش آموز باید به تناسب بین درس های انتخابی نیز توجه کند.

 

تمرین حل کردن ممتد و مطالعه کردن درس هایی که با عدد و فرمول سر و کار دارند یا درس های حفظ کردنی، روش موثری برای یادگیری نیست. ترکیب درس هایی مثل فیزیک، ریاضی، هندسه با درس های حفظ کردنی مثل تاریخ، جغرافی و ادبیات بهترین روش برای مطالعه محسوب می شود.

 

هنگام مطالعه درس های حفظ کردنی، برای اینکه ذهن دانش آموز از موضوع اصلی دور نشود، بهتر است:

 

▪ موضوع درس را برای خود خلاصه کند.

▪ ضمن خواندن، پرسش هایی از متن درس درآورد.

▪ محورهای اصلی درس و نکات کلیدی آن را فهرست وار یادداشت کند.

▪ رابطه یی بین قسمت های مختلف درس در ذهن خود برقرار کند.

به طور معمول، بعد از هر یک ساعت مطالعه، ۱۵ دقیقه استراحت و تنفس نیاز است. قدم زدن در حیاط، نوشیدن یک لیوان آب میوه یا خوردن مقداری گردو و بادام تاثیری مثبت بر عملکرد مغز دانش آموز می گذارد. دیدن یک برنامه تلویزیونی مفرح بعد از دو ساعت تمرین ریاضی حل کردن می تواند موجب افزایش تمرکز و توجه دانش آموز بر مفاد درسی اش شود.

 

 

روش های کاهش استرس قبل از امتحان

▪ توجه به تغییرات فیزیکی بدن (مثل عرق کردن کف دست، افزایش ضربان قلب، برافروختگی صورت، تنگی نفس) و تغییرات روانی حاصل از اضطراب (مثل کاهش توجه و تمرکز، حواس پرتی و احساس تشویش و نگرانی) می تواند دانش آموز را نسبت به پاسخ های روانی - جسمانی خود هوشیار کند. او می تواند با توجه به حالت های عاطفی - هیجانی خود د رصدد کنترل آنها برآید و آن را به استرس مثبت (انرژی زا) تبدیل کند. برای مثال، توانایی های خود را باور داشته باشد، خود را با دیگری مقایسه نکند، سعی نکند نفر اول باشد (نفر اول، همیشه یک نفر است)، نسبت به خود قضاوت مثبت داشته باشد، مشکلات را درونی نکند و...

 

▪ خواب کافی می تواند از شدت اضطراب امتحان بکاهد. اغلب دانش آموزان به حداقل ۶ و ۷ ساعت خواب در طول شبانه روز احتیاج دارند و اگر آنها کمتر از این میزان بخوابند، بدنشان مستعد و آماده آسیب های روحی - جسمی خواهد شد. هر گونه بی نظمی در برنامه خواب یا کم خوابی موجب کاهش کارایی مغز و افزایش استرس می شود.

 

▪ تغذیه مناسب نیز تاثیری مستقیم بر عملکرد تحصیلی دانش آموز می گذارد. تحقیقات و پژوهش های مختلف نشان می دهند رژیم های غذایی ناسالم و ناکافی تاثیری منفی بر قابلیت فراگیری دانش آموزان، تمرکز حواس و هوشیاری آنان می گذارد. همان طور که می دانید برخی از غذاها آرامش بخش تر از سایر غذاها هستند.

 

شیر گرم، موز، حبوبات پخته، نان، کاهو، سبزی ها، ویتامین ها و املاح مختلف از جمله موادی هستند که مصرف آنها در شرایط استرس آور بالا می رود و نیاز بدن به آنها بیشتر می شود. دانه های مغزدار (بادام، نخودچی، کشمش، فندق، پسته، گردو) سرشار از منیزیم است و کمبود آن منجر به ناتوانی یادگیری می شود. از میان میوه ها هم سیب، آناناس و خرما به علت داشتن انواع ویتامین ها و مواد قندی تاثیری مثبت بر فعالیت های مغزی می گذارند. موادی که باید از مصرف افراطی آنها در روزهای امتحان پرهیز کرد، عبارتند از قهوه، شکر، شیرینی، گوشت های پرچرب (مثل سوسیس، کالباس) و نوشابه های کافئین دار.

 

▪ ورزش موجب کاهش تنش های عصبی و استرس می شود. ورزش منظم و سبک موجب افزایش گردش خون در بدن (به ویژه در مغز) و کاهش هورمون های استرس زا می شود. پیاده روی، دویدن، دوچرخه سواری، شنا و هر ورزش دیگری که موجب فعالیت بدنی و تحرک جسمانی دانش آموز شود می تواند همین تاثیر را داشته باشد.

 

روش های رفع استرس در روز امتحان

▪ سعی کنید زودتر از ساعت تعیین شده امتحان، در محل باشید.

▪ وسایل مورد نیازتان را به همراه داشته باشید.

▪ در صورت نیاز یک بطری کوچک آب به همراه داشته باشید.

▪ یادداشت های خود را که شامل نکات مهم درس، فرمول ها، تاریخ ها، نام های خاص و... است با خود همراه داشته باشید تا بتوانید پیش از امتحان مروری بر آنها بکنید.

▪ ساعت مچی خود را همراه ببرید تا متوجه مرور زمان بشوید.

▪ زمانی که آموزگار درباره نحوه چگونگی امتحان صحبت می کند، خوب گوش کنید. وقتی ورقه سوال ها را گرفتید، ابتدا نفس عمیقی بکشید و آن گاه تمام سوالات را بخوانید و سپس با در نظر گرفتن زمان امتحان، شروع به نوشتن پاسخ ها - از آسان به سخت - کنید. این کار به شما کمک می کند تا برآوردی از زمان و بخش های مختلف سوالات امتحانی داشته باشید. اگر نکته یی را نمی فهمید، نگران نشوید، همان ابتدای امتحان - قبل از آنکه شروع به پاسخگویی کنید - از آموزگار خود بپرسید.

▪ اگر آن قدر عصبی و مضطرب هستید که احساس می کنید هیچ چیز را به خاطر نمی آورید، بهتر است یکی دو دقیقه کاملاً آرام بنشینید و به موضوعات آرامش بخش فکر کنید. پس از چند دقیقه که توانستید به حالت عادی برگردید، مطمئناً تمرکز و توجه بهتری برای پاسخگویی به سوالات خواهید داشت.

 

در مورد پرسش های تشریحی

▪ ابتدا تمام سوالات را به دقت بخوانید.

▪ پاسخگویی به سوالات را از آسان به سخت شروع کنید.

▪ جواب پرسش ها را با توجه به دانسته ها و معلومات تان بدهید نه بر پایه حدسیات.

▪ سعی کنید از حاشیه روی پرهیز کنید و تنها اصل پاسخ را بنویسید.

▪ توجه به زمان داشته باشید و بیش از حد برای یک سوال وقت نگذارید.

▪ سوالاتی را که پاسخی برای آنها ندارید، کنار بگذارید و به بقیه پرسش ها بپردازید. در صورتی که وقت اضافه داشتید، می توانید با تمرکز بر سوال، پاسخ آن را پیدا کنید.

▪ پاسخ هر سوال را در جای خودش بنویسید.

▪ بعد از پایان پاسخگویی به سوالات، در صورت داشتن وقت، حتماً ورقه تان را یک بار مرور کنید.

 

در مورد سوالات چهار گزینه یی:

▪ ابتدا تمام جواب ها را به دقت بخوانید و سپس جواب درست را علامت بزنید، شاید پاسخ صحیح، گزینه چهارم باشد

▪ دقت داشته باشید، هیچ گاه سعی نکنید ارتباطی بین پاسخ های صحیح پیدا کنید.

▪ تنها زمانی که اطمینان دارید پاسخی که اول داده اید اشتباه است، آن را تغییر دهید.

اختلافات والدین در تربیت فرزندان

حتی در بهترین ازدواج ها هم، زن و مرد بر سر تربیت بچه ها و شناساندن خوب و بد به آنها با یکدیگر اختلاف دارند. وقتی شما و همسرتان در رابطه با تعلیم و تربیت فرزندانتان اختلاف داشته باشید، جه باید بکنید؟ در این مقاله قصد داریم نقطه نظرات روانشناس بالینی دکتر راس پیترز را برایتان عنوان کنیم تا بفهمید که چطور می توانید این اختلافات را به توافقات تبدیل کنید.

از همان قدیم الایام هم بر سر تربیت بچه ها در خانواده ها مشکل وجود داشته است. این مشکلات معمولاً ترکیبی است از اینکه کدامیک از والدین ابتدا کودک را حین ارتکاب جرم دیده است، هر کدام از والدین تا چه میزان با رفتارهای ناشایست فرزندانشان عصبانی می شوند، خلق و خو و میزان تحمل ناکامی در پدر و مادر متفاوت است، کدامیک از والدین زمان بیشتری را در روز با کودک می گذراند و در آخر کدامیک از والدین از اینکه نتوانسته است زمان بیشتری را صرف کودک خود کند احساس گناه می کند. و اگر بخواهید موضوع را پیچیده تر کنید، این مطلب را هم می توانید به مطالب بالا اضافه کنید که آیا کار ناشایست کودک در خفا انجام شده است یا در ملاء عام. خوب حالا چه باید کرد؟

درک، تفاهم و اصول پایه ای را در خود پرورش دهید

یادتان باشد که اختلاف و عدم توافق با همسرتان سر تربیت و تادیب فرزندانتان مسئله ای کاملاً طبیعی و غیر قابل اجتناب است. این اختلاف به این معنا نیست که شما والدینی ناسازگار هستید و با یکدیگر تفاهم ندارید. اجازه ندهید که این عدم توافق برایتان تبدیل به مشکل بزرگی شود.

بحث و گفتگوی مناسب در مقابل کودکان می تواند تجربه تکاملی خوبی برای آنها باشد. اشکالی ندارد اگر فرزندتان شما را در حال بحث، مخالفت و حل و فصل موضوعی ببینند. در واقع اگر این بحث ها به طریقی صحیح انجام گیرد، درس زندگی فوق العاده ای برای آنها خواهد بود. یادگیری مهارت های گوش دادن، عنوان کردن مشکل، در نظر گرفتن هر دو طرف قضیه و رسیدن به راه حل و توافق، ازجمله ابزارهایی است که فرزند شما باید از همان ابتدای کودکی، به تدریج آموزش ببیند.

جنگ و جدل های نابرابر به هیچ عنوان درس زندگی خوبی برای کودکان نیست. برای بچه ها وحشتناک است که والدین خود را مشغول توی سر هم زدن، داد و فریاد و قلدری کردن ببینند. این مسئله باعث خواهد شد که آنها از اختلاف و عدم توافق گریزان شوند.

از قبل تصمیم بگیرید که چه مسئله ای در خانواده شما از اهمیت بیشتری برخوردار است. مطمئنم که شما و همسرتان سر حداقل چندین موضوع به توافق می رسید که اهمیت زیادی داشته باشند و فکر می کنید که در موقعیت های خاص باید انجام گیرند. بسیاری از خانواده ها سلامتی (از گذاشتن کلاه کاسکت حین دوچرخه سواری گرفته تا مصرف مواد مخدر)، آموزش و تحصیل (انجام صحیح تمرینات و تکالیف مدرسه)، احترام (در خانه، مدرسه و در اجتماع) و صداقت را در درجه اول اهمیت قرار می دهند. اگر کودکان این مسائل را رعایت نکنند، عواقب بدی از طرف والدین در انتظار آنها خواهد بود. از اینرو، بهتر است که والدین نتایج و عواقب این خطاها را پیش خود تعیین کرده و آنها را به فرزندانشان گوشزد کنند. حتی می توانید آن را روی تکه ای کاغذ نوشته و به یک دیوار از خانه بچسبانید تا همیشه جلوی چشم باشد.

اگر رفتاری از کودک سر زد که در آن لیست قید نشده باشد، برای والدین آسان تر است که در مورد برخورد با آن رفتار با هم مخالفت کنند. البته اگر شما تنها والد کودک هستید که از او مراقبت می کنید، باید خودتان به تنهایی برخوردی مناسب با آن اشتباه و رفتار انتخاب کنید. اما وقتی پدر و مادر هر دو حضور داشته باشند، احتمالاً آنکه بیشتر نسبت به آن رفتار حساسیت دارد می تواند با آن برخورد کند. اما اگر همسرش با طرز برخورد او مخالف باشد، باید تشخیص دهند که آیا ارزش بحث کردن دارد یا نه. اما یادتان باشد قصد ما امتیاز دادن نیست.  خانواده ها وقتی دچار مشکل می شوند که تادیب و تربیت و تصمیم گیری درمورد بچه ها فقط بر دوش یکی از والدین باشد، چه خودشان بخواهند و چه نخواهند.

اگر بطور مداوم با طرز برخورد همسرتان در برابر اشتباهات و بدرفتاری های فرزندتان مشکل دارید، سعی کنید موضوع را با او درمیان بگذارید. اگر آن را با لحن خوب و مناسب به اطلاع همسرتان برسانید، مطمئناً بیشتر مورد توجه او قرار خواهد گرفت و کمتر درمورد رفتار خود حالت دفاعی خواهد گرفت.

اما نمی توانید درمورد همه ی تصمیمات تربیتی فرزندتان جلسه تشکیل دهید. والدینی آسوده تر هستند که  زمان بیشتری برای رسیدگی به این موضوعات در اختیار دارند و استرس و فشار کمتری متوجه آنهاست. و راحت تر می توانند به دلیل و منشاء اشتباهات و بدرفتاری های فرزندشان فکر کنند و تصمیمات تربیتی آنها را با  آرامش و اطمینان بیشتری بگیرند. اگر عادت به شرط گذاشتن برای فرزندتان دارید، "اگر تکالیفت را خوب انجام ندهی، اجازه نداری که عصر به کلاس کاراته بروی"،  و همسر شما با این طرز برخورد شما مخالف است، باید به تنهایی این شروط را به مرحله عمل بگذارید و مسئولیت تهدیدتان تمام و کمال بر عهده خودتان است.

حرف آخر اینکه مهم نوع تصمیمات تربیتی است نه اینکه چه کسی این تصمیمات را گرفته است. هدف ما از این تنبیهات و تادیبات این است که کودک کمتر آن رفتار ناشایست را تکرار کند و رفتارهای مناسب تری در آینده از خود نشان دهد. اگر فکر میکنید که همسرتان در مقابل فرزندانتان خیلی سخت گیری می کند، سعی کنید با او صحبت کنید تا مشکلتان برطرف شود.

اگر می بینید که در بحث با همسرتان مغلوب می شوید، یادتان باشد که هیچوقت نمی توانید اثر کلمات زشت و بد و بیراه هایی که از دهانتان خارج می شود را از بین ببرید، اما همیشه وقت برای بحث مجدد و رسیدن به نتیجه ای که هر دو نفر از آن راضی باشند وجود دارد. مثلاً اگر فرزندتان شبانه بدون اجازه وارد اینترنت شده است، و شما هنوز تصمیمی برای تنبیه او نگرفته اید، می توانید به کودک بگویید که، "من و پدرت هنوز سر تنبیه تو به توافق نرسیده ایم، اما بعد از شام حتماً بهت می گوییم که چه تصمیمی گرفته ایم". اینکار به شما فرصت کافی میدهد تا با آرامش فکر همه ی جنبه های قضیه را بررسی کرده و تصمیم درستی اتخاذ کنید. می توانید مودم کامپیوتر را شب ها غیرفعال کنید یا تا یک ماه به او اجازه چَت کردن ندهید....انتخاب های خیلی زیادی پیش روی شماست. اما یادتان باشد که هدف هر دو شما یکی است، آن هم گرفتن تصمیم برای تربیت و تادیب فرزندتان است، نه بحث های غیر مرتبط!