سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

مدیر سایت مهران حکمت
سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

مدیر سایت مهران حکمت

رفتارهای خانواده سالم(خانواده دمکرات)


- خانواده سالم ( خانواده دمکرات)

1 - افراد خانواده سرزنده و با محبت هستند و همه رفتار و اعمال آنان با نوعی اصالت توام است.

2 - افراد خانواده به طور آشکار رنج و ناراحتی و نیز احساس همدری خود را نسبت به افراد دیگر خانواده بیان می کنند.

3 - افراد خانواده از ریسک (‌خطر کردن )‌ معقول و سنجیده نمی هراسند و می دانند که ممکن است با خطر کردن اشتباهاتی نیز داشته باشند ‍ ، ولی اشتباهات شخصی هم می تواند خود مقدمه ای برای شناخت اشکالات شخصی و بنابراین زمینه ای جهت رشد و کسب تجربه بیشتر باشد.

4 - افراد خانواده برای یکدیگر ارزش و احترام قایل اند و یکدیگر را دوست دارند و از این احساس خود شادمان هستند.

5 - روابط افراد خانواده با یکدیگر هماهنگ و روان است و با آهنگی پرمایه و روشن با یکدیگر سخن می گویند.

6 - زمانی که در خانواده سکوت برقرار است ‍، سکوتی است آرامبخش و نه سکوت مبتنی بر ترس یا احتیاط.

7 -  وقتی  در خانواده سرو صدا هست ‍، صدای فعالیتی پر معنی است و نه غرشی رعد آسا و برای خفه کردن صدای دیگران.

8 - هریک از اعضاء خانواده می دانند حق آن را خواهند داشت که حرف خود را به گوش دیگران برسانند و در این زمینه نیازی به سکوت و تحمل فشار حاصل از آن نمی باشد.

9 - اگر یکی از اعضای خانواده هنوز فرصتی برای صحبت کردن پیدا نکرده است ‍، به دلیل تنگی وقت بوده است و نه کمی محبت ‍ ،‌ کم توجهی یا بی ملاحظه بودن اعضای دیگر خانواده .

10 - اعضای خانواده به راحتی یکدیگر را نوازش می کنند و در آغوش گرفتن فرزندان توسط پدر و مادر امری است عادی و توام با تجربه عشق و محبت خانوادگی.



مراجعه به ادامه مطلب

11 - افراد خانواده صادقانه با هم صحبت می کنند ، با علاقه به سخنان یکدیگر گوش می دهند ، با یکدیگر رو راست و صادق هستند و به راحتی علاقه خود را به یکدیگر نشان می دهند.

12 - افراد خانواده به راحتی و آزادنه با یکدیگر درد دل می کنند و این حق را دارند که درباره هر موضوعی (‌ مثل ناکامیها ، ترسها ، صدمه هایی که دیده اند ،‌ خشم خود ،‌ انتقاد از دیگری ، خوشیها یا کامیابیها )‌ ،‌ با یکدیگر سخن بگویند.

13 - افراد خانواده برای کارهای خود برنامه ریزی می کنند و در این راه اگر مشکلی با مزاحم اجرای برنامه های از قبل تعیین شده آنان شود ،‌ به سادگی خود را با آن تطبیق می دهند و در نتیجه قادر هستند بدون تجربه احساس ترس یا واهمه ،‌ بیشتر مشکلات زندگی خود را حل و فصل کنند.

14 - در خانواده ،‌ زندگی آدمی و احساسات بشری، بیش از هر عامل دیگری مورد توجه و احترام است.

15 - در خانواده ،‌ پدر و مادر خود را مدیر یا رهبر خانواده می دانند و نه رئیس یا ارباب خانواده و نیز می دانند که در موقعیت های مختلف چگونه به فرزندان خود بیاموزند تا به مرحله یک انسان واقعی بودن نزدیک شوند.

16 - اعضای خانواده در مورد اشتباهات خود (‌ در قضاوت ، رفتار ،‌ بروز هیجانها و ... ) به همان سهولتی با یکدیگر سخن می گویند که در مورد اعمال ، کردار و گفتار صحیح خود اظهار نظر می کنند.

17 - رفتار اولیای خانواده با آنچه به فرزندان خود می گویند - یا توصیه می کنند - مطابقت کامل دارد و در این راه از خود صداقت بسیار نشان می دهند.

18 - پدر و مادر خانواده مانند هر مدیر یا رهبر موفق ،‌ نسبت به زمان حساس هستند و مترصد آن می باشند تا از هر فرصت مناسب برای سخن گفتن و تعامل با فرزندان خود ،‌ استفاده کنند.

19 - اگر یکی از افراد خانواده مرتکب اشتباهی شد و نادانسته خسارتی ایجاد نمود ، پدر و مادر و بزرگترها در کنار او قرار می گیرند تا از او حمایت کنند . این رفتار باعث خواهد شد تا فرزند بی دقت ،‌ بر احساس ترس یا گناه خود فایق آید و از فرصت آموزشی که پدر و مادر برای او فراهم کرده اند ،‌ بیشترین بهره را بگیرد.

20 - اولیاء خانواده می دانند که فرزندانشان عمدا بدی نمی کنند. به همین دلیل ،  اگر متوجه شوند که فرزند آنان در زمینه ای خرابکاری کرده است به این نتیجه می رسند که یا سوء تفاهمی در کار بوده است و یا احساس ارزش فردی و احترام به خویشتن ،‌ در فرزند آنان کاهش پیدا کرده است و باید برای این مشکل راه حلی را پیدا کرد.

21 - اولیا خانواده می دانند هنگامی فرزند آنان برای یادگیری آمادگی بیشتری خواهد داشت که خود را با ارزش بداند و احساس کند که دیگران نیز برای او ارزش قایل هستند.

22 -  اولیاء‌ خانواده می دانند که هر چند با شرمنده ساختن کودک و تنبیه بدنی فرزندان می توان رفتار آنان را تغییر  داد ،‌ اما این آگاهی را نیز دارند که آثار این تنبیه ها بر ذهن آنان باقی می ماند و به سادگی و به سرعت قابل ترمیم نمی باشد.

23 - وقتی یکی از فرزندان خانواده عملی را انجام می دهد که برای تصحیح عمل یا کار او الزامی به نظر می آید ،  پدر و مادر آموزش فرزند خود را با گوش دادن - حس کردن - فهمیدن - و در نظر گرفتن زمان و دوره خاص رشد او ، آغاز می کنند.

24 - پدر و مادر خانواده می دانند که در زندگی هر شخص مشکلاتی پیش خواهد آمد و اجتناب از همه مشکلات زندگی امکان ناپذیر می باشد . بنابراین گوش به زنگ آن هستند که برای هر مشکل تازه ،‌ راه حلی پیدا کنند و به فرزندان خود نیز می آموزند تا چگونه در حل مشکلات از خلاقیت و نو آوری بهره بگیرند.

25 - اولیای خانواده می دانند که تغییر و تحول از ویژگیهای زندگی است ، بنابراین ، می پذیرند که فرزندان آنان به سرعت مراحل مختلف رشد را طی می کنند و هیچگاه نباید سد راه رشد و تغییر فرزندان خود شوند.

 

خلاصه :

گفته می شود که از هر صد خانواده تنها در صد اندکی می دانند که چه باید کرد و به مرحله سلامت و بالندگی قابل توجه رسیده اند. محصول خانواده های پریشان یا آشفته فرزندان بیمار ،‌ نومید ، افسرده ، بزهکار و ضد اجتماعی ،‌ معتاد و .... است و اکثریت افراد مبتلا به بیماری های روانی و اختلالات رفتاری ،‌ الکلیک ، معتاد ‍ ‍، فقیر ،‌ از خود بیگانه ،‌ جانی و ... در خانواده های پریشان رشد پیدا کرده اند.

می توان ویژگیهای مهم خانواده های پریشان و خانواده سالم را چنین خلاصه کرد.

 

خانواده آشفته :

1 - در  خانواده ارزش و احترامی که هر فرد برای خود قائل است در حد پائین می باشد.

2 - ارتباطها غیر مستقیم ، مبهم و کاملا نادرست است.

3 - قواعد و مقررات خانواده ،‌ خشک ، نامردمی ، ناسازگار و همیشگی است.

4 - پیوند و رابطه با جامعه بسته ، مایوس کننده و یاس آور است و براساس ترس انجام می گیرد.

 

خانواده سالم یا بالنده

1 - سطح ارزش و احترامی که هر فرد برای خود قایل است ، در حد معقول و منطقی می باشد.

2 - ارتباطها مستقیم ،‌ واضح ، صریح و مبتنی بر درستکاری است.

3 - قواعد قابل انعطاف ، انسانی ، منطقی دستخوش تغییر است.

4 - پیوند با جامعه باز ، سالم و امید بخش می باشد.

 

امیدوارم خانواده سالمی را داشته باشید ، و یا خانواده سالمی را در آینده  تشکیل دهید.

یک جوان چه مهارت هایی باید کسب کند؟

1.       توانایی حل مسئله

ما در زندگی به طور مداوم در حال حل مسئله هستیم. برخی از این مسوله ها ساده هستند ولی برخی دیگر به فعالیت های فکری پیچیده ای نیاز دارند. توانایی حل مسئله به ما کمک می کند مسئله های زندگی مان را به روش مطلوب حل کنیم. اگر مسئله های مهم زندگی ما حل نشده باقی بمانند فشار روانی پدید می آید و سلامت روانی و جسمانی ما تهدید می شود.

2.      توانایی تصمیم گیری

همه ما تصمیم می گیریم اما همیشه تصمیم های ما هوشمندانه نیست. هر جوانی باید بداند که برخی از تصمیم گیری های غلط منجر به پیامدهای ناگوار می شوند. مهارت تصمیم گیری به ما کمک می کند که به طور صحیح در مورد اعمال مان تصمیم بگیریم و جوانب مختلف انتخاب ها و پیامدهای مثبت و منفی هر یک از آن ها را در نظر داشته باشید. تصمیم گیری مناسب و واقع بینانه موجب بالا رفتن سطح سلامت فردی و اجتماعی خود و خانواده ما می شود.

3.     توانایی تفکر خلّاق

تفکر خلّاق  به ما کمک می کند مسئله ها را از زاویه های گوناگون دریابیم، راه حل های مختلف مسئله و پیامدهای آن را ارزیابی کنیم و بالاخره راه حل های تازه ای برای مشکلاتمان پیدا کنیم. با استفاده از این مهارت، تصمیم گیری های ما مناسب تر انجام می شوند و مسئله ها به طور عملی تر حل می شوند.

4.     توانایی تفکر انتقادی

با استفاده از این مهارت، افکار خود و دیگران را بررسی و تجزیه و تحلیل می کنیم و به فهم و درک روشن تری دست می یابیم. این توانایی کمک می کند تا اطلاعات و تجاربی را که به ما می رسد تجزیه تحلیل کرده و بتوانیم مقابل ارزش ها و فشارهایی که به ما تحمیل می شود مقاومت کنیم و بدانیم که رفتار دیگران همیشه درست نیست.

5.     توانایی ارتباط

ما بیشتر عمر خود را به ارتباط با دیگران می گذرانیم تا هر چه بیشتر بتوانیم نیازهای خود را بیان و نیازهای دیگران را درک کنیم. توانایی ارتباطی به ما کمک می کند تا با دیگران ارتباط کلامی و غیر کلامی موثرتری داشته باشیم و با غلبه بر خجالت، نظرات خود را برای دیگران ابراز کنیم. اگر این مهارت را کسب کرده باشیم در موقع لزوم می توانیم با تقاضاهای نامناسب دیگران مخالفت کنیم.

6.      توانایی روابط بین فردی

توانایی روابط بین فردی به ما کمک می کند با دیگران همکاری و مشارکت بهتری داشته باشیم، به آنها اعتماد کنیم، مرزهای روابط با دیگران را تشخیص دهیم، دوستی های مطلوب را حفظ کنیم و در شروع و خاتمه ارتباطات به طور موثرتری رفتار کنیم.

7.     توانایی خود آگاهی

توانایی خود آگاهی یعنی توانایی شناخت خود و آگاهی از نقاط ضعف و قوت خواسته ها، ترس ها، رغبت ها و تمایلات خود.این توانایی به ما کمک می کند تصویر واقع بینانه ای از خود داشته باشیم و حقوق و مسئولیت هایمان را بهتر بشناسیم.

8.     توانایی همدلی

توانایی همدلی یعنی اینکه فرد بتواند زندگی دیگران را حتی زمانی که در آن شرایط قرار ندارند، درک کنند. همدلی به ما کمک می کند تا انسان های دیگر را وقتی با ما متفاوت هستند، بپذیریم و به آن ها احترام بگذاریم. کسانی که همدلی بیشتری دارند، به دیگران علاقه مندند، افراد مختلف را تحمل می کنند، پرخاشگری کمتری دارند و دوست داشتنی ترند. این مهارت روابط عمومی را بهبود می بخشد.

9.      توانایی مقابله با هیجان

این مهارت شامل توانایی شناسایی هیجان های خود و دیگران و نیز شناخت تأثیر هیجانات بر رفتار است. این مهارت به ما کمک می کند که در مواقع ناکامی، خشم، افسردگی و اضطراب واکنش های مناسبی نشان دهیم.

10.    توانایی مقابله با فشارهای روانی

این توانایی شامل شناخت استرس های مختلف زندگی و تأثیر آن بر رفتار است و ما را قادر میسازد که منابع فشار روانی را در زندگی خود بشناسیم و راه های صحیح کاهش فشار را دنبال کنیم.

دنیا ، دار مکافات

دنیا ، دار مکافات


وقتی پرنده ای زنده است ..... مورچه را می خورد ،

وقتی می میرد.... مورچه ها او را می خورند!

زمانه و شرایط در هر موقعی می تواند تغییر کند...

در زندگی هیچ کسی را تحقیر یا آزار نکنید.

شاید امروز قدرتمند باشید... اما یادتان باشد،

زمان از شما قدرتمندتر است!!!

یک درخت میلیون ها چوب کبریت را می سازد....

اما وقتی زمانش برسد ... فقط یک چوب کبریت برای سوزاندن میلیون ها درخت کافیست...

پس خوب باشید و خوبی کنید

++چرا نسبت به خودمان باورهای منفی داریم؟++

++چرا نسبت به خودمان باورهای منفی داریم؟++ 


پس از آنکه باورهای مخرب بر علیه خود را شناسایی کردید، دقیقا می دانید چرا ناراحت می شوید و چه زمانی در آینده ناراحت خواهید شد.


- چرا بعضی ها در برابر نوسانات روحی - روانی دردناک تا این اندازه آسیب پذیرند، در حالی که به نظر می رسد جمع دیگری به طور طبیعی شاد و با اعتماد به نفس هستند؟
- چرا اشخاص هر کدام نسبت به مسائل متفاوتی آسیب پذیر هستند؟ مثلا بعضی از ما وقتی با انتقادی مواجه می شویم از هم می پاشیم و نمی توانیم طرف مقابل را تحمل کنیم .
- افسردگی، اضطراب یا خشم در چه زمانی به سروقت ما می آیند و اصولا چه عواملی سبب می شوند که این مشکلات بروز کنند؟


اینجاست که باورهای مخرب علیه خود مطرح می شوند. نگرش ها و ارزش های شخصی شما، آسیب پذیری های روانی شما را مشخص می سازند. پس از آنکه باورهای مخرب بر علیه خود را شناسایی کردید، دقیقا می دانید چرا ناراحت می شوید و چه زمانی در آینده ناراحت خواهید شد.


باورهای مخرب علیه خود از دو گونه اند: باورهای مخرب فردی و باورهای مخرب میان شخصی. بر اساس باورهای مخرب فردی به خود می گویید برای اینکه با ارزش به حساب آید باید شخصیت خاصی داشته باشید یا کار بخصوصی انجام بدهید.به خود می گویید برای اینکه شاد و خوشبخت باشم باید به فلان موفقیت برسم تصدیق و تایید شوم و یا فلان شخص به من مهر بورزد، این ها همه باورهای مخرب می باشند برخی از باورهای مخرب عبارتند از :


1- کمال طلبی: معتقدید همیشه باید عالی و بی کم و کاست باشید. هرجا و هرگاه شکست بخورید و یا از هدفتان فاصله بگیرید به خود می گویید به آن خوبی ای که باید باشید نیستید.
2- کمال طلبی ادراکی: فکر می کنید باید همه راتحت تاثیر قرار بدهید تا آنها شما را بپذیرند و دوست بدارند. فکر می کنید اگر دیگران گمان کنند که عیب و ایرادی در شما وجود دارد به شما احترام نخواهند گذاشت .
3- اعتیاد به موفقیت: مبنای عزت نفس خود را به هوش، استعداد، موفقیت و بهره وری خود نسبت می دهید.


باورهای مخرب میان شخصی معمولا انتظاراتی هستند که در روابط صمیمانه خود از دیگران دارید مثل:


1- سرزنش: خود را بی گناه می پندارید و کسی را که نمی توانید با او به سازش برسید تقصیر کار قلمداد می کنید.
2- حقیقت: معتقدید که حق باشماست و طرف مقابل اشتباه می کند.
3- حق به جانب بودن: معتقدید که دیگران باید به گونه ای که شما می پسندید ظاهر شوند و باشما رفتار کنند.
4- اعتیاد به عشق: معتقدید که خوشبختی واقعی زمانی دست می دهد که کسی شما را دوست داشته باشد.
5- مطیع و فرمانبردار: معتقدید که باید خواست ها و توقعات دیگران را برآورده سازید، حتی اگر در این میان علیه خود کاری صورت دهید. گمان شما این است که تنها در این صورت مورد مهر و محبت دیگران واقع می شوید .
6- خود شیفتگی ادراکی: معتقدید کسانی که به شما توجه دارند خودمحور و سلطه جو هستند. فکر می کنید هرگز نمی توانید احساسات و نظرات خود را با آنها در میان بگذارید زیرا با نظر شما مخالفت می کنند.
7- فوبیای (ترس های غیر منطقی) اختلاف و تعارض: معتقدید که خشم، تعارض و نبود توافق با سایرین خطرناک است و باید هر طور شده از آن فاصله گرفت.


خیلی ها به تفاوت میان اندیشه منفی و یک باور علیه خود توجه ندارند، اما این در واقع بسیار ساده است. باورهای علیه خود همیشه وجود دارند، اما افکار منفی تنها وقتی ناراحت هستید جلوه می کنند. برای مثال تا زمانی که در تحصیلات یا حرفه شما همه چیز به خیر و خوشی باشد شما شاد و راضی هستید اما هرگاه برایتان مشکلی پیشامد می کند آسیب پذیر می شوید. در این زمان اندیشه های منفی تمام ذهن شما را دربر می گیرند.
آسیب پذیری های شما ممکن است متفاوت باشد. برای مثال اگر معتاد به عشق باشید، تا زمانی که در یک رابطه عاشقانه درگیر باشید خود را خوشبخت می پندارید اما اگر احساس کنید که تنها هستید یا کسی شما را دوست ندارد دچار افسردگی شدید می شوید، زیرا خود را موجود بی ارزشی ارزیابی می کنید.


شناسایی باورهای مخرب علیه خود چیزی بیش از یک تمرین در زمینه خود آگاهی است. وقتی این باورهای مخرب را اصلاح می کنید کمتر با نوسانات خلقی در آینده روبه رو می گردید و از خلاقیت، بهره وری، نشاط و صمیمیت بیشتری بر خوردار می شوید.


راهکار درمانی که باید انجام دهید تا موفق شوید

می توانید به کمک روش پیکان عمودی باورهای مخرب خود را شناسایی کنید. اول یک برگه برمی دارید و روی آن یک اندیشه منفی را می نویسید و زیر آن یک پیکان به شکل عمودی بکشید، این پیکان در حکم سوالاتی از این قبیل است:
اگر این اندیشه درست باشد چرا باید مرا ناراحت بکند؟ معنایش برای من در حکم چیست؟ وقتی این سوالات را از خود می پرسید، اندیشه منفی دیگری به ذهنتان خطور می کند. این اندیشه را زیر پیکان بنویسید و زیر آن پیکان عمودی دیگری بکشید. اگر این برنامه را چند نوبت تکرار کنید به زنجیره ای از اندیشه های منفی می رسید، این گونه می توانید باورهای مخرب علیه خود را شناسایی کنید.


یک جوان چه مهارت هایی باید کسب کند؟

1.       توانایی حل مسئله

ما در زندگی به طور مداوم در حال حل مسئله هستیم. برخی از این مسوله ها ساده هستند ولی برخی دیگر به فعالیت های فکری پیچیده ای نیاز دارند. توانایی حل مسئله به ما کمک می کند مسئله های زندگی مان را به روش مطلوب حل کنیم. اگر مسئله های مهم زندگی ما حل نشده باقی بمانند فشار روانی پدید می آید و سلامت روانی و جسمانی ما تهدید می شود.

2.      توانایی تصمیم گیری

همه ما تصمیم می گیریم اما همیشه تصمیم های ما هوشمندانه نیست. هر جوانی باید بداند که برخی از تصمیم گیری های غلط منجر به پیامدهای ناگوار می شوند. مهارت تصمیم گیری به ما کمک می کند که به طور صحیح در مورد اعمال مان تصمیم بگیریم و جوانب مختلف انتخاب ها و پیامدهای مثبت و منفی هر یک از آن ها را در نظر داشته باشید. تصمیم گیری مناسب و واقع بینانه موجب بالا رفتن سطح سلامت فردی و اجتماعی خود و خانواده ما می شود.

3.     توانایی تفکر خلّاق

تفکر خلّاق  به ما کمک می کند مسئله ها را از زاویه های گوناگون دریابیم، راه حل های مختلف مسئله و پیامدهای آن را ارزیابی کنیم و بالاخره راه حل های تازه ای برای مشکلاتمان پیدا کنیم. با استفاده از این مهارت، تصمیم گیری های ما مناسب تر انجام می شوند و مسئله ها به طور عملی تر حل می شوند.

4.     توانایی تفکر انتقادی

با استفاده از این مهارت، افکار خود و دیگران را بررسی و تجزیه و تحلیل می کنیم و به فهم و درک روشن تری دست می یابیم. این توانایی کمک می کند تا اطلاعات و تجاربی را که به ما می رسد تجزیه تحلیل کرده و بتوانیم مقابل ارزش ها و فشارهایی که به ما تحمیل می شود مقاومت کنیم و بدانیم که رفتار دیگران همیشه درست نیست.

5.     توانایی ارتباط

ما بیشتر عمر خود را به ارتباط با دیگران می گذرانیم تا هر چه بیشتر بتوانیم نیازهای خود را بیان و نیازهای دیگران را درک کنیم. توانایی ارتباطی به ما کمک می کند تا با دیگران ارتباط کلامی و غیر کلامی موثرتری داشته باشیم و با غلبه بر خجالت، نظرات خود را برای دیگران ابراز کنیم. اگر این مهارت را کسب کرده باشیم در موقع لزوم می توانیم با تقاضاهای نامناسب دیگران مخالفت کنیم.

6.      توانایی روابط بین فردی

توانایی روابط بین فردی به ما کمک می کند با دیگران همکاری و مشارکت بهتری داشته باشیم، به آنها اعتماد کنیم، مرزهای روابط با دیگران را تشخیص دهیم، دوستی های مطلوب را حفظ کنیم و در شروع و خاتمه ارتباطات به طور موثرتری رفتار کنیم.

7.     توانایی خود آگاهی

توانایی خود آگاهی یعنی توانایی شناخت خود و آگاهی از نقاط ضعف و قوت خواسته ها، ترس ها، رغبت ها و تمایلات خود.این توانایی به ما کمک می کند تصویر واقع بینانه ای از خود داشته باشیم و حقوق و مسئولیت هایمان را بهتر بشناسیم.

8.     توانایی همدلی

توانایی همدلی یعنی اینکه فرد بتواند زندگی دیگران را حتی زمانی که در آن شرایط قرار ندارند، درک کنند. همدلی به ما کمک می کند تا انسان های دیگر را وقتی با ما متفاوت هستند، بپذیریم و به آن ها احترام بگذاریم. کسانی که همدلی بیشتری دارند، به دیگران علاقه مندند، افراد مختلف را تحمل می کنند، پرخاشگری کمتری دارند و دوست داشتنی ترند. این مهارت روابط عمومی را بهبود می بخشد.

9.      توانایی مقابله با هیجان

این مهارت شامل توانایی شناسایی هیجان های خود و دیگران و نیز شناخت تأثیر هیجانات بر رفتار است. این مهارت به ما کمک می کند که در مواقع ناکامی، خشم، افسردگی و اضطراب واکنش های مناسبی نشان دهیم.

10.    توانایی مقابله با فشارهای روانی

این توانایی شامل شناخت استرس های مختلف زندگی و تأثیر آن بر رفتار است و ما را قادر میسازد که منابع فشار روانی را در زندگی خود بشناسیم و راه های صحیح کاهش فشار را دنبال کنیم.